English

در حسرت قطار سریع السیر با کلیدی که گم شد

دوران هشت ساله آقای روحانی چندین درس مهم را حداقل برای تاریخ معاصر کشور در پی داشت یکی از مهم ترین آنها همان نکته ای بود که رهبر انقلاب در آخرین نشست هئیت دولت مطرح کردند و فرمودند در این دولت معلوم شد غرب قابل اعتماد نیست.

در حسرت قطار سریع السیر با کلیدی که گم شد

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری موج، حسن روحانی به عنوان هفتمین رئیس جمهور ایران اسلامی سرانجام پس از هشت سال ریاست بر قوه مجریه روزهای پایانی خود را در پاستور سپری کرد و در حالیکه قاب عکس یادگاری با برجام  را با خود برداشته بود و  از پاستور بیرون می‌آمد، کلیدی که هشت سال پیش با خود آورده بود را نیز گم کرده بود و حتی کارکنان هم پیدا نکردند! شاید هم فراموش کرده بود که کجاست یا شاید اصلا کلیدی در کار نبوده!

به هرحال هشت سال پر فراز و نشیب بنفش به پایان رسید، هشت سالی که با شور و شوق برخی سلبریتی‌ها وطنی با افکار فانتزی سیاسی شروع شد اما با اغماء آنها به پایان رسید، نکته در اینجاست که آقای روحانی آرزو به دل از پاستور خداحافظی کرده است و به قول حضرت حافظ برنیامده کامش از تمنای معجزه برجام هنوز؛

  روحانی روز پنج شنبه همزمان با عید سعید غدیر در هشتاد و ششمین پویش تدبیر و امید برای جهش تولید و افتتاح طرح های ملی ریلی و آزادراهی وزارت راه و شهرسازی ، مدعی شد یکی از کارهایی که خواسته وی بوده و انجام نشده ورود قطار سریع‌السیر به کشور بوده است و اگر تحریم نبود قطعا راه آهن سریع‌السیر تهران- اصفهان و حتی تهران به مشهد امروز به افتتاح رسیده بود اما در عین حال اقدامات بزرگی در این عرصه انجام شد و در ریل خودکفا شدیم. جمله آخر قابل تامل است! وی همچنین ادعا کرده است چنانچه  برجام ادامه پیدا می‌کرد تاکنون 200 هواپیمای جدید وارد کشور می‌شد اما فقط 16 هواپیما وارد شده است،  تفاوت اعداد قابل هضم نیست!

رئیس جمهور سابق کشورمان همچنین علت تاخیر در گفت و گوی احیای برجام را اقدام مجلس و تصویب طرح اقدام راهبردی علیه تحریم ها دانسته و آن را به نوعی سنگ اندازی تعبیر کرده است از همان سنگ هایی که روی موشک ها شعار شدند و نوشته شدند تا برجام جوان سینه ستبر نشود. 

اما می‌توان گفت رابطه آقای روحانی با برجام تقریبا در چارچوب رابطه والدینی که فرزندشان موجب سرافکندی و سرخوردگی آنها شده، قابل تصور و تفسیر است. در حقیقت برجام همانند فرزند بی استعدادی است که پدر میخواهد از آن یک دانشمند بسازد و یا همان فرزندی است که با  داشتن توانمندی محدود اما مادر  انتظار جایزه نوبل فیزیک را از آن دارد! آقای روحانی از برجام انتظاراتی فراتر از توانمندی آن دارد، برجامی که در همان ابتدای تولد به دلیل نارسایی قلبی و مغزی به آی سی یو منتقل شد و حتی نوجوانی را هم ندید، به تعبیری دیگر می توان گفت نظریه ماده و صورت فلاسفه یعنی حرکت از قوه به فعل را آقای روحانی در خصوص برجام به سخره گرفته است. زیرا بر اساس این حرکت هر آنچه در قوه باشد به فعلیت در می آید مثلا اگر دانه سیب بکاریم درخت سیب خواهد شد اما آقای روحانی با چشم پوشیدن از قوه برجام فعلیتی متفاوت را می خواهد آن هم از قوه ه‎ای ناقص و معیوب!

حاشیه آخرین جلسه هیات دولت دوازدهم

رئیس دولت بنفش در حالی از برجام، اقتصاد پر بار، رفع تحریم، جذب سرمایه گذاری خارجی ، مذاکره ، شروع ماه عسل در روابط بین ایران و آمریکا را انتظار دارد که تنها توانمندی این فرزند دادن کاپ اخلاق به دستان پدر است! 

  آقای روحانی در حالی بعد از هشت سال دردمندانه از واردات قطار سریع السیر و هواپیماها سخن می‌گوید که همچنان سر بر آستان برجام و مذاکره نامتعادل و نامتوزان گذاشته است، منتظر است معجزه از راه برسد و باد بهاری وزیدن بگیرد، او در حالی آه حسرت از نهاد خود بلند می کند و حسرت میخورد که چرا نتوانسته به مدد برجام قطار سریع السیر وارد کند که متاسفانه نیازهای اولیه زندگی نظیر آب و برق برای برخی هم وطنان به آرزو تبدیل شده است چیزی که اگر سوار بر ماشین زمان بودیم، می توانستیم نمونه آن را در دوران دفاع مقدس مشاهده کنیم،  شایسته بود آقای رئیس جمهور در آخرین سخنرانی خود می گفت که دوست داشته در هشت سال تعداد ماهواره‌های بومی در مدار زمین بیش از این چیزی که هست باشد!

 کاش نرخ بیکاری پایین تر بود، کاش رشد اقتصادی منفی نبود و در هشت سال آزگار با کار مداوم و عدم معطل نگه داشتن ملت به رقم قابل قبول دست می یافتیم،  کاش برنامه ششم توسعه در این دولت به نتایح مهم می رسید،  کاش چندین شرکت داخلی قدرتمند را وارد دریای تجارت بین الملل می کرد، کاش مهاجرت نخبگان را کاهش می داد، کاش همه مردم با هر سطح درآمدی، توانایی تامین نیازهای اساسی را داشتند و  نیاز به چنگ اندازی به سیاست های پوپولیستی اقتصادی نظیر یارانه نبود نه اینکه کمک معیشتی هم اضافه شود! کاش گام های مهمی برای برنامه چشم انداز 1404 برداشته شده بود و دست یافتن به اهداف در همین دولت اعلام می شد، کاش موارد امنیتی در استان های حساس نظیر سیستان و بلوچستان و خوزستان حل و فصل شده بود و خوراک خبری و تحلیلی برای معاندین و روزنه عملیاتی برای منافقین فراهم نمی شد، کاش تصمیمات به قدری درست و منطقی اتخاذ شده بود که مثلا در افزایش قیمت بنزین فقط به صبح جمعه اکتفا نمی شد و بلکه در چندین نشست تلویزیونی به عنوان رئیس جمهور با مردم صحبت می شد و مدیران ملزم به اقناع مردم و کارشناسان می شدند تا دی 96 و آبان‌ 98 شکل نمی گرفت. در حالیکه زخم امنیتی 88 هنوز التیام نیافته، کاش امنیت ملی یک کشور در خیابان ها و پمپ بنزین ها به سخره گرفته نمی شد، کاش ابهام استراتژیک در حوزه فناوری هسته ای با شوق کودکانه برای مذاکره از بین نمی رفت، کاش ایران در تولید چندین محصول مهم صنعتی خودکفا می‌شد  و ای کاش های متعدد و بیشمار دیگر ....!   هشت سال، زمان کمی نیست. اگر هشت را در 365 روز ضرب کنیم، می شود تقریبا سه هزار روز قدرت، سه هزار روز کنترل منابع، سه هزار روز تصمیم گیری، سه هزار روز گام رو به جلو برای توسعه!

با وجود این موارد دوران هشت ساله آقای روحانی چندین درس مهم را حداقل برای تاریخ معاصر کشور در پی داشت یکی از مهم ترین آنها همان نکته ای بود که رهبر انقلاب در آخرین نشست هئیت دولت مطرح کردند و فرمودند در این دولت معلوم شد غرب قابل اعتماد نیست، نکته دیگر مربوط به کنترل هیجانات کاذب در فضای سیاسی کشور است که با ورود افرادی نظیر سلبریتی ها ایجاد می شود. در حقیقت همان طور که اخبار زرد وجود دارد اطلاعات و القائات زرد و بی محتوا نیز به مدد شبکه های مجازی امروز رواج پیدا کرده است و این امر به طاعون قوه تعقل افراد در جوامع امروزی بدل شده است. لذا لازم است با شکل گیری چنین فضاهایی به خصوص در ایام انتخابات با اقدامات پدافندی و یا حتی آفندی مناسب در فضای مجازی و سطوح مختلف جامعه، مانع از رسوخ هیجانات کاذب و بی پشتوانه به قدرت تصمیم گیری مردم شد. 

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

دیدگاه

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه