English

گفتگو با حمیدرضا عمرملی، مدیر چاپ پویا کرمانشاه:

صنعت چاپ در حال نابودی است/مسئولین باید فکری راهبردی به حال ماندگاری این صنعت بکنند

حمیدرضا عمرملی، چاپخانه دار کرمانشاهی گفت: عمده مشکلات ما و صنف فعالیتی ما با اداراتی چون اداره دارایی بوده، صنف چاپ در خطر نابودی است، در گذشته واحدهای فعال در حوزه چاپ با تعداد زیادی کارگر مشغول به کار بودند.

صنعت چاپ در حال نابودی است/مسئولین باید فکری راهبردی به حال ماندگاری این صنعت بکنند

به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج کرمانشاه، فرایندش به زبان ساده است، یکی فکر می‌کند، با قلم روی کاغذ می‌آورد و دیگری زیر دستگاه می‌برد و دیگر تمام ؛ ما روزنامه را از روی دکه می‌خریم.

اما واقعیت چیزی ورای این حرف‌ها است، از تراوش فکر و ایده تا تبدیل به قلم و قابل خوانده شدن برای خواننده که بگذریم، خمیرمایه اصلی کار قابل خوانده شدن یک خبر و مطلب در قالب روزنامه را مکانی مهم اما بی‌صدا انجام می‌دهد به نام چاپخانه...

همان‌جایی که در فیلم‌ها دیده‌ایم، در قدیم با حرف‌به‌حرف کنار هم گذاشتن لغات نوشته‌ها را خط به خط به جمله تبدیل می‌کرد و به‌صورت متحدالشکل بر روی کاغذ چاپ می‌کرد؛ اما امروز اگرچه زحمت حروف‌چینی را کامپیوترهای محترم به کمک تایپ می‌کشند اما هم گام با پیشرفت تکنولوژیک، کیفیت و تنوع چاپ نیز بالا رفته و قطعاً کار با دستگاه چاپ و چاپخانه‌داری هم تخصصی‌تر شده است در واقع چاپ، صنعتی که سال‌هاست دوشادوش قلم نویسندگان در اطلاع‌رسانی و رشد فرهنگ این کشور بلکه در کل جهان قدم برداشته به‌نحوی‌که ساخت دستگاه‌های چاپ و گام بلند بشر در جهت رشد این عمل به‌عنوان یک هنر در جلد صنعت‌های مهم جهان همواره یکی از مهم‌ترین ابداعات به شمار رفته است.

به پاس قدردانی از همراهی فعالان این حوزه گران‌بها هم‌زمان با فرارسیدن سالروز بزرگداشت خبرنگاران به سراغ یک چاپخانه‌های قدیمی و خوش‌نام در سطح شهر رفتیم، مدیری آرام و ساکت که به‌واقع در تمامی دیدارها، لبخندی ملیح و از سر آرامش بر لب دارد، از تب‌وتاب بازار و گرانی و هزاران مشکل اقتصادی آگاه است و قطعاً در روند کارش هم مؤثر، اما همیشه هوای اهل فرهنگ و مشتری‌ها را دارد؛ آقای حمیدرضا عمرملی صاحب چاپخانه پویا در کرمانشاه که سال‌ها آرام و بی ادعا در عرصه چاپ فعالیت کرده و در این گفتگوی صمیمی از ناگفته‌های صنعت جذاب و سخت چاپ می‌گوید:

لطفاً خودتان را معرفی کنید و بگویید چگونه و در چه سالی وارد این حوزه شدید.

حمیدرضا عمرملی متولد سال ۱۳۵۱ هستم و از سال ۱۳۶۵ وارد کار و حرفه چاپ شدم؛ به وضوح به خاطر دارم که در همان ابتدا آن‌قدر عشق و علاقه به این کار را در وجود خود به‌صورت سرشار دیدم که به‌صورت مداوم در کنار تحصیل مشغول به انجام این حرفه به‌صورت مداوم گشتم

در ادامه از مسیر فعالیت خود و نحوه ادامه روند طی شدن این راه توسط خود برای ما بگویید.

در همان زمان دقیقاً بعد از گذشت دو سال یعنی در سال ۱۳۶۷ به خدمت سربازی رفته و بعد از بازگشت از خدمت نیز به ادامه حرفه اصلی و علاقه خود مشغول شدم؛ سرانجام در سال ۱۳۷۶ درخواست خود را مبنی بر تأسیس چاپخانه خود به اداره ارشاد اسلامی داده و با این درخواست به مدت چهار سال مخالفت می‌شد؛ سرانجام با این خواسته در سال ۱۳۸۰ موافقت گردید و چاپخانه ما تأسیس شد.

به نظر شما اهدای مجوز به لحاظ زمانی باید چگونه باشد؟ چه مقدار سخت‌گیری بر موافقت با این موضوع لازم است؟

به نظر بنده به این موضوع باید به‌صورت عادلانه و متعادل از سوی اداره ارشاد و اتحادیه مربوطه رسیدگی شود؛ اگر سخت‌گیری‌ها بسیار زیاد شود ممکن است موجب از دست رفتن زمان زیادی برای خواستاران ورود افراد با تجربه به این صنف گردد؛ از طرفی اگر با آن نیز به‌صورت ساده برخورد کرد ممکن است موجبات ورود افراد کم‌تجربه به این حوزه را فراهم آورد به‌نحوی‌که به این صنعت در شهر آسیب وارد شود.

چرا از میان مشاغل کار چاپ را برگزیدید؟ و چرا هنوز در آن فعالیت می‌کنید؟

می‌توان گفت؛ عشق به چاپ از روز ازل در خون من وجود داشته است و تنها علت آن از همان ابتدا عشق من به این شغل و هنر بود؛ در ادامه می‌توان گفت همان‌طور که یک باغبان همواره امید به رشد گیاهانش را دارد؛ ما هم با وجود سختی ادامه فعالیت اگر عشقی واقعی را در وجود خودمان بیابیم در انتظار رشد آن در همین راه تلاش خواهیم کرد.

لطفاً از مشکلات حوزه فعالیتی خود بگویید؟ 

عمده مشکلات ما و صنف فعالیتی ما با اداراتی چون اداره دارایی بوده؛ صنف چاپ در خطر نابودی است؛ در گذشته واحدهای فعال در حوزه چاپ با تعداد زیادی کارگر مشغول به کار بودند؛ عده زیادی مجبور به تعدیل نیرو و یا ترک کار شدند؛ این چاپخانه‌ها باید حمایت شوند تا به قوت باقی بمانند.

در نهایت باید گفت: تولیدکنندگان عضو افراد مظلوم در جامعه به شمار می‌روند؛ این افراد شایان توجه بیشتر هستند چرا که با مشکلات فعلی علی‌رغم تصور عموم توان اجرای ایده‌های خود را ندارند؛ با این افراد به علت دیر پرداخت کردن بیمه ممکن است برخورد شود و بعلاوه ارزش‌افزوده‌ای که بر فعالیت ما از سوی اداره دارایی اعمال می‌شود در کنار شرایط فعلی برای ما زیان‌آور خواهد بود.

موضوع دیگر که یک مشکل ناخواسته برای ما به شمار می‌رود عدم پرداخت به موقع وجه‌ها از سوی نشریات بوده چراکه این عزیزان نیز با حمایت آن‌چنانی از سوی ادارات مرتبط مواجه نیستند همین امر به‌صورت زنجیره‌وار موجبات مشکلات دیر نقد شدن‌ها را برای ما به وجود خواهد آورد.

چاپخانه‌

دومین گام پس از شناخت چاپخانه معتبر و بلده کار، سپردن صفحات خام روزنامه به متخصصی است که با فرم دهی استاندارد و اصولی بتواند رابط مطمئنی بین ارباب‌رجوع و چاپخانه باشد؛ سرکار خانم رویا فخری با تخصص طراح، صفحه‌آرایی و از همه مهم‌تر فرم‌بندی محصولات چاپی در واقع شالوده اصلی طی مراحل چاپ را بر عهده دارد.

از وی در باب چگونگی آشنایی با چاپ و چاپخانه‌داری جویا شدم و وی گفت: تقریباً 13 سال پیش بود که با ادعای استقلال مالی و به نیت کسب درآمد از طریق یکی از دوستان با چاپ پویا و آقای عمر ملی آشنا شدم و خوب خیلی از کارهای تخصصی در امر طراحی، مراحل لیتوگرافی، کار با برنامه‌های نرم‌افزاری به‌روز را در این مسیر سخت 13 ساله یاد گرفتم.

خانم فخری با سخت، طاقت‌فرسا بودن و البته بسیار حساس خواندن حرفه چاپ، بزرگ‌ترین مشکل این حرفه را کمبود نیروی کار متخصص در این عرصه عنوان کرد و افزود: ببینید کار و حرفه چاپ بسیار سخت و حساس است و این مهم می‌طلبد که مسئولین امر در راستای آموزش تخصصی در کنار راه‌اندازی فرآیند کار تجربی نسبت به تربیت و آموزش نیروی کار کارآمد در عرصه چاپ و چاپخانه اقدام کنند تا مجبور نباشیم برای چاپ نشریاتمان دست به دامن چاپخانه‌های استان‌های هم‌جوار باشیم.

حال که روزنامه در مسیر استاندارد و روی سیستم درست شد و تأییدیه کار گرفت، نوبت به قرار گرفتن بر روی کاغذ یا همان چاپ شدن می‌رسد و حال کار زیردست آقای رضا عباسی سرپرست چاپ چاپخانه می‌رسد، وی در ادامه خود را معرفی کرده و گفت: از سال ۷۶ وارد این شغل شدم؛ در ابتدا به علت علاقه فراوان به مطالعه و روزنامه علاقه‌مند به فعالیت در این صنعت شدم؛ و نوزده سال است که با این چاپخانه همکاری می‌کنم.

چه چیزی شما را جذب همکاری نمودن با رسانه‌ها کرد؟ آیا به لحاظ درآمدی از آن راضی هستید؟ 

روند شغلی و اتفاقات مهیج این کار و حوزه‌های مرتبط با آن مرا جذب فعالیت در آن و همکاری با آنان کرد؛ بنده یک رکورد هم ثبت کرده‌ام و آن رکورد ۵۶ ساعت نخوابیدن بود که به علت مشغولیت به کار و به علت لزوم اتمام و پایان رسانی آن نمی‌توانستم بخوابم؛ تا حدی که در نهایت ناخواسته به خواب‌رفته و دچار ضرب‌دیدگی دنده شدم.

از درآمد خود بگویید؛ چقدر برای شما موجبات رفع نیاز زندگی را فراهم می‌آورد؟ 

اوضاع معیشتی مردم و رفع نیازها بسیار سخت شده است؛ از همان ابتدا با درآمدی بسیار کمتر از شغل قبلی خود وارد این شغل شدم هنوز هم می‌توانم به شغل دیگری روی بیاورم اما این تنها به علت علاقه فراوان من به این فعالیت بوده که این کار را انجام نداده‌ام و همچنان این شغل را رها نخواهم کرد.

فعالیت با تیراژ پایین برای شما راحت‌تر است یا در حجم بالا و تیراژ بالا؟ 

تیراژهای بالا راحت‌تر است چراکه کار باید با کیفیت به دست مشتریان برسد؛ وقتی تیراژ پایین باشد به‌تبع از کیفیت نیز کاسته خواهد شد.

آیا در هنگام چاپ روزنامه و نشریات را هم می‌خوانید؟ 

بله، حتی اگر بپرسید یک مطلب در کدام قسمت نشریه‌ای چاپ‌شده به شما سریعاً خواهم گفت؛ بنده چهل سال است که مطالعه می‌کنم و عشقی فراوان در این زمینه در وجود خود می‌بینم.

از مشکلات خود در این حوزه بگویید؟ 

عمده مشکلات ما به‌عنوان افرادی که در برخورد مستقیم با دستگاه‌های چاپ قرار داریم؛ وجود مواد شیمیایی بوده که برای برخی ممکن است مشکل تنفسی ایجاد کند هرچند خوشبختانه من تابه‌حال با این مشکل مواجه نشده‌ام.

اگر خاطره‌ای در برخورد با خبرنگاران در این سال‌ها داشته‌اید که برایتان ماندگار شده آن را بیان کنید. 

یکی از خبرنگاران که در سالیان گذشته خود در بخش عکس و عکاسی فعالیت داشت اما هر زمان که عکسی قرار بود از شخص یا افرادی گرفته شود؛ خود نیز به‌عنوان یک عکس یادگاری از حضار درخواست می‌کرد تا در آن عکس حضور داشته باشد، وقتی مدیر رسانه از او می‌پرسید که در عکس چه کار می‌کنی! میگفت آقا رضا از ما عکس گرفت.

قطعاً انجام هر کار حرفه‌ای نیاز به وجود همکار حرفه‌ای دارد تا یک اثر به نام روزنامه با کیفیت و با رنگ و چاپ استاندارد و با کمترین خطا خروجی بدهد، آقای شهرام مؤمنی از کارکنان چاپخانه نیز با معرفی خود گفت: متولد سال ۱۳۶۶ هستم و به مدت ۱۲ سال در این صنعت مشغول کار هستم؛ از گذشته با جناب آقای عمرملی، مدیر مجموعه آشنایی داشتم؛ و به مدت دو سال است که در این چاپخانه فعالیت می‌کنم.

چگونه وارد این شغل شدید؟ 

بنده در ابتدا به شغل جوشکاری مشغول بودم و بعد از گذشت یک مدت به علت مشکلاتی که عمدتاً به سلامت مربوط می‌شد این شغل را به پیشنهاد پدرم رها کرده و وارد شغل چاپ و همکاری با چاپخانه‌ها شدم؛ به‌مرورزمان به این شغل علاقه‌مند شدم و حال راضی به رها کردن آن نیستم.

همان‌گونه که مشخص است؛ افرادی با عشق و علاقه به کار مشغول‌اند و برای درآمد و موقعیت اجتماعی و رسیدن به رفاه شخصیت و هویت خود را در ادامه این راه یا همان فعالیت در حوزه علاقه خود می‌دانند؛ اشخاصی که کاش به آنان بیشتر نگاه‌های عادلانه داشته باشیم؛ و راه زندگی آنان که در گرو فعالیت در حوزه‌های مرتبط با عشق و علاقه خود است را بر آنان سد نکنیم.

و این است روند پرتلاطم چاپ یک نشریه برای اینکه یک ایده، فکر و یا خبر به‌صورت مکتوب به دست من و شما خواننده برسد و بتوانیم با پرداخت یک هزینه اندک آن را از روی دکه خریداری کنیم و اگرچه دنیای مجازی و سرعت خبر با یک کلیک کردن به‌راحتی در دسترسمان قرار می‌گیرد اما هنوز مکتوبات و ورق زدن روزنامه ماندگارتر و دل‌نشین‌تر است.

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

دیدگاه

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه