خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
سکوت مسئولان در روز جهانی هلالاحمر؛ امدادگرانی که هنوز از خاکستر عبور نکردهاند
با گذشت بیش از دو هفته از حادثه تلخ انفجار در بندر شهید رجایی، امدادگرانی که بیوقفه در دل دود، آتش و آوار ماندهاند تا نشانی از جانباختگان بیابند، در روز جهانی هلالاحمر نهتنها مورد تجلیل قرار نگرفتند، بلکه حتی یک پیام ساده قدردانی نیز از سوی مسئولان استان به آنها تقدیم نشد؛ سکوتی که سنگینی آن، بیش از هر آوار دیگری بر دوش این فداکاران نشسته است.

، بندرعباس، ششم اردیبهشتماه ۱۴۰۴ – صدای انفجار مهیبی که در ظهر داغ بندر شنیده شد، تنها یک حادثه صنعتی نبود؛ زخم عمیقی بود بر پیکر شهر، بندر، و خانوادههایی که عزیزانشان را در آن از دست دادند. انفجار در پایانه کانتینری بندر شهید رجایی، نهتنها خسارات گستردهای به زیرساختها و تجهیزات وارد کرد، بلکه صحنههایی رقم زد که هرگز از حافظه مردم بندرعباس پاک نخواهد شد.
حادثهای آخرالزمانی؛ روایت از خط مقدم
ناصرالدین مهدیزاده با یادآوری لحظات ابتدایی حادثه، چنین روایت میکند: در ساعات اولیه، تیمهای ما از پایگاههای متعدد به سرعت به محل اعزام شدند. در همان دقایق اول، دود غلیظ و گستردهای به سمت شهر حرکت میکرد. صحنهای بود عجیب، وهمانگیز و غیرقابل توصیف؛ انگار وارد یک سناریوی آخرالزمانی شده بودیم. شرایط بهقدری مبهم و ترسآور بود که شاهدان در اطراف حادثه دچار شوک و نگرانی شدید بودند.
او ادامه میدهد: «تیمهای آتشنشانی وارد عملیات اطفای حریق شدند، اما بهدلیل بیاطلاعی از نوع مواد درون کانتینرها، برای انتخاب نوع ماده خاموشکننده دچار مشکل بودند. هر مادهای برای یک نوع خاص از حریق مناسب است، و استفاده نادرست میتواند وضعیت را بدتر کند. از سوی دیگر، تجهیزات ما هم کامل نبود. بسیاری از آتشنشانان با ماسکهای معمولی و بدون کپسول اکسیژن وارد منطقه شدند، در حالیکه با دودهای سمی و مواد شیمیایی مواجه بودند.»
مهدیزاده از خطر انفجارهای پیدرپی هم گفت:«در همان ابتدا، چند کانتینر منفجر شدند و ما نگران انفجارهای دوم و سوم بودیم. با این حال، امدادگران وارد محوطه شدند تا مصدومان را از محل خارج کنند. بسیاری از آنها خودشان منطقه را ترک کرده بودند یا توسط نیروهای امدادی منتقل شدند. پس از آن، مرحلهای سختتر آغاز شد: جستوجو برای یافتن اجساد.»
شبهای تاریک و ادامه امید
او با اشاره به دشواری عملیات در شب اضافه میکند: «تخریب گسترده، از جمله قطع برق، کار را در شب دشوارتر کرد. اما ما با شیفتبندی و تقسیم نیروها از شهرستانهای اطراف، عملیات را تا صبح ادامه دادیم. خطر انفجار هنوز پابرجا بود. اما هیچکس عقب نکشید.
همه بودند، همه کنار هم بودند؛ هلالاحمر، اورژانس، ارتش، داوطلبان بسیجی، مردم.»یکی از لحظات انسانی و تأثیرگذار این بحران، به گفته مهدیزاده، مربوط به یک شهروند بود: «مدیر یکی از مجموعههای پذیرایی نزدیک محل حادثه، چندین شب تیمهای ما را رایگان اسکان داد و حتی امکانات استراحت و استحمام فراهم کرد. این همدلی، ارزشمندتر از هر تجهیزاتی بود.»
فراتر از وظیفه؛ در دل مردم بودن
او تأکید میکند: «در چنین بحرانهایی، گاهی فقط تجهیزات یا برنامه نیست که اهمیت دارد. دل است. همکاران من روزها بدون وقفه، بیادعا و با کمترین امکانات جانشان را کف دست گذاشتند. برخی از دوستانمان در شرکت سینا را از دست دادیم، برخی خانوادهها هنوز در انتظار خبری از عزیزانشان هستند. این تلخترین بخش ماجراست.»
پایان یک بحران؛ قدرناشناسی در برابر فداکاری
حادثه انفجار در بندر شهید رجایی نهتنها آزمونی بزرگ برای توان امدادی استان هرمزگان بود، بلکه نشان داد چگونه در بزنگاههای سخت، نیروهای جمعیت هلالاحمر بدون ادعا، نخستین کسانیاند که به دل خطر میزنند و آخرین کسانیاند که میدان را ترک میکنند. این حادثه درست در آستانه ۱۸ اردیبهشت، روز جهانی صلیب سرخ و هلالاحمر رخ داد؛ اما در حالیکه امدادگران هنوز پس از ۱۳ تا ۱۴ روز عملیات طاقتفرسا، در میان آوارها و خاکسترها به دنبال نشانهای از مفقودشدگان میگردند، هیچ برنامهای از سوی نهادهای مسئول برای قدردانی از این فداکاریها برگزار نشد. نه مراسمی، نه پیامی، نه حتی یک بند تبریک ساده از سوی استانداری یا سایر نهادهای دولتی؛ این سکوت، در برابر آنهمه ایثار، پرسشبرانگیز و تلخ است.
در حالیکه برخی از امدادگران سه تا چهار روز بیوقفه در صحنه حادثه حضور داشتند و حتی از استراحت صرفنظر کردند تا شاید نشانی هرچند کوچک از جانباختگان بیابند و دل خانوادهای را آرام کنند، این بیاعتنایی نهادهای رسمی، نگرانکننده و دلسردکننده است.
بسیاری از این امدادگران هنوز هم حاضر نیستند از عملیات جستوجو کنار بکشند؛ چرا که معتقدند خانوادههای داغدار، حق دارند پیکر عزیزانشان را حتی اگر تنها تکهای استخوان باشد، با احترام و آرامش بدرقه کنند. این روحیه ایثار و مسئولیتپذیری، سرمایهای است بیبدیل که باید بیش از اینها قدر دانسته شود. امروز، اگر چراغی از امید در دل این حادثه هولناک روشن مانده، بیشک بهواسطه فداکاری همین امدادگران است. حفظ و تقویت این سرمایه انسانی، وظیفهای است بر عهده همه ما؛ از مسئولان اجرایی تا مردم و رسانهها. روز جهانی صلیب سرخ و هلالاحمر، تنها یک روز در تقویم نیست؛ روزی است برای دیده شدن صدایی که در میانه بحران، خاموش نمیشود. صدای امدادگرانی که باید شنیده شوند، قبل از آنکه این بیتوجهیها، خاموششان کند.
ارسال نظر