به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری موج، این روزها مسئله حذف یا ادامه معافیت مالیاتی هنرمندان و فعالیت های فرهنگی دیگری همچون روزنامه نگاری به بحث داغی تبدیل شده است. گرچه با دستور محمدباقر نوبخت معاون رییس جمهوری و رییس سازمان برنامه و بودجه در سال آینده این معافیت به طور صد در صدی ادامه خواهد یافت اما کماکان گروه های موافق و مخالف در این مورد اظهار نظر می کنند.

عده ای پرداختن به این مسئله را سیاسی تعبیر کرده و دستور نوبخت را در راستای جلب رضایت مجدد هنرمندان تفسیر کرده اند و مخالفان را هم درصدد تنبیه هنرمندان حامی حسن روحانی و دولت از یک سو و تخریب دولت نزد این گروه مرجع و محبوب جوانان از سویی دیگر دسته بندی می کنند.

در این میان صدا و سیما که اتفاقا بخش عمده ای از محبوبیت بخش سرگرم کننده خود را از ناحیه فعالیت هنرمندان عرصه هنرهای نمایشی کسب می کند و سایر امور آن هم توسط گروه دیگری از فعالان فرهنگی که ذیل فعالیت های روزنامه نگارانه قرار می گیرد، رویه ای عجیب در پیش گرفته است. گو اینکه همه پرسنل این سازمان عریض و طویل، تنها کارمندانی هستند که چون درآمدی ثابت و مکفی با خدمات جانبی و بیمه های مناسب دارند و به اصطلاح نفسشان از جای گرم بلند می شود، کمر همت بسته اند تا این معافیت حمایتی را از بخش فرهنگ و هنر سلب کنند؛ آن هم با یکی کردن دوغ و دوشاب و سوزاندن تر و خشک این حوزه با هم!

واقعیت این است که نمایش تکراری تصویر و نقل قول های نزدیک به سی نفر از سلبریتی‌ها و هنرمندان پر درآمد عرصه های مختلف هنری و به ویژه حوزه سینما و موسیقی، مستمسکی شده تا با مقایسه این افراد با اقشار ضعیف و مشاغل سخت اما کم درآمد، به لزوم پرداخت مالیات مشاغل فرهنگی اصرار ورزند.

یکی از عجیب ترین برخوردهای این روزها، توسط سعید توکلی، مجری برنامه پایش، در پی اعتراض به وضع مالیات و اعلام قهر و تحریم صدا و سیما از سوی تنی چند از هنرمندان سینما و تئاتر  صورت گرفت که با لحنی بسیار بد و بدون توجه به استراتژی های فرهنگی و حتی داشتن یک استراتژی فرهنگی اقدام به نواختن هنرمندان کرد.

شاید یکی از بهترین برخوردها با این مجری را ارژنگ امیرفضلی با او داشت که در یک ویدئویی که در صفحه شخصی اش منتشر کرد، یادآور شد که عدم پرداخت مالیات از سوی هنرمندان براساس قانون بوده و کسی حق ندارد که آنها را به شکلی خطاب قرار دهد که انگار افرادی قانون گریز و یا در حال فرار مالیاتی هستند.

وی در بخش دیگر از سخنانش ضمن تاکید بر لزوم حفظ حرمت آنتن زنده و پخش مستقیم شبکه یک از صدا و سیمایی ها خواست تا از در مقابل هم قرار دادن مردم و هنرمندان پرهیز کنند. گرچه لزوم رعایت ادب و حرمت مشاغل مختلف نکته ای بود که علی ضیا  هم در برنامه فرمول یک بر آن تاکید کرد.

به نظر می رسد که صدا و سیما در روند به اصطلاح جوان گرایی خود، در توجیه افرادی که به کار می گیرد کاملا نا موفق بوده و در دوره ای که کمترین میزان اقبال و محبوبیت را تجربه می کند، نه تنها در تولید برنامه های با محتوا اما جذاب توفیقی ندارد بلکه حتی با از دست دادن برندهای خود چاره ای به جز تحمل حضور افراد کم تجربه ندارد. افرادی که شاید حتی در مقابل دوربین هم ظاهر نشوند اما تاثیرشان در خروجی آنتن هویدا باشد.

باید پرسید در کشوری که با پرداخت هزینه کلان سعی در حفظ مختصات فرهنگی خود کرده و تلاش داشته تا آثار سینمایی و سریال های خود را داشته باشد تا نه تنها از تهاجم فرهنگی بیگانه در امان بماند بلکه بتواند حرف خودش را در جامعه جهانی مطرح کند، یک مجری تازه از راه رسیده با کدام مجوز و مشورت این قدر شجاع می شود که فراتر از قانون و اسناد بالادستی، ضمن سخن گفتن با لحنی بد با هنرمندان، آنها را دعوت به قهر با سیما کرده و مدعی شود که تلویزیون می تواند بهترین سریال های خارجی را خریداری و دوبله کند به خورد مردم بدهد؟ چه کسی این همه بی فکری را به او القا کرده و چرا مدیران صدا و سیما در مقابل چنین بی مبالاتی سکوت می کنند؟ 

ظاهرا باید به این نتیجه برسیم که اصولا تلویزیون با حذف افراد با تجربه خود، در تلاش بوده تا همین فضا را بر آنتن خود حاکم کند و استراتژی تحقیر خودی و جنجال آفرینی را در پی بگیرد! پس از آنکه در برنامه های ورزشی سعی کردن برترین مجری و تهیه کننده خود را حذف کند و حتی افرادی نا کاربلد را به کار گیرد، حتی در جدیدترین اقدام خود، مجری یک برنامه سینمایی را که در پی هتاکی به مهمان مطرح اما نه چندان محبوب خود که اتفاقا یکی از پایه های برنامه تند و تیز هفت است، از کار برکنار شده بود را در یک برنامه ورزشی به کار گرفته است؛ ثابت کرده که این رویه را در همه برنامه های چالشی خود پیش گرفته است.

روغن ریخته ای که هنرمندان نذر امامزاده کردند / تلاشی برای دیده شدن

البته ناگته نماند که در این میان شاهد برخی رفتارهای عجیب از سوی هنرمندان هم هستیم. از موضع گیری های شتاب زده سیاسی و اجتماعی شان گرفته تا قهرهای تامل برانگیزشان!

در چند وقت گذشته در پی اعلام انصراف نیوشا ضیغمی و شیلا خداداد، احسان کرمی هم با انتشار توئیتی از همکاری با صدا و سیما اعلام انصراف کرد. گرچه او ضبط احتمالی سری جدید کلاه قرمزی را از این تصمیم مستثنی کرده است.

حال این سوال پیش می آید که پروژه جدیدی که این هنرمندان در آن حضور داشتند چه بوده و یا اینکه جدیدترین کاری که آنها با صدا و سیما داشته اند به چه زمانی بر می گردد؟

با مروری ساده می بینیم که نیوشا ضیغمی، حضور در 32 فیلم سینمایی را در پرونده دارد؛ اما در طول مدت فعالیتش، تنها در سه سریال حضور داشته که یکی از آنها در شبکه خانگی تولید و پخش شده است و اصولا تنها در دو سریال در «چشم باد» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی و سریال «راستش را بگو» به کارگردانی محمدرضا آهنج ایفای نقش کرده است. هر دوی این سریال ها برای شبکه یک تولید شده که تاریخ ساخت اولی 1382 و دومی سال 1390 بوده است.

شیلا خداد تا کنون در 18 فیلم سینمایی بازی کرده و در 4 سریال هم حضور داشته که دوتای آن مربوط به شبکه نمایش خانگی بوده است. اولین حضور شیلا خداداد در تلویزیون پس از حضور در چهار فیلم سینمایی بود اما شهرت او در بین مخاطبان با حضور در سریال «مسافری از هند» به کارگردانی قاسم جعفری شکل گسترده ای به خود گرفت. این سریال در سال 1381 تولید و پخش شد. دومین حضور شیلا خداداد در مجموعه های تلویزیونی شش سال بعد از آن، یعنی در سال 1387 رقم خورد و با حضور در سریال «پیامک از دیار باقی» سیروس مقدم مهمان خانه های مردم شد اما به رغم موفقیت این سریال، خداداد هرگز مانند مجموعه قبلی‌اش به چشم نیامد.

احسان کرمی مجری و صدا پیشه توانمندی است که در کنار بازی در فیلم های سینمایی و اجرای برنامه ها و مراسم مختلف، در عرصه تئاتر و خوانندگی هم فعالیت هایی دارد. جدیدترین همکاری او با تلویزیون به اجرای «خنداننده شو» در مجموعه « خندوانه » بر می گردد و در نوروز 97 ضمن بازی در سریال «هیات مدیره» به کارگردانی مازیار میری، صدا پیشگی کاراکتر «عزیزم ببخشید» در مجموعه «کلاه قرمزی» به کارگردانی ایرج طهماسب را به عهده داشت. وی در طول فعالیتش بارها در حالتی شبیه ممنوع التصویری بوده، گرچه خودش از دلیل آن ابراز بی اطلاعی می کند.

یکی از مطرح ترین بازیگرانی که بارها اعلام کرده حتی در برنامه های گفتگو محور تلویزیون و با عنوان مهمان هم حضور نخواهد یافت، پرویز پرستویی است که آخرین حضورش به عنوان بازیگر در رسانه ملی به سال 1388 و با سریال «آشپزباشی» به کارگردانی محمدرضا هنرمند بر می گردد.

 با این اوصاف شاید بتوان گفت که جدای از پرویز پرستویی با کارنامه ای بسیار پربار در عرصه های مختلف تئاتر، سینما و تلویزیون، اما سه بازیگر دیگر تقریبا روغن ریخته ای را خرج امامزاده کرده و در حالی که پیشنهادی برای حضور در تلویزیون ندارند و حتی بعضا از آخرین حضور تلویزیونی شان نزدیک به ده سال می گذرد، از همکاری با این رسانه اعلام انصراف می کنند!

به نظر می رسد این هنرپیشه ها هم مانند همان هایی که فیلمشان آماده نیست و با فراری رو به جلو، اعلام می کنند که از حضور در جشنواره فجر انصراف می دهند تا با ایجاد یک جو روانی به تبلیغ برای فیلمشان بپردازند، به دنبال پز مخالف نمایی هستند و گمان می کنند که این کار می تواند حکم تبلیغ و در تیتر قرار گرفتن برایشان داشته باشد. 

شاید رسانه ملی لازم باشد تا ضمن توجه به نقدهای جدی که به عملکرد و سوگیری هایش وجود دارد، باید به فراگیر کردن دایره انتخاب هایش در عرصه اجرا، کارگردانی و بازیگری و همینطور تنوع محتوای جذاب و با کیفیت توجه بیشتری داشته باشد تا  به برخی هنرمندان که سیر تکامل و اشتهار هنریشان از مسیر صدا و سیما گذشته، امر مشتبه نشود که تلویزیون با قحط الرجال روبرو است و با نبود برخی از آنها کارهای رسانه بر زمین می ماند. 

باز هم تاکید می کنیم که حراست از نیروی انسانی، تضمین کننده بقا و موفقیت هر سازمانی از جمله رسانه ملی است که قطعا حفظ تعادل و کنشی منطقی در برخورد صحیح و مناسب با هنرمندان در حفظ سرمایه های صدا و سیما موثر خواهد بود.