خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
واکاوی تبعات اجتماعی تشدید بحران آب در ایران
«بحران آب در ایران فقط یک مساله فنی یا زیستمحیطی نیست، بلکه با تار و پود زندگی اجتماعی میلیونها ایرانی گره خورده است. عبور از این بحران نیازمند نگاه جامع، عزم ملی، تقویت سرمایه اجتماعی و بازنگری در سبک زندگی و الگوهای مصرف است تا جامعه بتواند در برابر فشارهای ناشی از کمآبی تابآوری بیشتری نشان دهد.»

، در روزهای اخیر شاهد آشکار شدن ابعاد وخیم بحران آب در ایران به ویژه در تهران به عنوان پایتخت کشورمان بوده ایم. در این راستا، گزارش های رسمی حاکی از این هستند که وضعیت سدهای تهران از حیث کم آبی در صد سال اخیر بیسابقه است و البته که تهران با پنجمین سال خشکسالی پیاپی نیز دست و پنجه نرم می کند. موضوعی که سبب شده تا بخش هایی از تهران با اُفت فشار آب رو به رو شوند و البته که وزیر نیروی کشورمان نیز به دلیل این موضوع از شهروندان عذرخواهی کرده است.
ورای همه این ها، صاحب نظران هشدار می دهند که اگر هر چه زودتر تدبیری برای این بحران اندیشیده نشود هیچ بعید نیست که شاهد بدتر شدن وضعیت در پایتخت کشورمان نیز باشیم. از این رو، باید توجه داشت که بحران آب در ایران، ابعاد اجتماعی مهمی دارد که توجه به آن ها ضروری است. بحران آب در ایران طی سالهای اخیر از یک چالش محیطزیستی فراتر رفته و به یک مساله پیچیده اجتماعی بدل شده است. این بحران نهتنها زندگی میلیونها نفر از ساکنان مناطق مختلف کشور را تحت تأثیر قرار داده، بلکه پیامدهای گستردهای در حوزههایی مانند مهاجرت، معیشت، بهداشت، آموزش و روابط اجتماعی برجای گذاشته است.
بیشتر بخوانید:
استفاده از تانکر در تهران موقتی است/ دلیل قطع آب، بهروز رسانی شبکه
شهرداری تهران ۵۵ حلقه چاه آب شرب را بدون واگذاری به وزارت نیرو نگه داشته است
در مناطقی که با کاهش شدید منابع آبی مواجه هستند، فشار اقتصادی حاصل از خشکسالی به کاهش درآمد خانوار، تضعیف رفاه اجتماعی و از بین رفتن مشاغل سنتی منجر شده است. بخش بزرگی از جمعیت روستایی کشور که معیشت آنها به فعالیتهای کشاورزی و دامداری وابسته است، بهویژه در استانهایی چون سیستان و بلوچستان، کرمان، خوزستان و یزد، با محدودیت جدی در دسترسی به منابع آبی روبهرو شدهاند.
ادامه این روند سبب شده بخشی از ساکنان این مناطق به ناچار به شهرهای بزرگ مهاجرت کنند. این مهاجرتها که عمدتاً بدون برنامهریزی و امکانات لازم انجام میگیرد، منجر به شکلگیری سکونتگاههای غیر رسمی، گسترش حاشیهنشینی و فشار مضاعف بر خدمات عمومی شهری شده است. پیامد این وضعیت، افزایش نرخ بیکاری، آسیبهای اجتماعی و نابرابریهای منطقهای است.
بحران آب همچنین بر سلامت روانی و کیفیت زندگی خانوادهها تأثیر گذاشته است. ناامیدی ناشی از عدم اطمینان به آینده، فرسودگی روانی به دلیل شرایط سخت معیشتی، و احساس ناتوانی در برابر وضعیت پیشآمده، در برخی مناطق موجب افزایش تنشهای خانوادگی، کاهش انگیزه تحصیل در بین نوجوانان و تضعیف همبستگی اجتماعی شده است.
از سوی دیگر، کمبود آب در برخی مناطق به بروز تعارضات محلی منجر شده است. رقابت بر سر دسترسی به منابع آب، گاه میان روستاها، شهرستانها یا حتی استانها، تنشهایی را ایجاد کرده که در صورت عدم مدیریت صحیح، میتواند بستر نارضایتی اجتماعی را فراهم کند. در همین زمینه، مشارکت مردمی در حفاظت از منابع آبی و آگاهسازی اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است. تجربه کشورهای مختلف نشان داده که بدون همراهی جامعه محلی، هیچ برنامهای در زمینه مدیریت پایدار منابع آبی به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
کمآبی همچنین بر فرصتهای آموزشی و رشد فردی نسلهای آینده تأثیرگذار است. خانوادههایی که با مشکل دسترسی به آب آشامیدنی یا آبیاری مزارع خود مواجهاند، ناگزیر از کاهش هزینههای جانبی از جمله آموزش فرزندان خود هستند. این وضعیت به نابرابری آموزشی دامن زده و چرخه فقر را در مناطق محروم تقویت میکند. در چنین شرایطی، تقویت عدالت اجتماعی و اجرای سیاستهایی که به نیازهای مناطق آسیبپذیر پاسخ دهد، ضرورتی انکارناپذیر است.
در نهایت، میتوان گفت بحران آب در ایران فقط یک مساله فنی یا زیستمحیطی نیست، بلکه با تار و پود زندگی اجتماعی میلیونها ایرانی گره خورده است. عبور از این بحران نیازمند نگاه جامع، عزم ملی، تقویت سرمایه اجتماعی و بازنگری در سبک زندگی و الگوهای مصرف است تا جامعه بتواند در برابر فشارهای ناشی از کمآبی، تابآوری بیشتری نشان دهد.
ارسال نظر