English

تحلیلی بر چالش‌های نوظهور در فضای مدارس

محدثه رستمی، روانشناس کودک و نوجوان به مناسبت روز معلم در یادداشتی به بخشی از چالش‌های نگران‌کننده این روزهای نظام تعلیم و تربیت پرداخته است.

تحلیلی بر چالش‌های نوظهور در فضای مدارس
به گزارش خبرگزاری موج از ایلام

، چالش‌های نگران کننده نظام تعلیم و تربیت از جمله پدیده‌هایی مانند خشونت علیه معلمان و رفتارهای نامتعارف و گاه شوکه‌کننده‌ای که در بین برخی از دانش‌آموزان مشاهده می‌شود.

واقعاً چه بر سر رابطه‌ی دانش‌آموز-معلم آمده است که در برخی موارد، نه‌تنها از جنس احترام و یادگیری نیست، بلکه گاهی به پدیده‌هایی مثل بی‌احترامی، خشونت کلامی و حتی تهدیدهای روانی و فیزیکی علیه معلمان ختم می‌شود؟ برای پاسخ به این سؤال، نیاز داریم از چند منظر به مسئله نگاه کنیم: روان‌شناسی رشد، جامعه‌شناسی آموزش و نهایتاً روان‌پویشی نسلی.

چالش‌های روان‌شناختی 

از دیدگاه روانشناسی رشد، ما در حال حاضر با نسلی از کودکان و نوجوانان مواجهیم که در بسترهای تربیتی نامنسجم و اغلب متزلزل رشد پیدا کرده‌اند. فرزندان امروز، برخلاف تصور عمومی، نه آزادی بیشتری دارند و نه امکانات تربیتی بهتر. آن‌ها در فضای آشفتگی روانی، ناپایداری مرزها و غیبت روانی والدین بزرگ می‌شوند. در چنین شرایطی، شکل‌گیری مفاهیمی مثل احترام به اقتدار، ادراک نقش و پذیرش ساختار با مشکل مواجه می‌شود.

در روان‌شناسی به این پدیده، اختلال در درونی‌سازی مرجع گفته می‌شود؛ یعنی کودک یا نوجوان، به‌جای اینکه یک ساختار درونی از مسئولیت، قانون و مرجع اقتدار مانند معلم را در خودش ایجاد کند، صرفاً با یک جهان بیرونی بدون چارچوب مواجه است. 

خشم و نارضایتی نسل جدید

از طرف دیگر، وقتی به روان‌پویشی نسل جدید نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که با نسلی مواجهیم که در لایه‌های زیرین ذهنشان، نوعی خشم فروخورده و بی‌هدف نسبت به ساختارهای قدرت شکل گرفته است.

این خشم، گاهی نسبت به والدین، گاهی نسبت به نظام آموزشی و گاهی نسبت به معلم بروز پیدا می‌کند؛ زیرا معلم برایشان نماینده‌ی نظم، قانون، قضاوت و ارزشیابی است. 

وضعیت معلمان 

معلم امروز، در حال فرسایش مزمن است و دچار نوعی بی‌قدرتی تربیتی می‌شود. او می‌بیند که ابزارهای سنتی اقتدارش دیگر کار نمی‌کند، اما ابزار جایگزینی هم در اختیار ندارد. نه از نظر روانی، نه اجتماعی و نه حرفه‌ای حمایت نمی‌شود.

بسیاری از معلمان، به‌خصوص در پایه‌های تحصیلی پایین‌تر، دچار نوعی خستگی ذهنی یا فرسودگی هیجانی شده‌اند. 

تنزل جایگاه معلم

از نگاه جامعه‌شناسی، جایگاه معلم در جامعه ما تنزل پیدا کرده است. سال‌هاست که آموزش، نه به‌عنوان فرآیندی فرهنگی-اجتماعی، بلکه به‌عنوان یک خدمت مصرفی تلقی می‌شود.

والدین به مدرسه به چشم خدمات آموزشی نگاه می‌کنند، نه پایگاه تربیتی. در چنین شرایطی، معلم به جای اینکه یک کنشگر فرهنگی باشد، به یک کارمند آموزشی تقلیل پیدا کرده است.

رفتارهای افراطی دانش‌آموزان

در مورد رفتارهای افراطی برخی از دانش‌آموزان مانند تهدید یا مسموم‌سازی یا خشونت روانی که اخیراً در برخی از خبرها می‌شنویم، این‌ها را باید نشانه‌هایی از یک فروپاشی خفیف اما پیشرونده در بنیان‌های فرهنگی آموزش و پرورش دانست.

وقتی نوجوانی در مدرسه به تجربه‌ی قدرت دست پیدا نمی‌کند، ممکن است آن را از مسیرهای ناسالم بازیابی کند؛ مانند سلطه بر معلم، تخریب اقتدار یا قانون‌گریزی.

 

آموزش و پرورش درمان‌محور 

اما سؤال این است: چه باید کرد؟ در فضای پرچالش امروز، ما دیگر نمی‌توانیم از آموزش و پرورش صرفاً به‌عنوان یک نهاد آزمون‌محور یاد کنیم. شرایط روحی و روانی نسل جدید، ما را به سمت یک مفهوم ضروری سوق می‌دهد: آموزش و پرورش درمان‌محور. یعنی نظامی که هدفش فقط انتقال محتوا نیست، بلکه بازسازی روان‌های فرسوده، ایجاد احساس امنیت هیجانی، احیای عزت‌نفس و ساختن ظرفیت‌های درونی بچه‌ها است.

در یک آموزش درمان‌محور، معلم صرفاً یک مدرس نیست؛ بلکه تسهیل‌گر روانی، الگوی تاب‌آوری و درمانگر غیررسمی کودکانی است که گاهی زخم‌های پنهان‌تری از آنچه در دفتر نمره دیده می‌شود، با خودشان حمل می‌کنند.

نیاز به بازطراحی

از دید روانشناسی کاربردی و آموزش‌وپرورش درمان‌محور، ما به یک بازطراحی نیاز داریم؛ مانند بازسازی مرجع اقتدار در ذهن کودکان و نوجوانان نه با ترس و تنبیه، بلکه از طریق آموزش مهارت‌های اجتماعی، گفت‌وگو، مرزگذاری و همدلی.

البته، این کار باید از سنین پیش‌دبستانی آغاز شود و افزایش تاب‌آوری روانی معلمان از طریق آموزش مداخلات روان‌شناختی پایه، تربیت مربیان هیجانی و فراهم کردن سیستم‌های حمایت روانی برای معلمان، مشابه آن چیزی که در مدارس موفق اسکاندیناوی اجرا می‌شود، صورت گیرد.

رابطه خانه و مدرسه

درمان ساختارهای سنتی رابطه خانه و مدرسه یکی دیگر از این موارد است. والدین باید آموزش ببینند که تربیت، یک مسئولیت مشترک است، نه مسئولیت صرف مدرسه. همچنین، ایجاد کانون‌های یادگیری که در آن دانش‌آموز، معلم و والد هر سه نقش فعال دارند، از ضرورت‌های نظام آموزشی است؛ این الگوها در نظام آموزشی فنلاند و ژاپن موفق بوده‌اند.

نقش مشاوران روانشناسی

موردی که بسیار مهم و اثرگذار است، استفاده از مشاوران روانشناسی در مدارس به شکل مداخله‌گر فعال، نه فقط ناظر منفعل است. یعنی مشاوره باید بخشی از فرایند یاددهی-یادگیری باشد، نه صرفاً یک واحد مجزا برای دانش‌آموزان مسئله‌دار.

نتیجه‌گیری

در پایان توجه به این نکته ضروری است که هیچ نظام آموزشی موفق نخواهد بود مگر اینکه شأن روانی و اجتماعی معلمانش را بازیابی کند.

ما نیازمند نه فقط یک روز یا یک هفته برای تجلیل از مقام معلم هستیم، بلکه به یک بازنگری روان‌شناسانه در کل فرایند تعلیم و تربیت و بازتعریف جایگاه معلم در جامعه نیاز داریم.

با این رویکرد و توجه به چالش‌های موجود، می‌توانیم امیدوار باشیم که آینده‌ای روشن‌تر برای نظام آموزشی و تربیتی کشورمان رقم زده شود.

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه