English

پیامدهای ناگوار بدحجابی در جامعه

با اینکه پوشش و عفاف امری است فطری و توجیه عقلی و منطقی دارد از مصرحات و مسلمات دین مبین اسلام نیز هست.

پیامدهای ناگوار بدحجابی در جامعه

 به گزارش خبرگزاری موج اصفهان، در واقع حجاب و عفاف یکی از محورهای زندگی قرآنی است. ولی این مهم همواره مورد هجوم دشمنان واقع شده است.

مقاطع مختلف تاریخ گویای این مطلب است گاهی زور و سرکوب زنان محجبه ابزار این تهاجم بوده مانند داستان غم انگیز کشف حجاب در ایران و الجزایر، گاهی با ایجاد محدودیت های قانونی و حقوق شهروندی مانند وضع قوانین منع حجاب در کشورهای غربی و در اغلب اوقات با ایجاد شبهات و طرح سوالات و به دام انداختن ذهن نوپای بسیاری از جوانان و نوجوانان. گویی امروز موضوع حجاب و عفاف آمیخته با ناخالصی ها و در پس پرده و اصل ماجرا در گیرودار کشمکش ها گم شده است.

پیامد های ناگوار بدحجابی در جامعه بر اساس مطالعات انجام گرفته به شرح زیر است:

 

1) طلاق و تهدید خانواده

از پیآمدهای زیان بار رعایت نکردن عفاف و حجاب، طلاق و جدایی زن و شوهر و از هم پاشیدن نظام خانواده است؛ طلاق در نظر اسلام مبغوض ترین حلال می باشد که تنها در صورت اختلافات حل ناشدنی ضرورت می یابد. اسلام عزیز به منظور حفظ و تحکیم نظام خانواده و افزایش صفا و صمیمیت میان همسران و جلوگیری از اختلافات شدید خانواده و فروپاشی آن، تدابیرحکیمانه ای اندیشیده است. معیارهایی از قبیل ایمان، آراستگی به فضایل اخلاقی و انسانی، اصالت خانوادگی و امثال اینها را برای انتخاب همسر شایسته، مقرر فرموده و حقوق و وظایفی را برای زوجین مشخص کرده است. برای طلاق نیز شرایطی معین کرده که شامل بعد از آن، هم چون رجوع و بازگشت دوباره شوهر به زندگی مشترک می شود، همه اینها مربوط به خانواده است. اما آنچه به اجتماع باز می گردد، سلامت و امنیت جامعه از هر گونه اقدامات منافی عفت و حیا است. مهمترین گفتار بحث عوامل و سرمنشأ طلاق است؛ موضوع طلاق از جهات و عوامل گوناگون قابل بررسی و تبیین می باشد و غالبا ریشه آن به طور عمده حرمت ننهاندن زنان به خویشتن در اثر فاصله گرفتن از پوشش خدا پسندانه و درنتیجه آسیب دیدن عفت عمومی و اخلاق فردی و اجتماعی است.

 

2) گرایش مردان به چند همسری

از ویژگیهای زنان، انحصارطلبی در معشوق است؛ اقتضای یگانه معشوقه بودن زن آن است که قلب همسرش کسی جز او را نخواهد و قلبش تنها در گرو محبت و عشق او و فرزندانش باشد و هرگز سراغ زن دیگر نرود؛ اگر چه این میل طبیعی باید تعدیل شود. زندگی تک همسری بهتر و با صفاتر است، مگر در مواقع ضروری و با رعایت شرایط خاصی بویژه شرایط عدالت که در قرآن و روایات اهل بیت برآنها تاکید شده است. اما بحث در ازدواج های غیرمنطقی و غیر ضروری است که بدون تردید علت آن هوس بازی و شهوت رانی است اما نباید فراموش کرد که غالبا منشأ چنین ازدواج هایی جلوه گری و پوشش های تحریک آمیز زنان است؛ به عبارتی بدحجابی و خودنمایی زنان با تحریک پذیری و ایجاد شهوت و هوس در مردان ارتباط مستقیم و تنگاتنگی دارد؛ امکان ندارد تحریک جنسی در جامعه باشد اما در مردان عادی جامعه که از کنترل چشم و تقوای لازم برخوردار نیستند، هوس و میل به کام جویی ایجاد نکند و همین هوس و میل هاست که در مردان تک همسر گرایش به ازدواج مجدد را پدید می آورد، زیرا چنین مردانی با دلدادگی و مجذوب شدن به جاذبه های آشکار زنان، اندک اندک به ازدواج با آنها تمایل نشان می دهند که با کاهش محبوبیت همسر قبلی ملازم و همراه است و یا چه بسا محبت او را از دل خارج نموده و تنها به همسر جدید خود می اندیشند و دل می بندند. بدیهی است کاهش محبوبیت فشارهای روحی و اختلال های روانی و جسمی را برای زن اول وفرزندان او ایجاد می کند.

 

3) تضعیف غیرت ناموسی

غیرت از فضیلت های الهی وانسانی است که همواره حافظ و نگاهبان ناموس خداوند، دین و آیین او و ناموس انسان و جامعه در برابر ضد ارزش ها و عوامل انحراف زا می باشد که نتیجه آن تأمین و استمرار شرف انسانی و امنیت اجتماعی و نسل پاک بوده و منشأ فطری و آسمانی دارد. غیرت به معنای عام کلمه از میوه های طراوت بخش و خویشتن داری است و جامعه ای که زنانش از عفاف و پوشش کامل و صحیح برخوردار نیستند عفت عمومی را در معرض خطر قرار می دهند و نتیجه آن کاهش یا نابودی غیرت است.

بیماری بی حجابی و بدحجابی با بیماری فقدان یا ضعف غیرت رابطه و تأثیر متقابل دارد؛ یعنی از یک طرف دوری زنان از لباس حیا به غیرت مردان به ویژه نسل نوخاسته ضربه می زند و از طرف دیگر از علت ها و ریشه های عمده این بیماری خطرناک و فاجعه آفرین (بدحجابی)، نبود یا ضعف غیرت و عفت پدران یا شوهران است که در پیشگاه خداوند مسئول خواهند بود و در گناهانی که دختران یا همسران خودنمایی آنها دراین باره مرتکب می شوند و در جرم ها و فاجعه هایی که از طریق آنها درجامعه و جوانان آن ایجاد می شود، شریک خواهند بود و عاقبت نتیجه وخیم آن را خواهند دید؛ آنان باید بدانند که بزرگترین دشمنی را در حق خود و خانواده خویش در لباس دوستی می کنند و وظیفه قرآنی خود را در برابر آنان انجام نمی دهند.

 

4) ایجاد اختلال روانی و عصبی

بیماری های روحی و اختلال های روانی و عصبی ناشی از چند عامل است که ریشه عمده آن ها را باید در جامعه هوس آلود و خودنمایی زنان جست و جوکرد دراین جا آنها را بر می شماریم:

الف- محرومیت از نیازهای ضروری جسمی و مادی

ب- عدم تأمین نیازهای عالی روحی

ج- انحراف از فطرت انسانی و مسیر طبیعی غریزه جنسی

د- شهوت طلبی افراطی و غیرقابل کنترل

 

5) سلب امنیت زنان

امنیت جنسی، جانی و آبرویی زنان در جامعه از مهمترین نیازهای اجتماعی آنان است. این امنیت با توجه به ویژگی های خاص آنان چه از بعد جاذبه های جنسی، جسمی و رفتاری که خداوند برای تحقق و تداوم مقام معشوقه بودن در خانواده به آنان ارزانی داشته و چه از جهت ضعف جسمانی در مقایسه با مردان که آن هم ناشی از لطافت، ظرافت و جمال آنهاست از اهمیت بسیاری برخوردار است.

عفاف باطنی و فطری زن، زینت گوهر روح و دژ محکم امنیتی اوست و عامل حجاب کامل و عدم اختلاط با مردان ضامن کنترل غریزه ها و میل های او و حافظ بهداشت و سلامت روانی، اخلاقی و غریزی افراد جامعه و بالاخره باعث تأمین امنیت اجتماعی زن است.

در جامعه ای که زنان با زیر پا گذاشتن حکم فطرت و شریعت خود را در معرض تماشای نامحرمان قرار می دهند و زینت ها و اندام های تحریک کننده خود را به دیگران نمایش می دهند، مردان به ویژه جوانان با مشاهده و دیدن آنها دچار فشار روانی وهیجان های شدید جنسی و طغیان شهوت شده و تسلیم تند باد هوس می شوند و جرأت تجاوز به حریم زنان و دختران را پیدا می کنند.

بنابراین آن چه امنیت اجتماعی زنان و جامعه را تأمین می کند، انسانیت و معنویت حاکم بر جامعه است که بن مایه و اساس آن دین کامل اسلام است؛ جامعه ای که یاد خدا و هدف والای زندگی دردل و جان افرادش حکومت می کند و روابط آنها برپایه توحید و خدا محوری می باشد، امنیت آن جامعه از جمله زنان تأمین خواهد بود.

 

6) شیوع انحراف جنسی

انسان ها- اعم از مرد و زن- در برابر غریزه جنسی به سه گروه تقسیم می شوند:

1- کنترل و تعدیل در سایه تقوای الهی و اشباع آن از راه ازدواج؛

2- افراط و زیاده روی و انحراف؛

3- تفریط و بی توجهی به این میل نفسانی؛

انسان های با تقوا و مؤمن که جز به معشوق و دلربای حقیقی دل نبسته و عظمت وجودی خویش و تمام نعمت های خود را از لطف او می دانند و از حساب و کتاب آخرت هراسناکند، لذا به هنگام روبه رو شدن با عوامل مهیج و هوس انگیز با الگوگیری و پیروی از حضرت یوسف(ع) در سایه محکم ترین و مطمئن ترین دژها یعنی پناه بردن به خداوند و یاد او خویشتن داری و صبر پیشه می کنند.

کسانی که راه سوم را برگزیده و غریزه خود را سرکوب می کنند، کارشان به حکم عقل و شرع ناپسند و مذموم است، و با هدف آفرینش غریزه جنسی- که تولید نسل است- مغایر است.

اما دسته دوم- که موضوع بحث ماست- کسانی اند که از دین و ایمان تهی بوده و یا ایمان ضعیفی دارند؛ این افراد هنگام مواجه شدن با عوامل هیجان برانگیز و تحریک کننده، پا از دایره تقوا و عفاف بیرون می نهند و به انحراف جنسی می آلایند.

 

راههای مبارزه با بدحجابی و بی حجابی:

خداوند بزرگ برای هر درد ظاهری و باطنی، درجاتی مشخص نموده است. و دردهای باطنی و روحی به مراتب برای جامعه مهلک تر از دردهای ظاهری است و تا به امروز آنچه جوامع مختلف را نابود کرده دردهای روحی مانند تنبلی، ترس، شهوترانی، بی اعتنایی به دستورهای خدای بزرگ و انبیا و ائمه معصومین(ع) و رهبران متعهد دین بوده است بد حجابی و بی توجهی مردان نسبت به ناموسشان نیز شاخه ای از همین دردهاست! اینک راه اصلاح این درد:

 

1- اعتلای فرهنگ "حجاب "در جامعه

زنی که از مقام و ارزش های واقعی خود آگاهی یابد و فلسفه حجاب را از دیدگاه اسلامی بداند و در انتخاب حجاب، ریشه ای برخورد کند نه موروثی، در این صورت دیگر حجاب را یک حصار و زندان برای خود تلقی نمی کند؛ بلکه آن را وقار و متانت برای خویش می یابد. وقتی آگاهی افراد جامعه نسبت به ضرورت حجاب بالا رفت، دیگر نیازی نیست که نیروی تهدید آمیز از بیرون، زنان را مجبور به رعایت حجاب سازد. چنین زنی حتی اگر در بدترین شرایط و فاسدترین مکانها قرار بگیرد با شهامت و آگاهی و بدون توجه به عقاید دیگران حجاب و عفت خویش را حفظ خواهد کرد. اصل این است که مقام واقعی زن به وی شناسانده شود تا بفهمد که ارزش یک زن در بدن مادی و زیبایی های ظاهری او خلاصه نشده و مقام او بالاتر و والاتر از آن است که بخواهد با خودنمایی، این ارزش کاذب و سطحی و زودگذر را حفظ کند و یا فقط حجاب، این ارزش دروغین را از دست بدهد.

یک زن کامل و زنی که به ارزش های بالاتر می اندیشد، بی نیاز از خودنمایی با این ارزش های پست و ذلیل گونه است. برای زائل کردن تفکرات نادرست و خام در زنان جامعه باید اندیشه ای برتر جایگزین آنها بسازیم واین جز با اعتلای فرهنگی جامعه میسر نخواهد شد.

2- تقویت ایمان و اعتقاد

در زن باید باور استوار، ایمان عمیق ایجاد شود، زنی که دل به حق داده و اندیشه به خدا سپرده و فرجام زندگی دنیوی اش را پذیرفته چطورحاضر می شود خودآرایی و خودنمایی کند و خود را در معرض دیده های آلوده قرار دهد و زمینه های تلذذ دیگران و فساد آفرینی را به وجود آورد؟

 

3- احیاء فرهنگ اصیل اسلامی

احیاء ارزش های اصیل اسلامی و فراخوانی زن مسلمان به تعقل و دریافتن ارزش ها و آفریدن روح تعبد و تعهد نسبت به این ها نقش مهمی دراین زمینه خواهد داشت. زن مومن باید به آنچه اسلام بعنوان ارزش بدان می نگرد باور داشته باشد و بداند که شخصیت و عظمت او در گرو روح بلند، اندیشه والا، قلب پاک ، وجان پیراسته از آلودگی است که او را به روشی انسانی و منشی اسلامی فراخواهد خواند و بداند تن آرایه بسته و ظاهر فریبنده هرگز نمایشگر شخصیت او نیست.

 

4- شناساندن الگوهای والا

الگوها در ساختار روحی و رفتاری نقش مهمی دارد. امروز یکی از تأسف های جدی این است که زن مسلمان آن چنان که بایسته و شایسته است با چهره های بلند تاریخ اسلام آشنا نیست، زندگانی حضرت زهرا(س) و فرزند برومندش پیام آور عاشورا حضرت زینب(س) و دیگر چهره های والای تاریخ گذشته و معاصر باید برای زن مومن نشان داده شود تا بنگرد چه سان با حفظ هویت و شخصیت و وقار و متانت می تواند در جامعه حضور پیدا کرده و ایفای نقش نماید. زن اگر حب علی(ع) را فرا گرفت و او را راهبر شناخت و خاندان او را الگو پذیرفت و برراهی رفت که اهل البیت(ع) رفته اند وآنان را سر مشق گرفت، رویین تن می شود و حضورش در جامعه دلهره آفرین نخواهد بود.

 

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

دیدگاه

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه