خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
طرح ترامپ برای پایان جنگ غزه چیست؟/این طرح چقدر امکان اجرا دارد؟
در آستانه سفر ترامپ به خاورمیانه، گفته می شود تیم وی طرح جدیدی برای پایان دادن به جنگ غزه تهیه کرده اند که در تعارض با خواسته های نتانیاهو و مهمتر از آن در تقابل با مطالبات مردم فلسطین است.

، در آستانه سفر ترامپ به خاورمیانه که قرار است ۲۳ اردیبهشت صورت بگیرد، اخباری در مورد برنامه آمریکا برای پایان دادن به جنگ غزه نیز منتشر شده است که البته خوشایند اسرائیلی ها نیست.
بنا به گزارش معاریو پیشنهادات دولت ترامپ در تضاد کامل با خواسته های نتانیاهو است. در حالی که بنیامین نتانیاهو بر ادامه عملیات نظامی و دستیابی به پیروزی اصرار دارد، ترامپ معتقد است جنگ باید متوقف شود و سازوکاری برای توزیع کمک به فلسطینیان ایجاد شود، حتی اگر این سازوکار با مشارکت اسرائیل باشد.
طبق گزارشها، این طرح پیشنهادی شامل ایجاد مراکز توزیع کمکهای بشردوستانه تحت مدیریت ایالات متحده با هماهنگی اسرائیل از طریق یک مکانیسم مستقل جدید به نام «بنیاد بشردوستانه غزه» (GHF)، همراه با فرآیند بازسازی زیرساختهای گسترده در سراسر نوار غزه و همچنین تشکیل دولت انتقالی به ریاست یک مقام آمریکایی است که تا زمان غیرنظامی شدن و تثبیت غزه و تشکیل یک دولت فلسطینی کارآمد، آمریکا بر آن نظارت خواهد داشت.
در این خصوص پروفسور افرایم اینبار، تحلیلگر اسرائیلی، در مطلبی با عنوان «توهم جستجو برای روز بعد از جنگ» نوشت: «این یک توهم است که فکر کنیم در روز «بعد از جنگ»، شاهد یک نهاد سیاسی سازمانیافته در غزه خواهیم بود که قادر به حفظ انحصاری استفاده از نیروی نظامی است و از تروریسم علیه اهداف اسرائیلی جلوگیری خواهد کرد. چنین نهاد سیاسی با یک دولت متمرکز که موافق خنثی کردن خشونت علیه اسرائیل باشد، قطعاً یک احتمال مطلوب محسوب میشود اما احتمال تحقق آن کم است.»
در این راستا افرایم اینبار تأکید می کند: «قدرت نظامی اسرائیل نمیتواند خصومت ریشهدار جنبش ملی فلسطین نسبت به جنبش صهیونیستی را کاهش دهد. این خصومت، جوهره ملیگرایی فلسطینی را تعریف میکند.»
در همین راستا پیشنهاداتی در خصوص تشکیل کنسرسیومی از کشورهای عربی با سرمایه آنها برای بازسازی نوار غزه و جایگزین شدن به جای حماس نیز مطرح شده ولی واقعیت این است که جایگزینی حماس با حکومت یک کشور عربی یا یک کنسرسیوم عربی، شانس تحقق چندانی ندارد. حجم تخریب ها در این باریکه به حدی است که سرمایه گذاران عرب چندان رغبتی به این حضور در این منطقه ندارند، ضمن اینکه تضمینی بر عدم جنگ دوباره هم مطرح نیست. از این رو مشخص نیست چه کسی حاضر است صدها میلیارد دلار برای بازسازی نوار غزه ویران شده اهدا کند. بنابراین ایده ترامپ برای بازسازی غزه و تشکیل دولت تحت نظارت آمریکا هم می تواند روی کاغذ باقی بماند. در غیاب یک زیرساخت سیاسی سازمانیافته، هرگونه کمک خارجی از بین خواهد رفت. عدم قطعیت پیرامون آینده این باریکه، سرمایهگذاران بالقوه را منصرف خواهد کرد. لذا بین نبود زیرساخت سیاسی مستحکم و اطمینان از حفظ سرمایه خارجی یک رابطه دوسویه وجود دارد.
مسئله مهمتر اینکه آیا اساساً فلسطینی ها چنین سازوکاری را برمی تابند؟ آنها حاضر هستند حتی با سرمایه اعراب، اما تحت حکومت یک مقام آمریکا و با نظارت اسرائیل زندگی کنند؟ آیا اندیشه های ضدصهیونیستی ریشه دار در مردم فلسطین اجازه چنین کاری را خواهد داد؟
واقعیت این است که حماس و دیگر گروه های مقاومت فعال در نوار غزه، نیروی انسانی خود را از بین همین مردم جذب می کنند که نگاه منفی به نیات و اعمال اسرائیل دارند. همکاری آمریکا با اسرائیل برای «روز بعد از جنگ» نمی تواند آنها را قانع کند که به شرایط قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ برگردند. بنابراین، امکان تحقق طرح رئیس جمهور آمریکا جای سوال دارد.
گزینه دیگر، ورود تشکیلات خودگردان فلسطین به غزه است. این گزینه، جایگزین ترجیحی برای اکثر جامعه بینالمللی است. اما تشکیلات خودگردان فلسطین ضعیف است و از سویی، مورد پذیرش اکثریت ساکنین نوار غزه هم نیست.
با توجه به این نکات است که افرایم اینبار نتیجه می گیرد: «ما باید این را درونی کنیم که اسرائیل سالهای زیادی در آستانه جنگ خواهد بود و باید با این درک وارد نبرد شد که این آخرین جنگ نیست.» بنابراین اگرچه هنوز ایده جدید ترامپ رسانه ای و رسمی نشده اما مشخص است که این طرح هم اجرایی نخواهد شد. دلیل آن هم روشن است فلسطینی ها با ماهیت وجودی اسرائیل مخالف هستند، با استقرار نظامی اسرائیل و یا نظارتش بر ساختارهای سیاسی، مدنی و نظامی در این باریکه که کلاً در تضاد قرار دارند و به طور کلی هیچ سناریویی را که در آن اسرائیل نقش داشته باشد، نمی پذیرند.
نکته دیگر اینکه علی رغم نونزده ماه جنگ، حماس همچنان در این منطقه فعال و اثرگذار است. با وجود برتری هوایی اسرائیل، برخورداری آن از آخرین فناوری ها و تجهیزات نظامی، اما هر چند روز یکبار اخباری در مورد کشته یا زخمی شدن سربازانش در کمین های نیروهای حماس منتشر می شود. در واقع اسرائیل در ۱۹ ماه جنگ نتوانسته حاکمیت خود را بر این باریکه اعمال کند و همچنان تلفات نظامی می دهد. لذا می توان گفت غزه اکنون تبدیل به باتلاقی برای اسرائیلی ها شده که اگر هرچه زودتر طرحی برای خاتمه این نبرد پیدا نکنند، این مسئله می تواند تبدیل به ابرچالش سیاسی در داخل اراضی اشغالی شود که اختلافات میان یهودیان را به اوج برساند.
ارسال نظر