English

سینا شفیعی در گفتگو با خبرگزاری موج (۲):

ستایش یک اثر رئالیستی نیست/برخی از انتقادها به این سریال وارد است

بازیگر نقش حمید در سریال ستایش ضمن وارد دانستن برخی نقدها به این سریال، معتقد است که سریال ستایش اثری رئالیستی نبوده و می تواند منطبق بر واقعیت نباشد.

ستایش یک اثر رئالیستی نیست/برخی از انتقادها به این سریال وارد است

سینا شفیعی نویسنده، کارگردان وبازیگر تئاتر، سینما وتلویزیون است که در سریال ستایش 3  در نقش حمید هنرنمایی می کند. وی در گفت‌وگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری موج، در مورد دلایل به چشم آمدن بازی اش در کاراکتر حمید که یکی از نقش های منفی و بی رحم سریال است، گفت: اول از همه خدای بزرگ در این مسیر به من کمک کرد و دوم این که این نقش به لحاظ حسی بسیار متفاوت از من است و این تفاوت آنقدر زیاد است که به رقم پخش شدن سریال کسی در خیابان من را با این نقش نمی شناسد‌؛ و این همان چیزی است که من دلم می خواست اتفاق بیفتد. یعنی دوست داشتم با نمایش تیتراژ شناخته شوم و مردم از دیدن اسم من متعجب شوند. در سریال در جستجوی آرامش،  کار قبلی که در آن با آقای سلطانی همکاری کردم  (که تا حدی به رغم پخش چندباره اش، اما در ساعت پخش مظلوم واقع شد) هم همینطور بود.

همه آنچه از بازیگری انتظار دارم

وی افزود: معتقدم فاصله ام با نقش، به کمال من کمک می کند. من تا حدی به نقش کمک می کنم تا شکل بگیرد و او هم به من کمک می کند که کامل تر شوم. به نظر من نقش در بازیگری بیشتر از آنکه خلق شود، کشف و شهود است. کشف این نکته که این همه مدت فردی پلید درون من وجود داشته و من باید او را پیدا کنم. در نقش حمید هم همین گونه بود.

این بازیگر اظهار داشت: این همه آن چیزی است که من از بازیگری انتظار دارم: نشان دادن پنجره ای رو به آینده و بُعدی که در درون من وجود دارد؛ و کمک کند که به ابعاد و زوایای ناشناخته خودم اشراف پیدا کنم. 

سعید سلطانی بازی گردان بسیار خوبی است

شفیعی در مورد تلاشش برای باورپذیر شدن این نقش گفت: من با کارگردان های بزرگی همچون فریدون جیرانی، حسین قیدی، توسلی و ... کار کرده ام اما سعید سلطانی بازی گردان بسیار خوبی است؛ انرژی مثبت زیادی دارد درعین حال بی خیالی مفرط و یک راهنمایی کلی در وجودش هست که هر کسی در شعاعش  قرار بگیرد می تواند مدام از او استفاده کند.

نقش حمید منفی نیست!

وی تصریح کرد: به نظر من نقش حمید منفی نبود و هنوز هم نیست! گرچه به او حق نمی‌دهم، اما مجبور بودم برای بازی، درکش کنم و این فاصله کیلومتری من از این نقش، خودم را به خودم به خوبی شناساند.

این بازیگر در پاسخ به این سوال که چطور وقتی نقش یک جنایتکار را بازی کرده اید، کماکان از این شخصیت دفاع می کنید، گفت: به این دلیل می گویم منفی نبود که همه افراد در دنیا به خود حق می دهند؛ حتی هیتلر هم به دنبال آرامش بود. وقتی من می خواهم آن آدم را بازی کنم باید وارد دنیای او شوم و مانند اینکه وارد یک لیوان می شوم و از داخل آن به دنیا نگاه می کنم. بنابراین من آن کدری ها را باید در درون خودم پیدا کنم و باید به یک دستاویز حسی برسم و گرنه هنگام بازی کردن یک دروغگوی تمام عیار هستم. 

سینا شفیعی

به نظر من آن آدم برای خانواده اش، خودش و جبران تحقیری که در زندگی برایش اتفاق افتاده است، مانند بسیاری از ما دست به چنین کارهایی می‌زند و این چیزی نیست که بتوان به سادگی از آن عبور کرد. به هرحال من وقتی آن نقش را بازی می کنم، آدمی هستم که در حال انجام کارش است و به منفی و مثبت آن فکر نمی‌کنم، بلکه باید کارم را به خوبی انجام دهم؛ در حالیکه این شخصیت از من دورتر است و به همان اندازه هم سخت تر.

آیا رسانه ومحصولات فرهنگی ما تاثیر گذارند؟

وی در پاسخ به این سوال که آیا  نمایش یک کاراکتر منفی در نهایت زیبایی، برای مخاطبین به ویژه کودکان و نوجوانان بازدارنده است یا مشوقی به سمت انجام کارهای نادرست، گفت: من امیدوارم این میزان تأثیری که شما می گویید را بگذارد. وودی آلن می گوید اگر فیلمنامه یا فیلم من بتواند کسی را افسرده کند، پس در کارم موفق بوده ام. چرا که چیزی بر شما اثر می‌کند که در شما وارد شده باشد؛ یعنی شما را درگیر کرده باشد.

این هنرمند ادامه داد: آیا رسانه و محصولات فرهنگی ما اصلاً مخاطب را لحظه ای درگیر می کند که ببینیم عبرت انگیز و پند آموز است؟ به نظر من اگر کلیت آن را نگاه کنیم، کلیپ های یک دقیقه ای که در فضای مجازی می بینیم خیلی بیشتر موثر هستند و یا نکات آموزشی را نسبت به تلویزیون ما در بر دارند و منتقل می کنند.

سینا شفیعی افزود: اگر شما بخواهید با نگاه عبرت آموز به آثار نگاه کنید، اتفاقا در درام شکسپیر فرد خوب و قهرمان می میرد. در تراژدی این اتفاق می افتد و اگر بنا بر تاثیرگذاری به این شکل بود، نظم این دنیا پابرجا نمی ماند. ما در درام ها چیزی به نام کاتارسیس داریم که قهرمان قصه یا نقش بد داستان، دچار مسائلی می‌شوند و این اتفاق و امر تراژیک، حس تعلیق را ایجاد می‌کند و باعث می شود که تماشاگر کمی به فکر فرو رود؛ و متوجه شود که برای این آدم که با این شکل و شمایل در این کار وارد شده است، در انتهای داستان مشکلی پیش می آید.

وی افزود: ما در هنر امروز دیگر با معنا کار نداریم  و کافیست تنها برای ذره‌ای فکر مخاطب را مشغول کنیم. دیگر نمی توانیم به طور دقیق بگویم که چگونه فکر یا رفتار کنید؛ اگر بخواهیم چنین کاری را انجام دهیم، اولاً با اثری عقب افتاده رو به رو هستیم و در ثانی اثری عقب تر از جامعه ارائه کرده‌ایم. 

در دنیای امروز به دلیل حضور و وجود فضای مجازی و جامعه‌ای که دیگر جهانی هم شده، با افرادی ارضا و اشباع از تصاویر اتفاقات و پیامها رو به رو هستیم. در واقع در دنیای امروز، این انیمیشن ها، سریال های بسیار قوی‌تر، بازی ها و گیم ها هستند که جریان پندآموزی را در جهان در اختیار دارند.

منطق فیلمنامه قابل دفاع است

وی که تجربه نویسندگی و کارگردانی در عرصه تئاتر دارد، در پاسخ به نقدهایی در مورد اشکالات منطق فیلمنامه در این فصل سریال ستایش و به عنوان مثال در مورد نقش حمید، گفت: در ابتدا من به عنوان یک نویسنده در مورد فیلمنامه این سریال می گویم و بعد از منظر یک مخاطب. هر اثری یک منطق درونی و یک منطق بیرونی دارد. منطق درونی اثر با توجه به جهان قصه تعریف می شود و می تواند مشابه با امر واقع نبوده و تناسبی با واقعیت نداشته باشد؛ اما در جهان قصه جواب دهد. مثل دیالوگ‌نویسی که سعید نعمت الله دارد که در جهان واقع، هیچ وقت افراد با یکدیگر این گونه صحبت نمی کنند اما در جهان قصه پذیرفتنی است.

وی افزود: بنابراین به عنوان فردی که دست به قلم است می گویم که اتفاقات این سریال هم می تواند در قصه شدنی باشد و کاراکترها در آن منطق تعریف شوند. گرچه ممکن است عده ای بگویند که در واقعیت چنین چیزی وجود ندارد، اما پاسخ این است که واقعیت داستانی با واقعیت نمایشی و واقعیت زندگی تفاوت دارد و سه امر متفاوت از هم هستند.

درام به معنی واقعی در ستایش شکل گرفته است

سینا شفیعی ادامه داد: حال اینکه این منطق درونی قصه چقدر از طرف مخاطبان رد یا قبول می شود و باورپذیر بوده بحث دیگری است. من هم نمی توانم بگویم که نقش حمید  ۱۰۰% منطقی است و تا حدودی حرف شما را قبول دارم اما در عین حال نمی توانم بگویم که بی منطق است.

این نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر و تلویزیون و سینما اظهار داشت: معنی درام کشمکش است و به معنی واقعی در این داستان شکل گرفته است و تعلیق هم به خوبی وجود دارد؛ منتها کیفیت آنها مورد بحث است.

سینا شفیعی

سریال ستایش رئالیستی نیست

بازیگر نقش حمید در سریال ستایش۳ ادامه داد: نکته مهم این است که به نظر من سریال ستایش با توجه به دغدغه هایی که دارد و مسائل اجتماعی که در درون خود بیان می کند، خیلی داستانی رئالیستی نیست و حتی کارگردانی آن هم در این فضا نیست. یعنی این ملودرام جاری در قصه، که کمی عاشقانه و کمی هم جنایی است، خیلی شبیه داستان های «چارلز دیکنز» می شود. یعنی در خیلی جاها از سینما و تلویزیون اجتماعی زده ما جدا می شود و بنابراین اشکالی ندارد که کمی هم دور از واقعیت باشد.

 شفیعی افزود: چه اشکالی دارد که ما در این میان یک شخصیت «ماکیاولیستی» همچون «یاگو» در «رومئو و ژولیت» داشته باشیم که فریبا نادری در نقش پری سیما آن را بازی می کند؟ یا مردی داشته باشیم که خیلی «ژان والژان» وار، از زندان آمده و با جان و دل برای زن و بچه اش تلاش می کند؟ من معتقدم که این عدم تطابق با واقعیت خیلی اشکالی ندارد و این انتقادها و گزاره ها از تبعات سینمای ما است که در آن به خاطر صحنه اجتماعی مان، همه چیز را با واقعیت مقایسه می کنیم. اما این انتقاد را هم می پذیرم که می شد منطق درونی داستان قوی تر باشد.

وی در پاسخ به این سوال که آیا این که در خیلی از موارد، هر قسمت از این فصل سریال، به پیگیری داستان یک شخصیت می پردازد و تقریبا از تدوین موازی بهره نبرده، از نواقص کار نیست؟ گفت: من این نقد را کاملاً می پذیرم و معتقدم که داستان می‌توانست به شکلی طراحی شود که در هر قسمت به طور موازی ماجرای چند کاراکتر پیگیری شود. 

ضعف گریم ستایش به دیده شدنش بیشتر کمک کرد!

وی در مورد ضعف گریم ستایش در این فصل گفت: من هم با شما موافقم اما معتقدم که این اتفاق، به دیده شدن بیشتر ستایش کمک کرد؛ چرا که شما نباید خود را که یک بیننده حرفه ای فیلم و سریال هستید، با عموم مردم یکسان بدانید. این را با توجه به اینکه در مدت دو سال و نیم به بسیاری از روستاهای ایران سر زده و یک برنامه مستند، ضبط کرده‌ام می گویم که در ساخت چنین برنامه هایی این سوالات مطرح است که با این حجم از مخاطب توده، آیا تلویزیون جایی برای فرهنگ سازی است یا حفظ فرهنگ؟ تماشاگران این سریال کیستند؟ آیا در تهران هستند یا کرج یا استانی دیگر؟ آیا در آن نقطه دور دست در یکی از آن استانهای کشور، کارکرد کاراکتری همچون حشمت فردوس چیست؟

سینا شفیعی تصریح کرد: گرچه طبع هنری من شبیه آنچه در ستایش رخ می دهد، نیست و از بیان برخی از دیالوگ های تکراری اذیت می‌شدم، اما در طول این کار متوجه شدم که سعید مطلبی و سعید سلطانی در کار خود کاملا خبره و آشنا با روحیات مخاطب هستند و به خوبی جایگاه تلویزیون را می دانند. این دو به خوبی گستردگی مخاطب توده را درک می کنند و مطالعه بسیار وسیعی دارند. به ویژه آقای مطلبی که نزدیک به 60 سال نویسندگی کرده و دغدغه هایی همچون کلیله و دمنه و تمثیل های مولانا را دارد. او به دنبال واقعیت ها نیست بلکه نگاهش به مخاطبی است که حتی سواد هم ندارد. 

وی ادامه داد:  حتی بعضی مواقع من سر صحنه با تذکری روبرو می شدم که به دلیل اینکه ممکن است خانم خانه داری که در آشپزخانه مشغول انجام کارش است و تنها از طریق صدا سریال را دنبال می کند، باید کلمات را واضح تر بیان کنم تا او هم به خوبی بشنود و یا اینکه در مورد دلیل تکرار برخی از دیالوگ ها در چند قسمت، به من گفته می شد که برخی از مخاطبین ما کارگرانی هستند که یک روز در میان در شیفت کاری حضور دارند و به همین دلیل ممکن است برخی از قسمت های این سریال را ندیده باشند، پس با تکرار او هم در جریان قرار خواهد گرفت و این کاری است که من هرگز به آن توجه نکرده بودم و شاید از مقتضیات برنامه های تلویزیونی است.

حشمت فردوس برای بخشی از مخاطبان اسطوره است

این بازیگر افزود: بنابراین ممکن است که در حالت عادی انتقاداتی از قبیل چند پاره شدن داستان و یا اغراق شدن در بازی ها و عدم پیوستگی در برخی از قسمت ها و اپیزودیک شدن آنها وارد باشد، اما تجربه من این اجازه را نمی دهد که با تیغ خودم کارگردان و فیلمنامه نویس را قضاوت کنم. در واقع این نقدها، نقد یک مخاطب حرفه ای است و نه یک طیف وسیعی از مردم عام. روابط حاکم بر شهر تهران و ما افرادی هنری با آنچه که در زندگی، مردمی که بسیاری از آنها در نقاطی زندگی می کنند که امثال حشمت فردوس واقعا در میان آنها زندگی می کنند و برای آنها نوعی اسطوره است، را جذب می کند، متفاوت است. 

شفیعی ادامه داد: تخصص اصلی آقای مطلبی هم اسطوره شناسی و کهن الگوها و متون و  آثار کلاسیکی همچون کلیله و دمنه و اشعار سعدی و مولانا و غیره است. ایشان دیالوگ نویس قابلی هستند و مانند همه افراد با تجربه، به خوبی می داند که باید از گیر و دار پیرنگ در آمده و به شخصیت بپردازد؛ و کاملاً متوجه این شده است که راز ماندگاری اثر، شخصیت و رفتار تازه شخصیت است، این رفتار تازه با گذشتن سالها ماه ها و قسمت های مختلف یک سریال تکراری نمی شود و کماکان تازگی خود را برای مخاطب حفظ می‌کند چرا که برای مخاطب یک شخصیت خلق شده است.

این نویسنده و بازیگر افزود: در سریالی که پیرنگ محور است، پیرنگ های آن بعد از چند قسمت و مثل یک معما برای مخاطب حل شده است، اما داستانی که در آن شخصیتی خلق می شود، برای مخاطب «تکراری شدنی» نیست  و تمام نمی شود. به همین دلیل من به شما قول می‌دهم که فصل چهارم و پنجم ستایش هم ساخته شده و با موفقیت روبرو شود. در واقع در همه دنیا، قصه هایی که یک خطی هستند، می توانند موفق باشند چرا که برای مخاطب دیگر «چه شدن» اهمیت ندارد بلکه «چگونه شدن» مهم است. من فکر می کنم که دیالوگ ها هم از همین تجربه نشأت می گیرد ؛ضمن اینکه آقای مطلبی سواد حکمت گفتن را هم دارد چرا که از مطالعه زیادی بهره می برد و مقدار زیادی تمثیل و اشعار را در ذهن دارد.

سلبریتی شدن حبابی زودگذر است و تئاتر جدی به آن باج نمی دهد

این هنرمند که در حوزه تئاتر به صورت حرفه ای فعالیت دارد در پاسخ به این سوال که آیا دیده شدن شما در قاب تلویزیون و در نتیجه به نوعی سلبریتی شدن شما در دیده شدن نمایش و تئاترتان کمکی به شما خواهد کرد؟ گفت: نه واقعاً! برای این که تئاتر جدی جایی برای چنین چیزهایی نیست و به این گونه مفاهیم اجازه ورود نداده و باج نمی دهد. من از ۱۵ سالگی و ابتدای جوانی ام بر روی صحنه بودم و در تئاتر کار کرده‌ام و آن را جایی نمی دانم که بتوانیم به واسطه شهرت به روی صحنه برویم و بیایند ما را تماشا کنند.

وی افزود: به قول آقای حمید سمندریان که می‌گفت ما کسانی هستیم که از صبح تا شب به روی صحنه می رویم و زندگی می کنیم، عده ای هم می آیند و ما را تماشا می کنند. حال یا ما را می شناسند و یا نمی شناسند. سلبریتی شدن حبابی است که خیلی زود می ترک کرد و ما را دچار افسردگی شدید  می کند؛ و سرخوردگی عمیقی به ما می‌دهد که با هیچ چیز درست نمی شود.

سینا شفیعی در ادامه اظهار داشت:تئاتر جدی سلبریتی نمی شناسد، بلکه حس و بالاترین حس را می شناسد و تاثیر عجیبی در بازیگر و تماشاگر می گذارد. آن چیزی که با حضور سلبریتی ها بر روی صحنه  به عنوان تئاتر رایج شده است، را نیاموخته ام و تئاتر نمی دانم؛ بلکه به قول آقای پرویز پرستویی تئاتر را مانند غار علیصدر میدانم که باید وارد آن شویم و در آن حرکت کنیم، گر چه کسی انتهای آن را ندیده است.

 

بیشتر بخوانید:

نقش یک مامور امنیتی را در روز صفر ملکان بازی می کنم

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه