خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
چرا آینده رژیمصهیونیستی جز سقوط نیست؟
«ساختار اقتصادی اسرائیل زیر فشار شدید جنگ و هزینههای نظامی در حال فروپاشی است. کاهش سرمایهگذاری خارجی، فرار سرمایهداران، سقوط ارزش سهام شرکتهای امنیتی و فناوری، و آسیبهای بلندمدت جنگهای اخیر در غزه و درگیری مستقیم با ایران، به اقتصاد اسرائیل ضربهای جدی وارد کردهاند. افول اقتصادی، که در سایه جنگ و ناآرامی رخ میدهد، روند سقوط رژیم را شتاب میبخشد.»

، یکی از دغدغه های مهم تئوریسینها و اندیشکده های رژیم اشغالگر قدس این است که به راستی آینده این رژیم در پرتو سیلی از تحولات منطقه ای و فرامنطقه ای چگونه است؟ بنیامین نتانیاهو نخست وزیر صهیونیست ها مدام سعی دارد با اتخاذ رویکردهای تهاجمی و نظامی، به نحوی رفتار کند که انگار آینده برای رژیم اشغالگر قدس روشن است و این رژیم می تواند در قامت هژمون برتر در منطقه غرب آسیا ظاهر شود.
با این حال، آنچه حتی خودِ صهیونیست ها به آن اعتراف می کنند این است که اسرائیل در سراشیبی سقوط است و به هیچ عنوان سناریوهای روشنی انتظار آن را نمی کشند. شخص نتانیاهو نیز عملا جنگ هایی را آغاز کرده که هیچ سرانجام مشخصی ندارند و صرفا با هدف بقای او در قدرت آغاز شده اند. در این چهارچوب، حداقل به ۴ دلیل عمده، آینده صهیونیست ها جز سقوط نخواهد بود.
نخست، رژیم اسرائیل با بحران داخلی عمیقی مواجه است. نارضایتی گسترده از سیاستهای افراطی دولت نتانیاهو، شکافهای عمیق اجتماعی میان یهودیان سکولار و مذهبی، و همچنین ناتوانی در تشکیل دولت پایدار، چهرهای شکننده و ناپایدار از این رژیم به نمایش گذاشته است. اعتراضهای پیدرپی خیابانی، استعفای سیاستمداران، و بیاعتمادی عمومی نسبت به ساختار قضایی، همگی نشان از تضعیف انسجام اجتماعی و سیاسی درون فلسطین اشغالی دارند. حتی مقام های امنیتی سابق صهیونیست نیز نسبت به «فروپاشی داخلی» هشدار دادهاند.
دوم، ساختار اقتصادی رژیم اشغالگر قدس زیر فشار شدید جنگ و هزینههای نظامی در حال فروپاشی است. کاهش سرمایهگذاری خارجی، فرار سرمایهداران، سقوط ارزش سهام شرکتهای امنیتی و فناوری، و آسیبهای بلندمدت جنگهای اخیر در غزه و درگیری مستقیم با ایران، به اقتصاد اسرائیل ضربهای جدی وارد کرده است. از سوی دیگر، خروج هزاران متخصص و میلیاردر از فلسطین اشغالی، زنگ خطر کمبود منابع انسانی و مالی را به صدا درآورده است. افول اقتصادی، که در سایه جنگ و ناآرامی رخ میدهد، روند سقوط رژیم را شتاب میبخشد.
سوم، انزوای بینالمللی و افزایش فشار جهانی علیه اسرائیل، بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است. در حالی که پیشتر دولتهای غربی از اسرائیل بدون قید و شرط حمایت میکردند، امروز حتی در آمریکا و اروپا نیز صدای مخالفت با جنایات این رژیم بلند شده است. جنبش تحریم اسرائیل در جهان قدرت گرفته و درخواستها برای قطع صادرات سلاح و اعمال تحریمهای واقعی افزایش یافتهاند. رسانهها و نخبگان فکری در غرب، دیگر اسرائیل را یک «قربانی مظلوم» نمیبینند، بلکه آن را به عنوان یک رژیم نژادپرست، اشغالگر و ناقض سیستماتیک حقوق بشر معرفی میکنند.
چهارمین مؤلفه، شکست ایدئولوژیک و مشروعیتزدایی از صهیونیسم است. در سالهای اخیر، بسیاری از تحلیلگران یهودی و بینالمللی اعلام کردهاند که پروژه صهیونیسم به پایان راه رسیده است. رژیمی که با وعده سرزمین و امنیت برای یهودیان شکل گرفت، امروز نهتنها امنیت ندارد، بلکه ناامنترین جای جهان برای ساکنانش است. از سوی دیگر، تبعیض نهادینهشده علیه فلسطینیان، سرکوب روزانه در کرانه باختری و جنایات جنگی در غزه، باعث شده مشروعیت اخلاقی و تاریخی اسرائیل حتی در میان یهودیان نیز زیر سوال برود. این شکست ایدئولوژیک، مثل موریانه از درون بدنه رژیم را میخورد و دیر یا زود آن را به زانو درخواهد آورد.
ترکیب این چهار عامل، آیندهای تاریک برای رژیم صهیونیستی ترسیم میکند. آیندهای که در آن نه صلح وجود دارد، نه اعتبار جهانی، و نه مشروعیت تاریخی. آنچه باقی میماند، یک ساختار منزوی، فرسوده و فاقد دوام است که دیر یا زود در برابر اراده ملتها و مقاومت حقطلبان فروخواهد ریخت.
ارسال نظر