فتح خرمشهر، معجزهای در دل جنگ / خاطرات ترابیزاده از جبهه و مجروحیت
ابوطالب ترابیزاده، رزمنده بسیجی و جانباز ۲۵ درصد دوران دفاع مقدس، در گفتوگویی با خبرگزاری موج به بازخوانی خاطرات خود از عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر پرداخت؛ روایتی از ایمان نوجوانی ۱۶ ساله، مجروحیت در منطقه کوشک و شنیدن خبر فتح خرمشهر از تخت بیمارستان.

، خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ این جمله تاریخی، هنوز در جان و زبان بسیاری از رزمندگان دفاع مقدس طنینانداز است. ابوطالب ترابیزاده، یکی از همان جوانان پرشور و باایمان سالهای جنگ است که در عملیات بیتالمقدس شرکت داشت و تنها یک روز پیش از فتح خرمشهر، در منطقه کوشک مجروح شد. او امروز، با همان صداقت و صلابت روزهای جبهه، از خاطراتش میگوید؛ خاطراتی که از جنس خون، ایمان و افتخار است.
اعزام نوجوانی ۱۶ ساله به جبهه
ترابیزاده با یادآوری نخستین روزهای حضورش در جبهه گفت: «سال ۱۳۶۱ و در سن ۱۶ سالگی، با شور و اشتیاق و ایمانی راسخ، تردیدها را کنار گذاشتم. من دانشآموز بودم اما به همراه ۱۱ نفر از رزمندگان اسلام از کرمان اعزام شدیم. سپس تحت لوای تیپ ثارالله، همراه با نیروهایی از سیستان و بلوچستان، کرمان و هرمزگان راهی مناطق جنگی شدیم.»
عملیات بیتالمقدس در چهار مرحله تا فتح خرمشهر
این جانباز دفاع مقدس ادامه داد: «عملیات بیتالمقدس از ۱۰ اردیبهشت تا ۳ خرداد ۱۳۶۱ در چهار مرحله انجام شد. هدف اصلی، آزادسازی خرمشهر بود و در جریان آن بیش از ۵۴۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران از اشغال بعثیها آزاد شد.»
مجروحیت در کوشک؛ شهادت دوستان در آستانه پیروزی
ترابیزاده از سختترین لحظات خود چنین یاد کرد: «در عملیاتهایی چون بیتالمقدس در مناطق اهواز و دشت آزادگان حضور داشتم. یک روز پیش از فتح خرمشهر، در منطقه کوشک از ناحیه هر دو پا، دست چپ و سر مجروح شدم و به بیمارستان امام رضا (ع) مشهد اعزام شدم. دو نفر از دوستانم، پورحیدری و کیوان که از بندرعباس آمده بودند، همان روز به شهادت رسیدند.»
صدای شادی مردم در بیمارستان؛ سوم خرداد ۱۳۶۱
او با صدایی آمیخته به غرور گفت: «دومین روز بستریام در بیمارستان، مصادف با سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر بود. صدای شادی و هیاهوی کادر درمان و بیماران در همه بخشها میپیچید. مردم برای عیادت به بیمارستان آمده بودند. لحظهای بود که هرگز فراموش نمیکنم.»
فتحی الهی در برابر ارتشی تا دندان مسلح
رزمنده دوران دفاع مقدس افزود: «نیروهای بعثی با تجهیزات پیشرفته مانع بزرگی برای ما بودند، اما با عنایت الهی و رشادت رزمندگان، خرمشهر آزاد شد. واقعاً این فتح، معجزه بود.»
خاطرهای از شهید عبدالله پورحیدری
ترابیزاده از شهید پورحیدری چنین گفت: «در مسیر اعزام با قطار، عبدالله خاطرات خود را مینوشت. یکی از مأموران بسیج وقتی بالای سر ما آمد، با اطمینان گفت: “این رزمنده، آخر و عاقبتش مشخص است.” عبدالله یک روز پیش از شهادتش، ما را برای قرائت قرآن جمع کرد.»
شهدا، عارفان نوجوان
وی با اشاره به معنویت شهدای نوجوان گفت: «بسیاری از شهدا کمسنوسال بودند اما بهراستی عارف به تمام معنا بودند. آنها درک بالایی از ایثار و ایمان داشتند.»
دانشآموزان شهید؛ سند افتخار ملت
ترابیزاده خاطرنشان کرد: «روحیه شهادتطلبی در میان رزمندگان، بهویژه جوانان، زبانزد بود. شهادت سههزار و ۶۰۰ دانشآموز در دفاع مقدس، سند افتخاری بزرگ برای ملت ایران است.»
روایت ترابیزاده تنها یک خاطره شخصی از جنگ نیست؛ بلکه آیینهای است از ایثار، ایمان و رشادت نسلی که با دستانی خالی اما دلهایی مملو از عشق به وطن، دشمن تا دندان مسلح را شکست دادند. فتح خرمشهر نهتنها یک پیروزی نظامی، بلکه نقطه عطفی در تاریخ ایمان و مقاومت ملت ایران است.
ارسال نظر