English

سردار، دغدغه‌مند رفت

چنین به نظر می‌رسد که سردار آن‌چنان‌که پشتش به دفاع جانانه و اعتقادی هم‌رزمانش در خارج از کشور گرم است، به همان میزان دلش از سیاسی بازی‌های نخ نمای جناحین مختلف دولتی خون بود و برای آینده داخلی کشور دغدغه داشت.

سردار، دغدغه‌مند رفت

به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج کرمانشاه، این روزها خاطرات تلخ سال گذشته به تفکر، تصویر و تداعی شدن لحظات به‌سرعت در حال مرور شدن است، اخباری که به‌سرعت در سطح کشور و جهان مخابره شده "سردار حاج قاسم سلیمانی در یک عملیات تروریستی به شهادت رسید"،  پیش ‌از این اخباری بیشتر حوزه نظامی و امنیت بین‌الملل ایران در خاورمیانه شنیده و دیده بودیم، اما حال با اوصاف و اسنادی که از خدمات و دغدغه‌های ایشان به گوش و چشم می‌خورد، می‌طلبد که کمی بیشتر به ابعاد و زوایای رفتاری آن شهید بزرگوار پرداخته شود و دراین بین سیری از نقل‌قول‌ها، تصاویر و شنیده‌ها به نظر آنچه بیش از هر چیز شخصیت رفتاری هر فرد را فارغ از هرگونه تکلفی مشخص و نمایان می‌کند، "وصیت‌نامه" است، کلماتی که شخص در تنهایی خود و خدایش به جاری ساختن و مکتوب کردنش بی ظاهرسازی و برای آیندگانش می‌پردازد.

بارها و بارها وصیت‌نامه سردار سلیمانی را مرور کردیم، هرچند که هر کلامی که خطاب به هر بخش و شخصیتی نوشته‌اند، خود دریایی معنا و ناگفته در دل دارد اما آنچه بیش از هر چیز توجه را به خود جلب می‌کند و به نظر زبان گویا و بی‌تکلف خیلی از ما و مردم باشد، آن بخشی است که خطاب به سیاسیون کشور نوشته‌اند....

«نکته‌ای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آن‌هایی [که] اصلاح‌طلب خود را می‌نامند و چه آن‌هایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم این‌که عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش‌ها را فراموش می‌کنیم، بلکه فدا می‌کنیم. عزیزان، هر رقابتی باهم می‌کنید و هر جدلی باهم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظره‌هایتان به نحوی تضعیف‌کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر می‌خواهید باهم باشید، شرط باهم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:

اول آن‌ها، اعتقاد عملی به ولایت‌فقیه است؛ یعنی این‌که نصیحت او را بشنوید، با جان‌ودل به توصیه و تذکرات او به‌عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی می‌خواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت‌فقیه داشته باشد. من نه می‌گویم ولایت تنوری و نه می‌گویم ولایت قانونی؛ هیچ‌یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمی‌کند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که می‌خواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن‌هم کشور اسلامی بااین‌همه شهید!

اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزش‌ها تا مسئولیت‌ها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.

به‌کارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزاری به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستآن‌هم برسند خاطره‌ خان‌های سابق را تداعی می‌کنند.

مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.

در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه‌گر ارزش‌ها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزش‌ها را بایکوت کنند.

مسئولین همانند پدران جامعه می‌بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی‌مبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند. حکومت‌ها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن‌وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت می‌گیرد.»

واقعیت این است که با یک‌بار مرور این کلمات به‌راحتی می‌توان زبان و حال مردم ایران را که این روزها هم از آتش توطئه همه‌جانبه دشمنان خارجی سخت نفس می‌کشند و هم زیر بار فشارهای نخ نمای دیدگاهی جناح‌ها کمرشان از خمیدگی به حالت شکستگی رفته است، به‌راحتی می‌توان دریافت.

کنکاش و کارشناسی امور سیاسی و نظامی در حوزه شهادت سردار سلیمانی امری تخصصی است که هرچند بارها و بارها نقل‌شده اما برای بیان آن‌ها متخصصانی از این جنس را می‌طلبد اما آنچه در بعد اجتماعی بسیار حائز اهمیت است فکر می‌کنم بیش از آنکه در شعارها، همایش‌ها، گرامیداشت‌ها و ... باید به آن پرداخته شود، نکات کلیدی است که در رفتار آن شهید بزرگوار مشهود بوده و می‌طلبد که به‌عنوان تلنگری بزرگ سرلوحه عمل دولتمردان قرار بگیرد.

اوضاع این چند سال اخیر کشور در انتخاب دولتمردان اصلاح‌طلب و یا اصولگرا بدین شکل بوده که طی دو دوره چهارساله بزرگواران در بخش‌های مختلف با هزینه‌های گزاف انتخاباتی به‌زور وعده‌ و وعید و به‌زور سلبریتی‌ها در دل مردم جا می‌کنند، جناح مخالف را با طنز، تمسخر، تهمت و ... به باد انتقاد و بی‌کفایتی می‌گیرند، از معیشت، مسکن، فرهنگ، اقتصاد و... به‌عناوین‌مختلف مایه می‌گذارند، یکی کم‌کاری‌ها را به دست‌های پنهان داخلی موکول می‌کند و دیگری "جمعه" را مسئول بی‌خبری از اوضاع نابسامان اجتماعی و اقتصادی مردم می‌داند و آخر کار هم پس از گذشت هشت سال عنان دولت به دست دیگری می‌افتد، بی‌آنکه کسی از گذشته پاسخگوی هشت سال اعتماد عمومی و کم‌کاری‌ها در بخش‌های مختلف باشد.

این واژه‌ها در واقع همان کلمات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است که به زبان عامیانه‌تر اجتماعی عنوان می‌شود و چنین به نظر می‌رسد که سردار آن‌چنان‌که پشتش به دفاع جانانه و اعتقادی هم‌رزمانش در خارج از کشور گرم است، به همان میزان دلش از سیاسی بازی‌های نخ نمای جناحین مختلف دولتی خون بود و برای آینده داخلی کشور دغدغه داشت.

نکته بسیار مهمی که بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به آن تأکید داشتند: «رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای بیانات خود شهادت سردار سلیمانی را یک حادثه تاریخی خواندند و با اشاره به تبدیل‌شدن آن شهید به قهرمان ملی برای ایرانیان و قهرمان امت اسلامی افزودند: علت آنکه شهید سلیمانی قهرمان ملت ایران شد و قشرهای مختلف مردم (حتی آن‌هایی که تصور نمی‌رفت) او را تکریم و به او ابراز احساسات کردند، این بود که شهید سلیمانی تبلور ارزش‌های فرهنگی ایران و ایرانی بود.»

آیا این خبر مفید بود؟
خبرنگار:
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

دیدگاه

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه