English

خبرگزاری موج گزارش می دهد؛

سیاست امارات در تجزیه یمن و توسعه نفوذ در خلیج عدن

امارات با تجهیز یک گروه شورشی در یمن، ضمن عقب راندن نیروهای تحت حمایت عربستان در این کشور و تصرف مناطق استراتژیک جنوب یمن، در تلاش است نفوذش را در حوزه دریای سرخ و خلیج عدن حتی به ضرر تمامیت ارضی یمن توسعه دهد.

یمن
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری موج

، هفته گذشته، تغییر چشمگیری در جنوب یمن رخ داد. شورای انتقالی جنوب (STC)، با حمایت کامل امارات متحده عربی، حمله گسترده‌ای را آغاز کرد و طی چند روز کنترل بیشتر سرزمین‌های جنوبی از جمله عدن، فرودگاه و نهادهای دولتی و همچنین منطقه غنی از منابع حضرموت را به دست گرفت. «دولت به رسمیت شناخته شده یمن» به ریاض گریخت، در حالی که پرچم یمن جنوبی بر فراز ساختمان‌های دولتی در عدن برافراشته شد. در همین حال، تصویری از یمن در حال ظهور است که عملاً به دو موجودیت تقسیم شده است، یک جنوب طرفدار امارات و یک شمال حوثی، که این تقسم بندی پیامدهای منطقه‌ای قابل توجهی برای توازن قدرت در داخل و خارج از یمن دارد.

تصرف تمام جنوب یمن توسط شورای انتقالی جنوب (STC)، عملاً یک موجودیت سیاسی-امنیتی جداگانه با رهبری، نهادها و یک نیروی نظامی سازمان یافته، با تکیه بر حمایت امارات و عملکرد به عنوان یک دولت بالفعل، ایجاد می‌کند. از بین رفتن چارچوب مشترک «یمن متحد» دیگر یک سناریوی آینده نیست، بلکه یک واقعیت رو به اجرا در صحنه است.

تأثیر این امر بر انصارالله قابل توجه است. از یک سو، این اقدام ائتلافی را که در دهه گذشته با آنها جنگیده است، بیشتر از هم می‌پاشد: دولت به رسمیت شناخته شده یمن، سعودی‌ها، نیروهای قبیله‌ای محلی و سازوکارهایی که از سال ۲۰۱۵ به سختی ساخته شده‌اند، اکنون ضعیف، متفرق و ناتوان از ایجاد یک جبهه متحد هستند. برای انصارالله، این یک مزیت استراتژیک است: رقبای آنها درگیر بحران‌های داخلی هستند، برای قلمرو و مشروعیت می‌جنگند و به شدت به بازیگران مختلف منطقه‌ای با اهداف متضاد وابسته هستند.

اما از سوی دیگر، این مسئله می تواند انصارالله را با نگرانی های بزرگتری هم مواجه سازد. آنها اکنون با گروهی با قدرت نظامی رو به رشد، منظم‌تر، با سازماندهی خوب و حمایت سیاسی و اقتصادی پایدار از سوی امارات متحده عربی - نیروهای جدایی‌طلبی که تا مرز عمان پیشروی کرده‌اند - مواجه هستند.

برخلاف نیروهای پراکنده شمالی، شورای انتقالی جنوب تحت هدایت امارات، پیش از این توانایی خود را نه تنها در حفظ قلمرو، بلکه در انجام سیستم‌های تهاجمی و ایجاد کنترل نشان داده است. این گروه اگر زمانی تصمیم بگیرد به سمت شمال حرکت کند، ممکن است به یک چالش واقعی برای انصارالله تبدیل شود.

در این فضا به نظر می‌رسد که سعودی ها دوباره غافلگیر شده‌اند. اقدام شورای انتقالی جنوب عمق رقابت و تضاد منافع بین ریاض و ابوظبی در یمن را آشکار کرد: در حالی که سعودی‌ها سال‌ها تلاش کرده‌اند تا دولت به رسمیت شناخته شده را تثبیت کنند و یک مکانیسم مشترک حکومتی ایجاد کنند، اماراتی‌ها با صبر و حوصله یک معماری قدرت جدید در جنوب به وجود آوردند. در درازمدت، تا زمانی که هیچ همسویی استراتژیک واقعی بین دو کشور وجود نداشته باشد، یمن به جای یک پروژه مشترک، عرصه‌ای برای مبارزات نفوذ باقی خواهد ماند.

نتیجه کلی، یک سیستم یمنی تقسیم شده به دو بخش است که در آن شمال تحت اختیار انصارالله است و جنوب عملاً به عنوان یک نهاد نسبتاً پایدار طرفدار امارات به تثبیت خود می پردازد.. تأثیر منطقه‌ای می‌تواند گسترده باشد: از یک تعادل جدید در عرصه دریایی خلیج عدن گرفته تا وقوع یک جنگ داخلی جدید در یمن.

 

تأثیر تحولات یمن بر توازن منطقه ای

تثبیت یک موجودیت جنوبی در یمن، تغییری در توازن منطقه‌ای ایجاد می‌کند که نه تنها عربستان سعودی، امارات متحده عربی و انصارالله بلکه اسرائیل و سایر کشورهای دیگر را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. در سال‌های اخیر، اسرائیل یمن را به عنوان یک عرصه ثانویه اما نگران‌کننده دیده است، عمدتاً به دلیل قابلیت‌های موشکی و پهپادی دوربرد انصارالله که ثابت شده است پتانسیل آسیب رساندن به فضای استراتژیک اسرائیل را دارند.

تقویت شورای انتقالی جنوب در جنوب می‌تواند دو سناریوی متضاد ایجاد کند:

از یک سو، تضعیف بیشتر چارچوب‌های طرفدار عربستان به معنای کاهش توانایی اعمال فشار چند جبهه‌ای بر انصارالله است. تا زمانی که جنوب و شمال با هماهنگی علیه صنعا اقدام نکنند، این گروه از کنترل ارضی مداوم و صلح نسبی برخوردار است که به آنها اجازه می‌دهد در توسعه سیستم‌های تسلیحاتی، ارتقاء سیستم‌های دفاعی سرمایه‌گذاری کنند.

از سوی دیگر، تقویت یک نیروی جنوبی پایدار، می‌تواند یک مکانیسم مهار در جنوب علیه گسترش انصارالله در دریای عرب و خلیج عدن باشد. در درازمدت، این امر می‌تواند به همکاری با اسرائیل منجر شود، زیرا به هر حال، چهره‌هایی از جدایی‌طلبان در جنوب در گذشته از اسرائیل حمایت کرده‌اند.

علاوه بر این، کنترل شورای انتقالی جنوب بر بنادر عدن و المکلا، در کنار حضور امارات در جزیره سقطری، توانایی آن را برای نظارت بر مسیرهای حیاتی تجارت جهانی تقویت می‌کند: تنگه باب المندب، دریای سرخ و مسیرهای دسترسی به کانال سوئز. با توجه به رابطه نزدیک امارات و اسرائیل، این می تواند به نفع اسرائیل باشد.

از سویی اگرچه شورای انتقالی جنوب بخشی رسمی از رهبری دولت به رسمیت شناخته شده بین‌المللی است، اما این اقدام عمق شکاف بین رویکرد عربستان - که به دنبال حفظ تمامیت ارضی است - و رویکرد امارات - که به دنبال ایجاد یک جنوب مستقل و طرفدار امارات در یمن است - را آشکار کرده است. ریاض خود را از جنوب آواره و در حال از دست دادن نفوذ می‌بیند، در حالی که ابوظبی یک مکانیسم قدرت پایدار در مرز جنوبی شبه جزیره عربستان ایجاد می‌کند.

در نهایت اینکه امارات در تلاش است حوزه نفوذ خود را در منطقه توسعه دهد و اکنون یمن این فضا را به این امیرنشین داده است. مشابه چنین رویکردی را در خلیج فارس با تکرار ادعاهای پوچ علیه جزایر ایرانی نیز شاهد هستیم: کشوری کوچک، دبون عمل استراتژیک اما با رویاهایی بزرگتر از خودش که می تواند منطقه را وارد تنش و بحران کند.

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه