قتل دردناک الهه زیر سایه هجوم شایعات/ با روان مردم بازی میشود
قتل هولناک الهه حسیننژاد در کنار انفجار آمار دزدی و گروگانگیری، حالا با یک موج سهمگین شایعهسازی در فضای مجازی، آرامش و اعتماد مردم را نشانه گرفته؛ قربانی این بحران، فقط جان انسانها نیست، اعتماد یک ملت است.

، شوک قتل وحشیانه الهه حسیننژاد، جامعه ایران را بهتزده کرد. اما واقعیت این است که تلخی ماجرا فقط در یک پرونده جنایی خلاصه نمیشود؛ این قتل دلخراش، نمایندهی بحران فراگیری است که بیکار ننشسته و هر روز قربانیانش را بیشتر میکند. جامعهشناسان هشدار میدهند قتلهایی از این دست فقط نوک کوه یخ ناامنی و افزایش جرایم خشونتبار در کشور است و بخش عمدهای از جامعه را در هالهای از ترس، بیاعتمادی و آسیبپذیری فرو برده است.
دکتر امیر خسروی، کارشناس جامعهشناسی جرم در این خصوص میگوید: افزایش بیسابقه بزهکاری، گسترش سرقتهای خشن و ظهور پدیدههای تازهای مانند گروگانگیری و آدمربایی، ریشه در مشکلات اقتصادی و ضعف احساس امنیت روانی دارد. امروز دیگر حتی محلههایی که زمانی بهعنوان نقاط امن شناخته میشدند هم گرفتار سایه ترس شدهاند.
به گفته خسروی، جرایمی مانند دزدی مسلحانه و زورگیری نسبت به پنج سال گذشته بیش از ۴۰ درصد رشد داشته و حتی گزارشهای مراجع انتظامی نشان میدهند در سال ۱۴۰۲، آمار سرقتهای قابل پیگرد در کشور از مرز ۷۰۰ هزار مورد عبور کرده است.
نهادهای امنیتی نیز چنین روندی را تأیید میکنند. طبق آمار پلیس آگاهی، روزانه بیش از ۱،۹۰۰ فقره سرقت ثبت میشود که بسیاری از آنها همراه خشونت و تهدید جانی هستند.
این شرایط در کلانشهرهایی مانند تهران، مشهد و کرج حادتر است، اما بنابر گزارشهای رسمی، موج دزدی و گروگانگیری به شدت در شهرستانها و شهرهای کوچک نیز ریشه دوانده است؛ مسالهای که باعث شکلگیری بحران اعتماد در میان مردم شده است.
آسیبشناسان اجتماعی هشدار میدهند که بیکاری جوانان، شکاف فزاینده طبقاتی و فروپاشی شبکههای حمایت اجتماعی، بستر شکلگیری «اقتصاد جرایم» را هر روز تقویتتر و گستردهتر میکند.
زهرا مرادی، پژوهشگر حوزهی پیشگیری از جرم، معتقد است: ضعف نظام آموزشی و نبود برنامههای موثر مهارتآموزی معیشتی، بسیاری از جوانان را به سوی انتخابهای پرخطر سوق داده است. وقتی همه معابر پُر از خبر سرقت و گروگانگیری میشود، دیگر نمیتوان فقط نهادهای انتظامی را مسئول دانست؛ ما با یک بحران چندوجهی روبهرو هستیم.
اما آنچه این بحران را پیچیدهتر و مخربتر میکند، سوءاستفاده و آسیب حجم بالای شایعهسازی در فضای مجازی است. در پی هر حادثه تلخ، به جای روایت دقیق و حرفهای، سیلی از اخبار ساختگی، تصویرهای ترسناک و روایتهای جعلی در شبکههای اجتماعی منتشر میشود.
شبکههایی که با پنهان شدن پشت نقاب آزادی بیان، تبدیل به بستر شایعهپراکنی و تشویش اذهان عمومی شدهاند. کار به جایی رسیده که کاربران، پیش از رسیدن روایت رسمی و دقیق، با صدها روایت مختلف از ماجرا مواجه میشوند و این اختلال جدی در اعتماد اجتماعی و امنیت روانی ایجاد کرده است. در دیماه ۱۴۰۲، معاون اجتماعی پلیس فتا اعلام کرد تنها در یک فصل بیش از ۱۲۰۰ پرونده مربوط به شایعهسازی و اخبار کذب در موضوعات قتل، سرقت و گروگانگیری در پلتفرمهای ایرانی و خارجی ثبت شده است. کارشناسان رسانه میگویند: «خبر جعلی، آسیبش گاه از خود جرم فیزیکی کمتر نیست و حتی موجب تقلید و واگراییهای خطرناک اجتماعی میشود.»
ابعاد اقتصادی نیز در این آسیبشناسی نقشی کلیدی دارند. مطابق دادههای مرکز آمار ایران ، در سال ۱۴۰۳ نرخ بیکاری در سنین ۱۸ تا ۳۵ سال به بیش از ۲۳ درصد رسیده و همزمان تورم افسارگسیخته سفرههای مردم را کوچکتر کرده است. رکود اقتصادی و مهاجرت اجباری خانوادهها به حواشی کلانشهرها، کانونهای جرمخیز جدیدی را شکل دادهاند.
جرمشناسان معتقدند دامنه وقوع جرایمی مثل دزدی و گروگانگیری در مناطق کمبرخوردار و حاشیهنشین تا ۳ برابر نقاط برخوردار است.
دکتر محمدپور، روانشناس اجتماعی، در گفتوگو با ما تاکید میکند: تکرار اخبار ناگوار جنایی و موج شایعهپراکنی، احساس ناامنی را به طرز چشمگیری در جامعه گسترش داده است. خانوادهها اعتماد و آسایش خود را از دست دادهاند و ناامنی روانی، سایهای سنگین بر جامعه افکنده که ثمره آن ایجاد شکاف اعتماد، پرخاشگری و اضطراب فراگیر است.
در نهایت آنچه قتل الهه حسیننژاد را به نمادی از بحران اجتماعی نزدیک میکند، فقط موج جرایم سازمانیافته و دزدی نیست؛ بلکه هجوم افسارگسیخته شایعات و روایتهای غیرواقعی است که هر روز اعتماد عمومی را میخورد. نیاز فوری به یک بازنگری جدی در ساختارهای پیشگیری، سیاستگذاری اقتصادی، حمایت اجتماعی و ارتقای سواد رسانهای ملی احساس میشود.
کارشناسان معتقدند تنها راه برونرفت از این وضعیت، برخورد میانبخشی و همهجانبه است؛ در غیر این صورت، فاجعه این قتلها و زخمهای ناشی از جرایم خشونتبار و شایعهپراکنی، هر روز بیشتر در جان جامعه ریشه میدواند.
ارسال نظر