جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفت و گو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری موج درباره هفتمین سفر وزیر خارجه آمریکا به منطقه از ابتدای جنگ غزه گفت: به نظر من این سفر دو مأموریت دارد: بعد از شکست غرب در دفاع از اسرائیل در مقابل حمله جمهوری اسلامی ایران، آنها به این فکر افتادند که سیستم دفاعی مرتبط با اسرائیل را ترمیم کنند. زیرا به رغم اینکه گفته شد یکصد جنگنده آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی وارد عمل شدند تا از اسرائیل در برابر ایران دفاع کنند و با اینکه در داخل اسرائیل چند سامانه دفاع هوایی وجود دارد، اما نتیجه به نفع آنها تمام نشد. لذا آمریکا درصدد تکمیل سامانه‌ای هستند که تا آنها را در مواقع خطر حفظ کند که این یک پروژه دراز مدت محسوب می‌شود.

وی افزود: در گذشته نیز بارها غرب تلاش کرد یک اتحاد و ائتلاف منطقه‌ای تشکیل دهند؛ حتی بحث ناتو عربی نیز مطرح بود، اما همه این‌ها به شکست رسید. در ۱۰ سال گذشته نیز شاهد رزمایش‌های مشترکی بین اسرائیل، آمریکا و کشورهای عربی بودیم. این اقدامات نیز در راستای ایجاد یک ترتیبات امنیتی چند منظوره با هدف دفاع از منافع غرب و اسرائیل بوده است.

پیروزی حماس به معنای پیروزی کل محور مقاومت است

قنادباشی تصریح کرد: بخش دیگری از سفر بلینکن مربوط به تدابیری است که آمریکا به شکل اضطراری به دنبال آن است و آن هم جلوگیری از پیروزی حماس و در عین حال ممانعت از شکست اسرائیل در غزه است. همچنین آمریکا می خواهد از این طریق به یک دستاورد «عادی سازی» نیز برسند. این برای آمریکا یک اضطرار است. بعد از خیزش دانشجویان در دانشگاه‌های این کشور و در شرایطی که اسرائیل در دوراهی حمله به رفع و آتش بس قرار دارد، دولت بایدن از کشورهای عربی می‌خواهد که کمک کنند تا جنگ غزه به گونه‌ای پایان پیدا کند که به معنای پیروزی حماس نباشد. زیرا پیروزی حماس به معنای پیروزی حزب الله است، به معنای پیروزی انصارالله و سایر گروه‌های مقاومت است.

تضعیف انصارالله هدف مشترک عربستان و آمریکاست

این تحلیلگر خاورمیانه با بیان اینکه مسئله یمن و انصارالله برای عربستان به اندازه آمریکا اهمیت دارد خاطر نشان کرد: عربستان مایل نیست با پیروزی حماس، جبهه انصارالله تقویت شود. در همین راستا آمریکا هم به دنبال تدابری است که انصارالله را تضعیف کند و توانش در کنترل دریایی را کاهش دهد. از این رو مقامات انصارالله چندی قبل اعلام کردند ما از طرح‌های عربستان در حوزه یمن مطلع هستیم و به آنها به شدت پاسخ خواهیم داد. بنابراین اگر امروز ریاض میزبان لینکن است یکی به دلیل بحث عادی سازی و یکی هم به دلیل بحث مقابله با انصارالله است. در واقع کنترل انصارالله خواست هر دو کشور است که بخش مهمی از سفر وزیر خارجه آمریکا را شامل می‌شود.

قطر در بحث حذف حماس به صورت «علنی» با غرب همراهی نخواهد کرد

وی در مورد رویکرد قطر در خصوص برنامه غرب برای نابودی حماس با توجه به روابط نزدیک آنها با یکدیگر گفت: قطر بیش از هر کشوری با حماس پیوند سازمانی دارد. این کشور به همراه ترکیه خود را حامی اخوان المسلیمن می دانند که همسو با اندیشه های حماس است. لذا به نظر من دوحه به صورت علنی حاضر نیست با آمریکا و عربستان برای نابودی حماس، همکاری کند؛ هرچند که با توجه به سابقه تحصیلاتی امیر کنونی قطر و پدرش در دانشگاه نظامی انگلیس، اعتمادی به سیاست های این کشور وجود ندارد. در همین راستا برخی عنوان می‌کنند اینکه حماس دوحه را به عنوان مقر خود انتخاب کرده، اشتباه بود. زیرا قطر اطلاعات این گروه را به غرب می‌داده است.

ارائه امتیاراتی مانند بخشیدن جزایر مصری به عربستان، ممکن است از شدت مخالفت افکار عمومی این کشور با عادی سازی بکاهد

قنادباشی در خصوص احتمال همکاری کشورهای عربی به ویژه عربستان در شرایط کنونی با ترتیبات امنیتی آمریکا و اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران بیان کرد: ریاض در بحث سوخت رسانی و ارسال کمک به نوار غزه، در چند ماه گذشته با اسرائیل همکاری داشته و همسو با آن عمل کرده است اما همکاری در حوزه نظامی می تواند عربستان را با چالش داخلی روبرو کند. در واقع یکی از دلایلی که ریاض روابطش را با تهران از سر گرفت این بود از تنش شکل دادن به ترتیبات علیه ایران فاصله بگیرد. زیرا همکاری نظامی با اسرائیل برای عربستان مسئله ایجاد می کند.

 وی ادامه داد: اینکه روند عادی سازی هم به تأخیر افتاد به خاطر نگرانی از واکنش افکار عمومی عربستان بود وگرنه در دوره ترامپ، عربستان بیش از هر کشوری مورد توجه این طرح قرار داشت. در نهایت هم بحرین که کمترین جمعیت کشورهای عربی را دارد و امارات که 80 درصد جمعیتش را خارجی ها تشکیل می دهند، وارد عادی سازی شدند. در چنین فضایی ممکن است مردم عربستان با بیان اینکه جزایر مصری تیران و صنافیر به این کشور داده شده و یا امتیازاتی در حوزه فضا و ناسا به دست آورده است، راضی به همسوی با عادی سازی کنند.