English

خبرگزاری موج گزارش می دهد؛

چرا سناریوی "لیبی‌سازی" در مورد ایران جواب نمی دهد؟

«نخستین و مهم‌ترین تفاوت ایران با لیبی، ساختار سیاسی و جایگاه منطقه‌ای ایران است. برخلاف لیبیِ تحت رهبری فردی خودکامه، ایران یک نظام مبتنی بر نهادهای قدرت، مشارکت مردمی و ثبات نسبی سیاسی است. موضوعی که به شدت برای ایران قدرت‌ساز است.»

چرا سناریوی "لیبی‌سازی" در مورد ایران جواب نمی دهد؟
به گزارش خبرنگار بین الملل خبرگزاری موج

، در مدت اخیر و همزمان با برگزاری ۵ دور مذاکرات هسته‌ای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا با میانجی گری دولت عمان، مقام های مختلف در دولت ترامپ به صراحت اذعان دارند که بهترین سناریو برای آن ها دستیابی به توافقی با ایران است که با پرونده هسته ای این کشور شبیه به آنچه در پرونده هسته ای لیبی دیدیم، برخورد می کند. موضوعی که قویا از سوی تهران رد شده و ایران تاکید کرده که در حراست از حقوق حقه خود اندکی کوتاه نمی آید.

اشاره غربی ها به ماجرای سال ۲۰۰۳ است. زمانی که معمر قذافی، رهبر وقت لیبی، در ازای وعده لغو تحریم‌ها و بهبود روابط با غرب، برنامه‌های هسته‌ای و تسلیحاتی خود را کنار گذاشت. اما تجربه پس از آن، به‌ویژه حمله نظامی ناتو در سال ۲۰۱۱ و سرنگونی خونین قذافی، نشان داد که این مدل نه‌تنها نمی‌تواند برای دیگر کشورها اعتمادآفرین باشد، بلکه به الگویی برای بی‌اعتمادی و احتیاط مضاعف تبدیل شده است. در مورد ایران، دلایل متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد سناریوی لیبی‌سازی از اساس ناکارآمد و غیرقابل اجراست.

نخستین و مهم‌ترین تفاوت ایران با لیبی، ساختار سیاسی و جایگاه منطقه‌ای ایران است. برخلاف لیبیِ تحت رهبری فردی خودکامه، ایران یک نظام مبتنی بر نهادهای قدرت، مشارکت مردمی و ثبات نسبی سیاسی است. در لیبی، تصمیم‌گیری‌های کلان در دستان قذافی متمرکز بود و او در فضایی کاملاً شخصی درباره آینده کشور تصمیم گرفت. اما در ایران، سیاست‌گذاری راهبردی، از جمله در پرونده هسته‌ای، مبتنی بر فرآیندهای نهادی و بررسی‌های امنیتی و راهبردی صورت می‌گیرد. همین ساختار سبب می‌شود که تصمیمات ایران در حوزه سیاست خارجی، نه از روی احساس یا فشار، بلکه بر اساس محاسبه دقیق منافع ملی اتخاذ شود.

از سوی دیگر، ایران برخلاف لیبی دارای عمق راهبردی و نفوذ منطقه‌ای قابل توجهی است. شبکه‌های مقاومت در غرب آسیا، ارتباطات استراتژیک با بازیگران بزرگی چون روسیه و چین، و توانایی مقابله با تهدیدهای فرامرزی، ایران را به بازیگری تبدیل کرده که حذف یا انزوای کامل آن عملاً امکان‌پذیر نیست. لیبی در زمان قذافی تقریباً در انزوا به سر می‌برد و فاقد چنین عمق استراتژیکی بود. این تفاوت باعث می‌شود که هر نوع سناریوی مشابه لیبی، با مقاومت جدی و هزینه‌های سنگین برای غرب همراه باشد.

همچنین، افکار عمومی ایران تجربه لیبی را یک «خیانت غربی» تلقی می‌کند. قذافی برنامه‌های تسلیحاتی خود را متوقف کرد و اجازه بازرسی‌های گسترده بین‌المللی را داد، اما در نهایت، نه‌تنها تحریم‌ها به صورت کامل لغو نشد، بلکه غرب در سقوط نظام سیاسی او نقش مستقیم ایفا کرد. این تجربه، به‌ویژه پس از خروج آمریکا از توافق برجام، موجب شده که هیچ اعتمادی نسبت به تعهدات غربی باقی نماند. حتی اصلاح‌طلب‌ترین جریان‌های سیاسی در ایران نیز اکنون دیگر باور ندارند که امتیازدهی یک‌جانبه به اعتماد متقابل ختم خواهد شد. پس برخلاف لیبی، زمینه اجتماعی و سیاسی برای چنین توافقاتی در ایران فراهم نیست.

عامل مهم دیگر، سطح پیشرفت و بومی‌سازی برنامه هسته‌ای ایران است. برنامه هسته‌ای لیبی عمدتاً وارداتی، غیرپیشرفته و فاقد زیرساخت‌های جدی بود. ایران اما طی دو دهه گذشته، با وجود تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی، توانسته بخش‌های عمده‌ای از چرخه هسته‌ای خود را داخلی‌سازی کند. ظرفیت غنی‌سازی، توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته، و فناوری‌های جانبی، ایران را در جایگاهی قرار داده که به‌سادگی نمی‌توان آن را متوقف یا برچید. حذف این برنامه نه‌تنها به ضرر علمی و فنی کشور است، بلکه نوعی عقب‌گرد استراتژیک محسوب می‌شود.

از نظر بین‌المللی نیز شرایط امروز با سال ۲۰۰۳ بسیار متفاوت است. آن زمان، آمریکا در اوج یک‌جانبه‌گرایی و بدون رقیب جدی جهانی بود. امروز اما، نظام بین‌الملل چندقطبی شده و قدرت‌هایی چون چین و روسیه، دیگر اجازه تصمیم‌گیری‌های یک‌سویه آمریکا را نمی‌دهند. ایران نیز با هوشمندی توانسته روابط خود را با این کشورها تعمیق کند و در معادلات جهانی، جایگاه مستقل‌تری پیدا کند. در چنین شرایطی، تکرار مدل لیبی، بدون پشتیبانی یک‌پارچه بین‌المللی، عملاً بی‌نتیجه خواهد بود.

در نهایت، شاید مهم‌ترین دلیل شکست‌پذیری سناریوی لیبی‌سازی در قبال ایران، یادگیری تاریخی جمهوری اسلامی ایران از تجربیات تلخ گذشته باشد. از کودتای ۲۸ مرداد گرفته تا بدعهدی در برجام، ایران بارها هزینه اعتماد به غرب را پرداخته و همین حافظه تاریخی، پایه‌های مقاومت ملی را مستحکم‌تر کرده است. اکنون نه فقط حاکمیت، بلکه بدنه مردم نیز به این باور رسیده‌اند که امنیت و پیشرفت کشور، از مسیر مقاومت فعال و تعامل از موضع قدرت می‌گذرد، نه تسلیم و اعتماد بی‌چون‌وچرا.

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه