خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
۳ پرده از رسوایی وزارت جنگِ ترامپ!
«تغییر نام وزارت دفاع آمریکا به وزارت جنگ، فراتر از یک تغییر ساختاری، نشانهای از سقوط اخلاقی و انسانی در سیاستهای آمریکا است. معادله ای که یک پیام را به ذهن متبادر می کند و آن هم این است که آمریکا به دنبال حل کردن مشکلات و مسائلش صرفا با اهرم زور و قدرت نظامی است.»

، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به تازگی در اقدمی جنجالی نام وزارت دفاع آمریکا را به وزارت جنگ تغییر داده است. اقدامی که در قالب یک فرمان اجرایی عملی شده و با بازتابهای مختلفی در محیط بین المللی رو به رو شده است. بسیاری از صاحب نظران معتقدند که این حرکت ترامپ را باید در ادامه جنجالسازیهای سریالی وی ارزیابی کرد با این حال، بسیاری نیز تاکید دارند که این اقدام، با پیام های معناداری همراه است که خوانش و ادارک آن ها از اهمیت زیادی برخوردار است. در این رابطه، توجه به ۳ نکته ضروری به نظر می رسد.
اول اینکه وزارت دفاع آمریکا در طول دههها به عنوان نمادی از رویکرد «دفاعی» آمریکا شناخته شده است. عنوانی که به نحوی تلاش میکرد سیاستهای نظامی این کشور را در قالب حفظ امنیت و بازدارندگی تبیین کند. اما تغییر نام به «وزارت جنگ» این نقاب را کنار میزند و ماهیت واقعی سیاستهای آمریکا را بیرحمانه برملا میسازد: آمریکا نه یک کشور مدافع بلکه یک ماشین جنگ است که به دنبال سلطه و گسترش نفوذ خود از طریق خشونت و زور است.
این حرکت آشکارا اعلام میکند که جنگ نه فقط ابزاری ثانویه بلکه هدف اصلی سیاست خارجی و نظامی آمریکاست. در واقع، آمریکا دیگر به دنبال پنهانکردن جنگطلبی خود نیست و با این تصمیم رسمی، خود را آماده استفاده تمامعیار از قدرت نظامی کرده است. این مسئله نه فقط برای کشورهای هدفِ آمریکا، بلکه برای همه جهانیان نگرانکننده است. چرا که این رویکرد میتواند به افزایش تنشها و درگیریهای نظامی گستردهتر منجر شود و امنیت جهانی را بیش از پیش به خطر بیندازد.
نکته دوم اینکه یکی از پیامهای پنهان و البته نگرانکننده این تصمیم، کنار گذاشتن تدریجی و کامل دیپلماسی در سیاست خارجی آمریکا است. وزارت دفاع آمریکا با عنوان سابق خود، دستکم به صورت نمادین بیانگر تعادلی بین استفاده از قدرت نظامی و تلاش برای جلوگیری از جنگ و حفظ صلح بود. اما با تغییر نام به وزارت جنگ، پیام واضح است: قدرت نظامی دیگر ابزار نهایی و حتی نخست سیاست خارجی آمریکا است.
این یعنی آمریکا به جای گسترش گفتگو، مذاکره و همکاری بینالمللی، صرفاً بر اهرم تهدید و اعمال زور تمرکز میکند. چنین رویکردی، روند حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات را مختل میکند و به بروز بیثباتی و ناامنی در سطح جهانی دامن میزند. کشورهای دیگر نیز ناچار به واکنشهای مشابه میشوند و دور باطل رقابت تسلیحاتی و تشدید منازعات شکل میگیرد. از سوی دیگر، این تصمیم نشاندهنده شکست سیاستهایی است که آمریکا مدعی بود به دنبال صلح و امنیت جهانی است. زیرا به جای گفتمان، جنگ به عنوان زبان اصلی روابط بینالملل برگزیده شده است.
و در نهایت مساله سوم اینکه تغییر نام وزارت دفاع به وزارت جنگ، فراتر از یک تغییر ساختاری، نشانهای از سقوط اخلاقی و انسانی در سیاستهای آمریکا است. جنگهای بیپایان آمریکا در دهههای اخیر، از افغانستان تا عراق و سوریه، میلیونها قربانی غیرنظامی برجای گذاشته، زیرساختهای کشورها را ویران کرده و نسلهای زیادی را به آوارگی، فقر و ناامنی دچار ساخته است. این تصمیم نشان میدهد که آمریکا حاضر است جان انسانها را قربانی اهداف نظامی و سیاسی خود کند و هیچ دغدغهای برای حفظ حقوق بشر و کرامت انسانی ندارد.
با اعلام رسمی وزارت جنگ، آمریکا عملاً اعلام میکند که جنگ و خشونت اولویت اصلی سیاستهایش است و حفظ زندگی و امنیت مردم برایش در درجه دوم اهمیت قرار دارد. این رویکرد نه تنها منجر به افزایش تعداد قربانیان و بحرانهای انسانی میشود، بلکه به اعتبار اخلاقی آمریکا در جهان لطمه میزند و تصویر آن را به عنوان مدعی حقوق بشر و صلحطلبی به طور کامل مخدوش میکند.
ارسال نظر