جشنواره فیلم کوتاه تهران با محوریت کهنسالی و تنهایی آغاز شد
نخستین روز از چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با حضور آثاری آغاز شد که محور مشترک آن کهنسالی، تنهایی و فروپاشی پیوندهای خانوادگی بود،دغدغهای اجتماعی که با واقعیت آمارهای رسمی درباره رشد جمعیت سالمندان گره خورده است.

، در نخستین روز از چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، دغدغههای مربوط به افزایش جمعیت سالمندان و پیامدهای اجتماعی آن، محور اصلی آثار به نمایش درآمده بود. فیلمسازان جوان با نگاهی واقعگرایانه به مفاهیمی چون تنهایی، فروپاشی روابط خانوادگی و نیاز به همصحبتی پرداختهاند؛ موضوعی که آمار رسمی سازمانهای اجتماعی نیز تأیید میکند.
بر اساس دادههای رسمی، حدود ۶۰ درصد سالمندان ایران، بهویژه زنان، تنها زندگی میکنند. کوچک شدن خانوارها و کاهش فرزندآوری نهتنها پیوندهای میان نسلی را کاهش داده بلکه بر عمق تنهایی اقشار مسن افزوده است. این واقعیت در آثار روز نخست جشنواره، از جمله در فیلم کوتاه «تمارض» به کارگردانی و تهیهکنندگی مشترک پیام و پویا اینالویی بهطور ملموسی بازتاب یافته است.
درام اجتماعی «تمارض» روایتگر مردی است که در سالهای پایانی عمرش، در تنهایی به دنبال یافتن همصحبت است. بازی خیرهکننده اسماعیل محرابی در نقش پیرمردی که برای گفتوگو حتی به برگزاری جلسه ساختمان پناه میبرد، بازنمایی واقعگرایانهای از وضعیت انسانی است که در جامعه امروز دیگر دیده نمیشود. کارگردان اثر با پرهیز از اغراق، تضاد میان غرور کهنسالی و نیاز عاطفی را در قالب روایت آرام و تلخ به تصویر کشیده و بدون جانبداری نسلی، وضعیت واقعی ایران معاصر را بررسی کرده است.
دیگر اثر شاخص روز نخست جشنواره، فیلم جنجالی «خداحافظ آشغال» به نویسندگی و کارگردانی برادران ارک و تهیهکنندگی مهدی بدرلو است. بهمن و بهرام ارک که پیشتر با فیلمهای «حیوان» و «پوست» در جشنوارههای جهانی درخشیده بودند، اینبار با زبانی استعاری، تنهایی زن کهنسالی را به تصویر کشیدند که در خلوت خویش با هیولایی زبالهای همزیستی پیدا میکند.
دراماتورژی اثر بر پایه تجربه روانی زن آذریزبان تنهای فیلم بنا شده؛ هیولای آشغال در نگاه مخاطب، نماد ملموسی از انباشت تنهایی و فراموشی اجتماعی است. بازی قدرتمند ماهروخ رفیعزاده در نقش پیرزن، با واکنشهای باورپذیر و ظرافت رفتاری، وجه انسانی این جنون را به تصویر کشیده است. طنز ظریف فیلم، بوی تعفن، دیالوگهای انتقادی و تضاد میان بوی آشغال و بوی انسان، همه با هدف نمایش بخشی از درد پنهان دوران کهنسالی اجرا شدهاند.
کارشناسان سینما میگویند دو اثر شاخص این روز، بهجای استفاده از شعار یا ترحم، روایتی واقعی از روابط گسسته حال و آینده جامعه ارائه میکنند؛ جایی که هر فرد در مواجهه با سالهای پیری، ناخواسته پرسشی بنیادین از خود میپرسد: «وقتی تنها شدم، چه کسی صدایم را خواهد شنید؟».
ارسال نظر