English

درختانی که هنوز بعد از یک ماه لباس شکوفه‌ای به تن نکرده‌اند/ خواب ابدی برای درختان مرکبات مازندران

اکنون که 21 روز از آغاز بهار می‌گذرد، نه از آن نسیم دلربا و نه از آن پرندگان مأمن گزیده در لابه‌لای شاخه‌های درختان، خبری نیست؛ درختانی که هنوز بعد از یک ماه لباس شکوفه‌ای به تن نکرده‌اند و درختانی که هنوز سبزی پنهان شده در بین شاخه‌هایشان را به رخ دیده‌گان خسته نکشاندند.

درختانی که هنوز بعد از یک ماه لباس شکوفه‌ای به تن نکرده‌اند/ خواب ابدی برای درختان مرکبات مازندران

به گزارش خبرگزاری موج، اسفند که به اواخر خود نزدیک می‌شود، آواز شادی پرندگان آغاز بهار را فریاد می‌کند و با شروع فروردین‌ماه، درختان لباس شکوفه‌ای بر تن می‌کنند و بوته‌ها، شکوفه‌های نهانشان را به رخ رهگذران می‌کشانند.

بهار که می‌آید، پرندگان به امید شکوفه‌های تازه متولد شده و نسیم به بهانه سبزی درختان به پرواز در می‌آیند.

بهار که می‌آید کودکان با آن چهره پر از شیطنت در بین درختان نارنج، به‌دنبال بهارنارنج می‌دوند تا با شکوفه‌های به زمین افتاده، گردنبندی که مملو از عطر فروردین است را تزیین کننده چهره کوچکشان کنند.

بهار که می‌آید، نارسی میوه‌های درختان آلوچه، می‌شود همان برق چشمان پسر بچه‌هایی که از شاخ و برگ درختان، شروع به بالا رفتن می‌کنند.

مازندران، مهد رخ‌نمایی طبیعت بهاری و سرسبزی درختانی است که این‌گونه زیبایی خود را مهمان چشمان در انتظار بهار می‌کند.

اما اکنون که 21 روز از آغاز بهار می‌گذرد، نه از آن نسیم دلربا و نه از آن پرندگان مأمن گزیده در لابه‌لای شاخه‌های درختان، خبری نیست؛ درختانی که هنوز بعد از یک ماه لباس شکوفه‌ای به تن نکرده‌اند و درختانی که هنوز سبزی پنهان شده در بین شاخه‌هایشان را به رخ دیده‌گان خسته نکشاندند.

هنوز درختان خسته مازندران در زمستان خود فرو رفته‌اند، زمستانی که در آذرماه لباس سفیدش را بر تن این درختان کرد و سردیش، سرمایی شد بر پیکر کشاورزان چشم انتظار.

درختان بهار، اکنون دیگر نوید بهار نمی‌دهند، تنها سیه‌پوش زمستانی هستند که آن را پشت سر گذاشته‌اند، سیه‌پوش نابودی سبزیشان، سیه‌پوش یخ‌زدگی میوه‌هایشان.

درختان هنوز رنگ عزا به تن دارند و شاید هم هنوز در خواب عمیق زمستانی فرو رفته‌اند و شاید شکوفه‌های این درختان در سردی عید کشاورزان، گُم ‌شده‌ است.

در بین مرکبات باغ‌ها به سختی بوی شکوفه‌های پرتغال و نارنج به مشام می‌رسد، به سختی بوی بهار می‌آید و رنگ شهر به سختی نمایانگر بهار است.

دیگر از ذوق دختر بچه‌ها برای بهارنارنج‌هایی که بر روی درختان خودنمایی می‌کنند، خبری نیست.

دیگر از صدای فریادهای پسر بچه‌ها برای بالا رفتن از درختان پُر میوه صدایی به گوش نمی‌رسد، دیگر عطر شهر عطر شکوفه‌های خندان درختان نیست.

درختان هم آشفتگی را مهمان شهرها کرده‌اند. درختان هم از غم کشاورزان متضرر از سرما، با خبرند.

اما باز هم این ضرر ادامه دارد، گرچه 30 میلیارد تومان برای جبران خسارت وارده به کشاورزان و باغداران پرداخت شده ‌است، اما آیا خسارتشان جبران شد؟

آیا درد از دست رفتن دسترنج چندین ساله‌شان، مرهمی یافت؟

درختان شکوفه ندادند، چون عزای ورشکستگی کشاورزان و باغداران درد کشیده را حس می‌کنند چون چهره‌های چروکیده آن پدری که سرما شادی عید را از او ربود را می‌بینند.

چون دردودل آن پیرمرد که این درختان تمام سرمایه‌اش بود را با درد از زبانش شنیده‌اند. درختان هنوز در غمِ غمگینی صاحبانشان ماتم گرفته‌اند.

وعده‌ تخصیص اعتبارات و کمک به کشاورزان متضرر، کاش فقط وعده نباشد و کاش با تغییر مقامات تکیه‌زده بر کرسی‌های قدرت این وعده‎‌ها عملی شود و کاش مسؤولان اقدامی کنند تا درد کشاورزان مرهم یابد.

آن وقت است که این درختان چه شکوفه دهند چه ندهند اما باز شهر، بوی بهار را حس می‌کند و آن وقت است که نفس‌های من و تو پُر می‌شود از عطر بهار نارنج، حتی اگر شکوفه نارنجی نشکُفد.

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

دیدگاه

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه