English

یک داستاد دانشگاه در گفت و گو با خبرگزاری موج مطرح کرد؛

واکاوی قدرت نرمِ علمای شیعی در زمینه تقویت صلح و کاهش خشونت در جهان

«در جهان غرب، منطق صلح برای از بین بردن ضعیف است. اگر ضعیف از بین برود و فشار استکباری غالب شود، صلح برقرار می شود، یعنی صلحِ مبتنی بر ظلم و استعمار و استکبار برقرار است. اما در نظام و جهان بینی اسلامی که علمای شیعی نیز مروج آن هستند، صلحِ مبتنی بر عدالت، کرامت انسانی و معنویت حاکم است.»

واکاوی قدرت نرمِ علمای شیعی در زمینه تقویت صلح و کاهش خشونت در جهان
به گزارش خبرگزاری موج

، بر کسی پوشیده نیست که یکی از برجسته ترین ویژگی های جهان امروز، اوج گیری تنش ها و تضادهای فکری، ایدئولوژیک، و ژئوپلیتیک است که البته جلوه ها و نمودهای عینی از درگیری(چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم در قالب مثلا جنگ های نیابتی) را از خود برجای می گذارد. در عین حال، جهان کنونی شاهد اوج گیری قابل ملاحظه گروه های غیردولتی نیز است که هر کدام از آن ها با الهام از یک جهان‌بینی، ایدئولوژی و گفتمان خاص، دستورکارهای ویژه ای را دنبال می کنند و در موارد مختلفی، صلح و ثبات منطقه ای و بین المللی را تهدید و اِعمال خشونت در محیط های مذکور را تقویت می کنند.

در این فضا، در طی سال های گذشته، محققان و متخصصانِ مخصوصا حوزه روابط بین الملل، تمرکز ویژه ای را بر عوامل و مولفه های صلح‌ساز در محیط بین المللی معطوف کرده اند و سعی داشته اند تا جای ممکن زمینه‌های تقویت صلح و دوری از تنش در حوزه بین المللی را فراهم سازند.

در این چهارچوب، یکی از مولفه‌هایی که مخصوصا در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه، در زمینه صلح سازی و تقویت بنیان های ثبات نقش داشته و البته که از وزن کنشگری قابل ملاحظه ای در گستره جغرافیای جهانی جهت تحکیم صلح و کاهش خشونت بین المللی برخوردار است، "قدرت نرمِ علمای شیعی" در میان طیف های گسترده ای از افکار عمومی است.

از این رو،  خبرنگار خبرگزاری موج در گفتگو با "سید سجاد ایزدهی"، استاد علوم سیاسی پژوهشکده نظام های اسلامیِ پژوهشگاه فرهنگ و ارتباطات اسلامی، به واکاوی ابعاد مختلف نقش قدرت نرم علمای شیعی در تقویت صلح و کاهش خشونت در جهان پرداخته است.

 

ایزدهی

 

عمده مولفه های قدرت نرم علمای شیعی را چه می دانید؟

مسائلی از این قبیل که قدرت نرم در اسلام مهم‌تر است یا قدرت سخت و اینکه کدامیک اصالت دارد و کدامیک بر دیگری اولویت دارد و اینکه اساسا چرا اخیرا قدرت نرم در مقابل قدرت سخت مطرح می شود، همه اینها بحث‌های مفصلی هستند.

با این حال، اجماع بحث های مربوط به این حوزه معطوف به این گزاره است که دین اسلام از آغاز، با وجود اینکه قدرت سخت را مد نظر قرار داده است اما استفاده از این قدرت، هیچ گاه پایایی و بقا و استمرار نداشته است مگر اینکه پشتوانه ای از "قدرت نرم" داشته باشد و بتواند مشروعیت خود را از این طریق تضمین کند. اگر به صدر اسلام نگاه کنیم، با توجه به تهدیدات گسترده ای که در محیط پیرامونیِ گستره جغرافیایی حضور مسلمانان وجود داشته، به خوبی می توانیم دلیل برجسته شدن قدرت سخت را متوجه شویم.

در این راستا، از همان ابتدا سرزمین فارس پیامبر را تهدید کرده بود و عملا برای بقای خودش تلاش می کرد. سرزمین های مربوط به روم هم همین طور بودند و در زمان پیامبر اینها به جنگ تبوک رفتند و یا حتی پیامبر با منطقه جنوب هم درگیری شدید داشت. لذا منطقه ظهور اسلام عملا درگیری با کشورهای اطراف داشت چرا که آنها اسلام را تهدیدی برای خود تلقی می کردند. طبعا در چنین شرایطی در قبال تهدید سخت نمی شود فقط بر قدرت نرم تاکید کرد و طبیعتا تهدید سخت مستلزم نشان دادن قدرت سخت هم هست.

اما نکته مهم این است که منطقِ اسلام قدرت سخت نیست بلکه منطق آن بیان و ذهن و باور در قالب قدرت نرم است. دین اسلام بر قدرت سخت تاکید جدی نخواهد کرد مگر اینکه برای حفاظت از کیان خودش باشد و حتی اگر با قدرت سخت هم همراه شد و جنگ هایی هم انجام داد، اما در نهایت عملا آن چیزی که اسلام را برقرار کرده است، قدرت نرمی است که در اسلام وجود دارد و همین ها توانستند پایایی اسلام را در سرزمین های دیگر تضمین کند. اگر مولفه های معرفتی اسلام مانند توحید و عدالت و اخلاق و عدالت اجتماعی و امانتداری و وفای عهد نبود یا حتی بحث معنویت و ایمان در اسلام مطرح نبود، طبیعتا قدرت سخت اسلامی هم برقرار نمی ماند هم چنان که قدرت سختِ اسکندر در ایران از بین رفت.

همچنان که نمودهای قدرت سختِ مغول ها در ایران باقی نماند. دلیل اصلی این موضوع نیز این بوده که قدرت سخت آن ها، از پشتوانه قدرت نرم برخوردار نبوده است. طبعا علمای اسلام در عصر حاضر چون مبتنی بر مبانی اسلام رفتار می کنند، چند پیش فرض اساسی را به عنوان قدرت نرم با خود دارند و باید داشته باشند. باور و اعتقادات به همراه پیش فرض اعتقاداتی هم در این دسته قرار می گیرد. یعنی که باور به اسلام به عنوان یک باور موجه عاقلانه، در نقطه مقابل بسیاری دیگر از باورهای تحریف شده قرار می گیرد.

لذا خیلی از اندیشمندان امروز با خواندن قرآن ایمان به خدا پیدا می‌کنند. دلیل اصلی این موضوع نیز این است که دین اسلام در برابر سایر ادیان دیگر، بسیار باور پذیر، موجه و معقول است و اصلِ این باور، به مثابه و متکی بر قدرت نرم است و خیلی آسان می توان موارد مد نظر آن را ترویج کرد. از سوی دیگر، منابع ما مانند نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، که بسیار باور پذیر هم هستند در زمره قدرت نرم ما قرار می گیرند.

در عین حال، بخش دیگر مربوط به قدرت نرم ما، الگوهای شخصیتی مان در زندگی هستند که از جمله آن ها می توان به اهل بیت(علیهم السلام) اشاره کرد. اهل بیتی که مردم را به الگوهایی دعوت می‌کردند که واقعا باور پذیر بوده و قدرت جذب داشته و دارند. اخلاق و رفتار اجتماعی، شعارها و امید به آینده همه اینها مجموعه ای از قدرت نرم در اسلام هستند که می توانند قدرت بسیج و باور پذیری ایجاد کند. هر چه تعداد این موارد اضافه شود، طبیعتا قدرت اسلام، عالمان اسلام و نظام اسلامی مبتنیِ بر این قدرت نرم افزون تر و مستحکم تر خواهد بود.

 

به نظر شما علمای شیعی از چه طریق و شیوه هایی می توانند به کاهش خشونت و افزایش صلح در محیط بین‌المللی کمک کنند؟

 اسلام در بُعد بین المللی ویژگی "جهانی بودن" را دارد و چون دینِ خاتم است، تمامی مولفه هایش را ناظر به خاتمیت و جهان بین بودن ارائه کرده است. یعنی به عنوان مثال، ویژگی قرآن این است که کلامی است که با همه ارتباط برقرار می کند، ویژگی مبانی‌ دینی مان هم این است که می تواند با تمام انسان ها در اقصی نقاط جهان ارتباط برقرار کند. اسلام ویژگی چهارگانه ای دارد که می تواند برای همه انسان ها در همه مکان ها و همه زمان ها و شئون زندگی و مردم استفاده شود. بر خلاف دین اسلام، در ادیان دیگر، آنها در حوزه اجتماعی، حکومت و نیازهای اجتماعی ورود نمی کنند و تنها در حوزه عقاید و شخصیت و مسائل شخصی فعال هستند.

در ادیان شرقی هم روند به همین صورت است. آن دینی که عملا هم زنده است و هم به صورت جامع همه نیازهای انسانی را پاسخ می دهد و هم بازتاب بین المللی دارد، فقط و فقط دین اسلام است. مذهبی که عملا امام زنده دارد و بحث مهدویت آینده در آن مطرح است، قدرت جذب و قدرت باور پذیری مضاعفی دارد. این موضوع به خصوص در حوزه منابع و عقلانیت در سطح بین الملل می تواند ایجاد قدرت کند. خیلی اتفاقی نیست که شاهدیم انقلاب اسلامی در فضای تحریم و عدم دسترسی به امکانات گسترده، عملا دامنه نفوذش توسعه پیدا کرده و می کند.

در جنگ تحمیلی هم ما با وجود عدم دسترسی به امکانات و تجهیزات مورد نیاز، کاملا و تنها به واسطه قدرت نرم و باورهایی که داشتیم، توانستیم پیروز باشیم. در حوزه جریان مقاومت هم قدرت نفوذمان توسعه قابل ملاحظه ای پیدا کرده است. آن هم به خاطر موجه بودن منطقِ مقاومت در مقابل نظام های سلطه نظیر اسرائیل و آمریکا و قدرت های استعماری است. از این رو، در حوزه بین‌المللی، قدرت نرم اسلام و علمایی که در آن فعال هستند، از قابلیت جهانی شدن و تمدن سازیِ قابل ملاحظه ای برخوردار است.

جدای از این ها، باید توجه داشته باشیم که مولفه هایی وجود دارند که می تواند قدرت نرم را توسعه دهند و عملا به کاهش خشونت و استمرار صلح و افزایش تعاملات منطقه ای و بین المللی کمک کنند. اسلام چند ویژگی دارد. اول اینکه اجتهادی دارد که می تواند متناسب با مکان، مسائل و زمانه، خودش را باز تولید کند و به نوعی موتور محرک شیعه در مواجهه با مشکلات است.

ما می توانیم برای بقا و استمرار و تامین صلح و امنیت از "اجتهاد" کمک بگیریم و مصالح اسلام را در نظر بگیریم. در کنار این مساله باید توجه کرد که در حالی که موضوع اجتهاد در بین اهل سنت بسیار کمرنگ بود، در سال های اخیر آنها هم البته با قرائت خود، در حال حرکت به این سمت بوده اند.   

نکته دیگر بحث "عقلانیت" است. عقلانیت موجود در فقهِ اسلامی، تا حد زیادی به از بین بردن خشونت و توسعه صلح کمک می کند. در سال های اخیر، در مورد جمهوری اسلامی ایران، علی رغم تمام دشمنی هایی که علیه آن وجود داشته، همواره بحث تقریب و وحدت جامعه اسلامی مطرح و مورد توجه بوده است و جمهوری اسلامی همواره به دوستی با جهان اسلام توجه کافی نشان داده و از وحدت اسلامی حمایت کرده است.

چرا که به این نتیجه رسیده است که با اسلام باید به جنگ علیه کفر رفت نه بر اساس منطق دیگر. عقلانیت حکم می‌کند که بقا و استمرار در گروِ همزیستی مسالمت آمیز با بقیه باشد، امروزه این موضوع موجه نیست که کسی بگوید من فقط با قدرت نظامی می خواهم توسعه پیدا کنم.

 تا قدرت نرم و باورِ موجه و باور پذیری اتفاق نیفتد، طبیعتا استمراری در قدرت هم باقی نخواهد ماند. عقلانیت و اجتهاد و مصلحت و ولایت، مهم ترین بخش های حفظ قدرت در سایه قدرت نرم هستند. مولفه ولایت و ولایت‌پذیری در اسلام، و اینکه در مواجهه با مشکلات، همبستگی داشته باشیم و با محوریت هدایت ولی فقیه، که فردی حکیم و عاقل و مدبر است پیش رویم، نقشی قابل توجه در کاهش خشونت و تقویت صلح در ابعاد منطقه‌ای و بین المللی بازی می کند.

در اسلام موضوع دیگری نیز مطرح می شود و آن این است که آیا اصل در تعامل با کشورهای دیگر، در جنگ است و یا صلح؟ فقها بحث های جدی در مورد این مساله دارند. در این زمینه مثلا رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد مفهوم "جهاد در اسلام" می‌فرمایند که جهاد به معنای حرب و قتال نیست. جهاد تا روز قیامت وجود دارد. جهاد به معنای مجاهدت و تلاش برای تحقق اسلام است نه به معنای قتال و جنگ دائمی برای توسعه مرزهای اسلام. طبعا اگر جهاد به معنای توسعه مبانی اسلامی باشد، امروز عمده ترین کار در این زمینه را رسانه و هنر و بیان انجام می‌دهد. در حالی که اگر بخواهیم مبنای کار را بر جنگ سخت قرار دهیم، چاره کار در این است که ما فقط باید با کشورهای کافر بجنگیم.

با این منطق، عملا نه فقط اسلام را توسعه نمی دهیم بلکه خطر شکست و تضعیف اسلام هم وجود دارد. منطق عقلانیت حکم می کند ما در جهان، دوست و دشمن را از هم متمایز کنیم. یعنی با دشمن بجنگیم و با دوست همراهی کنیم. البته که باید توجه داشت که جبهه بندی ها بیش از آنکه تابع کفر و دین باشند تابع استکبار و استعمار و عدالت هستند. تابع حرمت انسان و از بین بردن این حرمت هستند. منطق عقلانیت در اسلام و منطق اجتهاد اقتضا می کند که بعضا بتوان از طریق مقابله با ظالم، صلح به ارمغان آورد.  

در این راستا مثلا به واسطه همسویی با کشورهای جنوب می توان کشورهای سلطه‌گر را سرِ جای خود نشاند. توجه داشته باشیم که صلح به معنای سکوت و انفعال نیست. صلح در برخی موارد به واسطه مقابله با ظالم است که محقق می‌شود. صلح به واسطه هزینه هایی که جهت مقابله با ظلمِ ظالم و استکبارِ مستکبران پرداخت می‌شود، محقق می گردد. لذا یکی از مواردی که به افزایش صلح و کاهش خشونت کمک می کند مقابله با ظالم برای تحقق صلح است.

در بحث شیوه های برقراری قدرت نرم از یک جهت بحث عقلانیت، هم سویی و جبهه‌بندی های متناسب با معادلات کنونی جهان، به کار گیری مصلحت، توسعه نرم افزاری دین، صدور انقلاب به معنای تشریح جذابیت بین المللی آن و تغییر رویکرد عملیاتی جهاد در عصر حاضر به واسطه رسانه، بیان و استقلال و در نهایت نفوذ بر قلوب و عقل های خردمندان جهان است که عملا این منطق می تواند به تحقق صلح پایدار در جهان کمک کند. 

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

دیدگاه

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه