خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
چرا با وجود روند مذاکرات هسته ای جنگ علیه ایران آغاز شد؟
در حالی جنگ علیه ایران آغاز شد که همواره این پرسش مطرح می شود چرا در میانه گفتگوهای هسته ای با آمریکا، اسرائیل وارد منازعه نظامی با جمهوری اسلامی شد؟

، طبق توافقی که هفته گذشته بین جمهوری اسلامی ایران و آمریکا با میانجیگری عمان صورت گرفت، قرار شد دور ششم مذاکرات غیرمستقیم روز یکشنبه (۲۵ خرداد) در مسقط برگزار شود. این در حالی بود که جهان به ویژه افکار عمومی داخلی منتظر واکنش جمهوری اسلامی به پیشنهاد مکتوب آمریکا بود که دو هفته قبل توسط البوسعیدی، وزیر خارجه عمان، به تهران آورده شد. در همین راستا دوشنبه (۱۹ خرداد) وزارت خارجه اعلام کرد به زودی پاسخ این پیشنهاد ارائه می شود.
اما اتفاق مهم دیگری که در همان روزها در جریان بود، بحث پیش نویس قطعنامه ضدایرانی تروئیکای اروپا برای نشست شورای حکام بود. در این خصوص وزارت خارجه و همزمان مقامات سازمان انرژی اتمی بارها هشدار دادند پیگیری چنین پیش نویسی می تواند روی همکاری های سیاسی و فنی ایران با غرب و آژانس بین المللی انرژی اتمی اثر منفی بگذارد. با این وجود، روز پنج شنبه (۲۲ خرداد) در نشست شورای حکام این قطعنامه با ۱۹ رأی مثبت به تصویب رسید. در جریان این رآی گیری روسیه، چین و بورکینافاسو به آن رای منفی دادند. براین اساس پس از نزدیک به دو دهه، برای نخستین بار شورای حکام موضع ضد ایرانی رسمی اتخاذ کرد با واکنش سریع جمهوری اسلامی روبرو شد.
در پاسخ، سازمان انرژی اتمی اعلام کرد سایت سوم غنی سازی در یک مکان امن با راه اندازی سانترفیوژ های نسل جدید آغاز به کار خواهد کرد. همچنین وزارت خارجه در بیانیه ای تأکید کرد ایران از ابزارهای دیگری برای واکنش به این اقدام اروپا استفاده می کند.
در حالی که نگاه همه به روز یکشنبه و نشست مسقط بود، کمتر از ۲۴ ساعت از تصویب این قطعنامه، اسرائیل حملات سنگین چند لایه ای را علیه ایران در نیمه شب جمعه آغاز کرد که منجر به ترور تعدادی از فرماندهان نظامی سپاه و دانشمندان هسته ای و تخریب چند تأسیسات دفاعی شد. این اقدام به معنای شروع جنگی بود که اسرائیلی آن را عملیات طلوع شیران نامیدند. ترامپ به سرعت اعلام کرد در این حمله آمریکا دخالتی ندارد اما از برنامه آن مطلع بوده است. کم ک مشخص شد اروپایی ها هم از این رویکرد تهاجمی اسرائیل خبر داشتند. موضع گیری های خنثی و حتی ضدایرانی تروئیکای اروپا نشان داد، یک تقسیم کار بین آنها، آمریکا و اسرائیل وجود داشته است.
بنابراین مذاکراتی که تصمیم گرفته شده بود دور ششم آن برگزار شود را می توان ابزاری برای سرگرم کردن ایران دانست که گمان می کرد می تواند از طریق اقناع و گفتگو سوءتفاهمات و اختلافات را برطرف سازد. در واقع جمهوری اسلامی براین باور بود تا جای ممکن میز مذاکره را حفظ کند تا به افکار عمومی داخلی و خارجی نشان دهد، ایران خواهان راه های دیپلماتیک است. در همین زمان اروپایی ها با بدقلقی هایی که از خود نشان می دادند، راه های ارتباطی با ایران را بستند و در نهایت هم وظیفه خود را با ارائه پیش نویس قطعنامه در شورای حکام، در این مرحله به پایان رساندند.
پس از آن نوبت اسرائیل بود که نقش پیاده نظام این جبهه را بر عهده داشت. آغاز حملات و درگیر شدن این رژیم در عملیات نظامی در ایران امری بود که به اسرائیل محول شده بود. آمریکا هم در پشت صحنه حامی اروپا در شورای حکام و پشتیبان اسرائیل در تهاجم به ایران قرار گرفت. به واقع همان طور که فواد ایزدی، کارشناس مسائل آمریکا، در گفتگو با خبرنگار موج تأکید کرد: «این نبرد بدون میدان داری و مدیریت آمریکا از سوی رژیم صهیونیستی مقدور نبوده و نیست.»
از این رو پاسخ به این پرسش که چرا در میانه مذاکرات، یکباره شاهد حمله نظامی اسرائیل بودیم، مشخص شد. زیرا این جنگ یک ضلع از سه ضلع مثلث تروئیکای اروپا، آمریکا و اسرائیل بود که در این مرحله باید اجرایی می شد. این راهبرد از دو ماه قبل که ترامپ ضرب العجل ۶۰ روزه برای گفتگو با جمهوری اسلامی ایران داده بود، تعیین شد. حمله اسرائیل هم دقیقا روز ۶۱ از زمان آغاز آن ضرب العجل صورت گرفت.
ارسال نظر