نقد «پله آخر» علی مصفا برگزار شد
دومین نشست فیلمپژوهی انجمن مدرسان سینما با بررسی فیلم «پله آخر» برگزار شده است؛ نشستی که طی آن منتقدان از مهندسی روایی تا نشانهشناسی سیال و لایههای روانشناختی فیلم را تحلیل کردهاند.
، دومین برنامه فیلمپژوهی انجمن مدرسان سینما با محوریت تحلیل فیلم «پله آخر» به کارگردانی علی مصفا در سالن شهناز خانه هنرمندان برگزار شده است؛ رویدادی که چهار منتقد و پژوهشگر از منظر روایی، نشانهشناسی، روانشناختی و ساختار سینمایی به آن پرداختهاند و ابعاد مختلف این فیلم را به بحث گذاشتهاند.
بهنام حسینی دبیر نشست اعلام کرده است که این برنامه بخشی از سلسله نشستهایی است که قرار است با نگاه بینارشتهای، لایههای مختلف سینمای ایران را بازخوانی کند.
امیرحسین بابائی نخستین سخنران این نشست بوده و سخنان وی با تمرکز بر روایت سیال ذهن و مفهوم یادماندههای برگسون شکل گرفته است. وی توضیح داده است که در روایت «پله آخر»، لحظههای کوتاه، جرقهای برای بازگشت خاطرات و شکلگیری روایت هستند؛ لحظههایی که با ابهام آغاز میشوند اما در یک سوم پایانی فیلم به سمت رفع ابهام حرکت میکنند.
وی با اشاره به نقش مصفا در مهندسی بیرونی روایت تأکید کرده است که راوی فیلم خسرو است، اما هدایت اصلی از سوی کارگردان رخ میدهد و این مهندسی دقیق، نقطه قوت اثر محسوب میشود. به گفته وی، استفاده حسابشده از سیالیت ذهنی سبب شده روایت به سمت همگرایی و درک نهایی هدایت شود.
در ادامه نشست، محمد هاشمی با تحلیل نشانهشناسی سیال در فیلم عنوان کرده است که «پله آخر» از ساختار نشانهای ثابت و قراردادی عبور میکند و به سمت تجربه پدیدارشناسانه حرکت میکند؛ جایی که معنا از دل تجربه حسّی و زیسته شکل میگیرد. وی رابطهی کنش و زمان را در این فیلم متفاوت دانسته و توضیح داده است که برخلاف روایت کلاسیک، زمان در این فیلم به لحظات کوتاه و شوکگونه تقسیم میشود و همین گسستها امکان تجربه اگزیستانسیال برای شخصیت را فراهم میکند. وی با اشاره به نقش پلهها و اشیای کوچک در هدایت نگاه تماشاگر، این ساختار را تلاشی برای تجربه تولد دوباره معنا توصیف کرده است.
امیرحسین جلالی بهعنوان رواندرمانگر، لایه روانشناختی فیلم را محور تحلیل خود قرار داده و بیان داشته است که فراموشی چهره خسرو از سوی لیلی، نشانه نوعی سوگ ناتمام است.
وی با ارجاع به نظریه «ماتم و مالیخولیا» توضیح داده است که در چنین شرایطی، غیاب به نیرویی فعال تبدیل میشود و درون شخصیتها رسوب میکند. جلالی ساختار گسسته روایت را بازتاب مستقیم وضعیت روانی شخصیتها دانسته و تأکید کرده است که خسرو نماد سنگینی فقدان است؛ حضوری که هم هست و هم نیست.
در بخش دیگری از نشست، حسین حیدری با تمرکز بر ساختار سینمایی فیلم توضیح داده است که «پله آخر» بر شانه ادبیات ایستاده و از معماری پازلی بهره میبرد.
وی بازی لیلا حاتمی در دو سطح شخصیتی را از نقاط برجسته فیلم دانسته و ژانر اثر را روانشناختی شخصیتمحور معرفی کرده است. به گفته وی، روایت فیلم نه فقط ذهنی و تودرتو، بلکه حامل ساختاری معمایی است که با افشای تدریجی اطلاعات پیش میرود.
علی مصفا در این نشست، درباره تجربه ساخت فیلم و میزان آگاهی از لایههای تحلیلی اثر سخن گفته است. وی عنوان کرده است که اگر میدانست فیلمش با چنین دقتی بررسی میشود، شاید شکل ساخت آن را تغییر میداد؛ اما هدف اصلی وی همیشه خلق فیلمی چندوجهی بوده است. وی تأکید کرده است که بازی بازیگران برای وی در اولویت قرار داشته و حتی قاببندیهای بهتر نیز فدای حس و حال بازیگران شده است. وی درباره تدوین فیلم نیز گفته است که بخشهایی از ساختار تغییر یافته اما ستون روایی مطابق فیلمنامه اولیه باقی مانده است و حدود ۲۰ درصد روایت در مسیر ساخت تغییر کرده است.
در ادامه، پانتهآ منصوری چهار سطح چالشآفرین فیلم را تشریح کرده است. سطح نخست پازل قصه بوده؛ جایی که مخاطب با کنار هم قراردادن قطعات، روایت را به ترتیب زمانی دنبال میکند. سطح دوم معماهایی بوده که مخاطب را به کشف وادار میکند. وی سطح سوم را ایهام دانسته و توضیح داده است که برخی موقعیتها قابلیت برداشت دوگانه دارند. در نهایت، سطح چهارم ابهامی است که پایدار میماند و نشانههایی از طراحی آگاهانه در آن دیده میشود. وی طرح این پرسش را مطرح کرده است که آیا این ابهام نتیجه مهندسی مؤلف است یا ذات جهان داستان چنین کیفیتی دارد.
در پایان نشست، دبیر برنامه از برگزاری جلسه بعدی با موضوع فیلم «اجارهنشینها» ساخته زندهیاد داریوش مهرجویی خبر داده است.
ارسال نظر