خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
۳ چالش بزرگ رژیمصهیونیستی برای اشغال کامل نوار غزه
«اشغال کامل غزه، چه از نظر منابع انسانی، چه از نظر لجستیکی و چه از منظر امنیتی، نیاز به حضور دائم بیش از صد هزار نیروی نظامی در غزه دارد. موضوعی که حتی فرماندهان صهیونیست نیز آن را غیرعملی میدانند.»

، کابنیه امنیتی رژیم اشغالگر قدس و شخصِ بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل به تازگی در موضع گیری تاکید کرده اند که به دنبال اشغال کامل نوار غزه هستند. در این رابطه، حتی گفته شده که نتانیاهو به فرمانده ارتش رژیم صهیونیستی دستورداده که اگر نمی تواند این مساله را محقق کند، می تواند استعفا دهد.
طیف متنوعی از متحدان تندروی نتانیاهو نیز به صراحت تاکید می کنند که ارتش اسرائیل باید کل نوار غزه را اشغال، حاکمیت مد نظر خود را در آن حاکم و کل ساکنان نوار غزه را نیز از این منطقه اخراج کند. با این همه، حداقل به ۳ دلیل عمده و محوری، اشغال کامل نوار غزه برای رژیم صهیونیستی ممکن نیست.
نخست آنکه ارتش اسرائیل در برابر یک مقاومت صرفاً نظامی قرار ندارد، بلکه با یک شبکه عمیق مردمی، چریکی و عقیدتی مواجه است که در بافت شهری غزه تنیده شده است. مقاومت فلسطین طی سالهای گذشته، و بهویژه پس از جنگهای ۲۰۱۴ و ۲۰۲۱، موفق شد ساختارهای عملیاتیاش را در بخش های مختلف غزه مستقر و تهنشین کند.
تونلها، شبکههای ارتباطی زیرزمینی و در عین حال توان بالای استتار و حملههای برقآسا باعث شده ارتش اسرائیل حتی در مناطقی که ادعای اشغال آنها را دارد، با حملات ناگهانی و ضدنفوذ مواجه شود. عملیات اخیر گروههای مقاومت در محله الزیتون در شرق غزه در مرداد ۱۴۰۴ که به هلاکت دستکم ۱۶ نظامی اسرائیلی منجر شد، نشان داد که روایتهای تلآویو درباره “پاکسازی” مناطق صرفاً شانتاژ تبلیغاتی است. حضور نامرئی، سیال و انعطافپذیر مقاومت در میدان، ارتش اسرائیل را در وضعیتی تدافعی نگه داشته است. این همان نقطه ای است که رژیم صهیونیستی شکست خورده است.
دوم آنکه اسرائیل اکنون زیر بار سنگینترین فشارهای بینالمللی از زمان جنگ ۱۹۸۲ لبنان قرار دارد. در حالی که در ابتدای جنگ، فضای سیاسی و رسانهای غرب بهشدت در اختیار روایتهای صهیونیستی بود، اکنون با شهادت قریب به 60 هزار نفر در غزه و آوارگی بیش از یک و نیم میلیون نفر، موج محکومیتهای جهانی حتی از دل متحدان سنتی اسرائیل برخاسته است.
این وضعیت برای اسرائیل به این معناست که ادامه هرگونه عملیات گسترده یا تلاش برای اشغال کامل غزه، نهتنها مشروعیت سیاسیاش را بیش از پیش تخریب میکند، بلکه اسرائیل را با تحریمهای احتمالی، قطع همکاریهای نظامی و حتی محدودیتهای دیپلماتیک مواجه خواهد کرد. افکار عمومی در اروپا و آمریکا دیگر آن تصویر قدیمی از “کشور کوچک قربانی” که صهیونیست ها از خود تبلیغ می کردند را نمیپذیرد. اسرائیل امروز در نگاه میلیونها نفر، تجسم عینی خشونت، اشغالگری و نسلکشی است.
در سطح سوم، باید به ناتوانی ساختاری اسرائیل برای کنترل و ادارهی نوار غزه حتی در صورت اشغال نظامی اشاره کرد. ارتش اسرائیل امروز با ارتشی فرسوده از نظر روانی، پراکنده از نظر اهداف و دچار نافرمانیهای مکرر مواجه است. همزمان، جامعه صهیونیست ها با بحران داخلی بیسابقهای دستوپنجه نرم میکند. دهها هزار اسرائیلی علیه ادامه جنگ در تلآویو و حیفا تظاهرات کردهاند، بحران اقتصادی شدت گرفته و شکاف میان سیاستمداران، ارتش و دستگاه امنیتی هر روز عمیقتر میشود.
اشغال کامل غزه، چه از نظر منابع انسانی، چه از نظر لجستیکی و چه از منظر امنیتی، نیاز به حضور دائم بیش از صد هزار نیروی نظامی در غزه دارد. موضوعی که حتی فرماندهان صهیونیست نیز آن را غیرعملی میدانند. افزون بر این، هرگونه تلاش برای تحمیل یک نظم جدید در غزه با مقاومت دائمی روبرو خواهد بود. همانگونه که تجربه ۱۸ ساله اشغال کرانه باختری هم نتوانسته جلوی عملیاتهای شهادتطلبانه یا خیزشهای مردمی را بگیرد، تلاش برای کنترل دو میلیون فلسطینی در غزه چیزی جز باتلاقی فرساینده نخواهد بود.
در نتیجه، اشغال کامل نوار غزه، از منظر میدانی، سیاسی و راهبردی، رؤیایی شکستخورده است. آنچه اسرائیل در این جنگ از دست داده، فقط زمین یا تانک و سرباز نیست، بلکه مشروعیت، بازدارندگی و تصور شکستناپذیریاش بوده است. اکنون نه فقط مردم غزه، که امت اسلامی، ملتهای آزاد و حتی بسیاری از مردم غرب، پشت سرِ مقاومت فلسطین ایستادهاند. اینبار شکست اسرائیل تنها یک شکست نظامی نیست. بلکه باید آن را شکستی راهبردی دانست که مقاومت فلسطین را بیش از پیش قدرتمند کرده است.
ارسال نظر