English

خبرگزاری موج گزارش می دهد؛

یغمای سرمایه ایرانی ها در جایی همین نزدیکی!

طبق آماری که از خرید آپارتمان در ترکیه در چند سال اخیر منتشر شده است، دیگر شهری مانند استانبول یکی از پاتوق های جدید ایرانی هاست، این شهر که با جذب توریست توانسته به سومین شهر بزرگ جهان تبدیل شود، چگونه سرمایه ایرانی ها را می بلعد؟

یغمای سرمایه ایرانی ها در جایی همین نزدیکی!
به گزارش خبرگزاری موج

، خیلی از مردم این روزها حال خوشی ندارند از کرونایی که چند سال بر سر آنها آوار شده است خسته شده اند و دلخوشی آنها همین تعطیلات و شاید مسافرت هایی بود که می رفتند؛ البته بسیاری از مردم به دلیل فشار اقتصادی سال های اخیر توان مسافرت رفتن هم ندارند و به ناچار ترجیح می دهند به کمپین های کرونایی در خانه بمانیم، بپیوندند و آنهایی هم که از شرایط کشور بسیار ناراضی هستند به دنبال تخلیه هیجانات خود در آن سوی مرزها هستند و از آنجایی که شش ماه اخیر خبر سقوط لیر در ترکیه هر کوی و برزنی را در ایران پر کرده است، با خیال خوش گذرانی های لاکچری با لیر مثلا بی ارزش عازم استانبول می شوند.

کاملا درست است طبق آماری که از خرید آپارتمان در ترکیه در چند سال اخیر منتشر شده است، دیگر شهری مانند استانبول یکی از پاتوق های جدید ایرانی هاست، این شهر که با جذب توریست توانسته به سومین شهر بزرگ جهان تبدیل شود با استفاده از همین سرمایه توریست ها به یکی از لوکس ترین شهرهای جهان هم تبدیل شده و به مامنی برای شرکت های بزرگ مالی جهان بدل گشته؛ به همین دلیل هر توریستی را اغوا می کند که برای یکبار هم که شده به این منطقه سری بزند.

حالا با توجه به اینکه ایرانی ها تنها سفری که بدون ویزا می توانند بروند همین ترکیه است، فرصت را غنیمت می شمارند تا از لیر ارزان و آزادی های استانبول لذت ببرند، اما واقیعت وقتی روشن می شود که گردشگر پایش را داخل فرودگاه استانبول بگذارد، آنوقت مشخص می شود خبری از بهشت ارزان نیست و باید سرکیسه را شل کرد.

نکته جالب توجه اینجاست که مهمترین تهدید برای جیب ایرانی ها در استانبول همان ایرانی هایی هستند که با اسم تور و تورلیدر و وطن پرستی و... برای پول مردم تحریم دیده و فلک زده، کیسه های بزرگی دوخته اند. شاید خیلی ها بگویند حتما پولدار هستند که برای تعطیلات استانبول می روند؟ این جمله قبلا واقعی بود اما این روزها حتی آنهایی که وضع مالی خوبی ندارد، خسته از این همه فشار داخلی و فریفته از تبلیغات سقوط لیر و ترکیه ارزان، برای یکبار هم که شده فیلش هوای استانبول را می کند. در واقع مردم برای فراغت از این همه فشار اقتصادی و... به آنجا پناه برده اند، اما مثل این است که فرد سرمایه چند سالش را با چند روز خوشی تاخت بزند.

حال بواقع آنجا دقیقا چه خبر است؟ همان ابتدای کار صرافی ها جوری رفتار می کنند که گویا لیر ارز اول جهان است و دلارتان را با نازلترین قیمت از شما می خرند و حتی مانند میدان فردوسی نیست که چهارتا دلال به شما قیمت بدهند مجبوری در صرافی با هر قیمتی که اعلام شده ارز را چِنج کنی و حالا می خواهی دوری در شهر رویاهایت بزنی، قیمت تاکسی در ترکیه از گرفتن اسنپ هم گرانتر تمام می شود، چون مسافر مسیر را نمی شناسد و تاکسی ها که دقیقه ای هزینه می گیرند با حرکت در مسیری پر پیچ و خم که هیچ ربطی به مسیر واقعی هم ندارد درآمد خود را بالا می برند.

حسن هم وطن در غربت

نوبت به خورد و خوراک می رسد؛ از قیمت های نجومی یک ساندویچ معمولی که بگذریم نوع پخت و سرو غذا که کاملا سرد است را نیز راها کنیم، چربی و مزه آن اصلا به مذاق ما ایرانی ها نمی خورد پس باید به رستوران های ایرانی بروی که در آنجا آنقدر هوای هم وطن خود را دارند که با استقبالی گرم مواجه می شود، اما تقریبا همه چیز را می خواهند دو برابر گرانتر بفروشند و اینجاست که می گویند سلام گرگ بی طمع نیست، هم وطن کیلویی چند!!

بعضی از همین تور لیدرها هم با بدگویی از راننده تاکسی های شهر و... شما رو به سمت تورهای شهری ایرانی ها سوق می دهند، اینجا هم رفتاری کاملا وطن پرستانه می بیند، اما وقتی همه چیز برای شما روشن می شود که در یک ون نشسته ای و مهمان تور شهری هستی و می بینی که برای چند ساعت اتوبوس سواری ۵۰ دلار از کَفَت برده است، خداروشکر ایرانی های استانبول به لیر اعتقادی ندارد و تنها با دلار معامله می کنند! البته فکر نکنید این مساله به خاطر منافع خودشان هست!

در همین تورهای شهری، لیدرها شما را به مغازه های ایرانی می برند و با شور و شوقی از سوغاتی های استانبول سخن می گویند و مسافر هم که چشم بسته به این مغازه ها آورده شده اند خرید می کنند، البته تخفیف های خوبی هم می دهند، شاید در برخی مغازهای چرم تخفیف های ۸۰ درصدی ایرانی ها هم زبانزد باشد، اما بعد که چند روزی از سفر می گذرد و سری به مغازه های اطراف هتل می زند می فهمد تقریبا همه چیز را ایرانی های وطن پرست دو برابر به آنها فروخته اند و حتی تورهای جزیره گردی جزایر پرنس که از هر نفر ۵۰ دلار گرفته اند را می توانست با خرید یک بلیت ۲۰ لیری از آن کشتی‌ها بازدید کند.

فرصت تامل

مسافر ایرانی شب آخر سفرش را کمی تامل می کند و به این فکر می کند که با این هزینه ای که پرداخت کرده چندین شهر و جزیره را در ایران می توانست ببیند، اما در نهایت می گوید این هم تجربه ای بود. حالا وقت برگشت است و باید از فرودگاه گوکچن سابیها که تقریبا دو ساعتی از استانبول فاصله دارد با پرواز پگاسوس ترک به ایران برگردد. هواپیما که بلند می شود از مهماندار تقاضای آب می کند، مهماندار با لبخندی می گوید این پرواز محلی است و باید برای دریافت بطری ۲۵۰ سی سی آب معدنی ۳ دلار پرداخت کنید! گردشگر در ادامه سعی می کند چشمانش را ببندد و کمی استراحت کند و به اتفاقات عجیب سفر کمتر فکر کند، اما چند دقیقه ای بیشتر نمی گذرد که مهماندار با صدای بلند و به سبک ساندویچ فروشان بازاری از غذای خوشمزه و چای داغ تعریف می کند تا در این سفر هم حداقل کاسبی داشته باشند. حالا سوال اینجاست که در ترکیه کمی آزادی به ایرانی ها را چند می فروشند؟

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

  • ناشناس

    حداقل ساختمانشان آنجا تخریب نمی شود

دیدگاه

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه