خبرگزاری موج گزارش میدهد؛
روایت یک بازدید/ صدای گریه کودک دو ماهه در این ساختمان تا ابد صدای فریاد مظلومیت خواهد بود + فیلم
جنگ همیشه تلخ است اما برخی حوادث قلب انسان را هدف قرار میدهد، صدای گریه کودک دو ماهه در این ساختمان تا ابد صدای فریاد مظلومیت خواهد بود.

، بوی دود هنوز در فضای مجتمع اساتید با اینکه چند هفته از حمله ناجوانمردانه دشمن صهیونیستی به یکی از ساختمانهای مسکونی در منطقه سعادتآباد تهران گذشته است وجود دارد، دیوارها هنوز داغاند؛ نه از آتش، بلکه از داغ جانهایی که در دل همین دیوارها سوختند.
اینجا، ساختمان اساتید است؛ جایی که سالها مأمن شماری از نخبگان دانشگاهی و چهرههای علمی کشور بود و حالا بدل به نماد مظلومیت، مقاومت و ایستادگی مردم غیرنظامی در برابر جنایت شده است.
ساختمان، آسیب دیده؛ پنجرهها شکسته، سقف طبقه پنجم نیمهفروریخته، در و دیوارها سیاهشده از دود. اما چیزی که بیشتر از همه چشم را میگیرد، قابهای خالی عکسهایی است که گوشهوکنار زمین افتادهاند. عکسهایی از روزهای خوش زندگی، جشن تولدها، خاطرات خانوادگی… حالا اما جای آنها، ترکش و خاکستر نشسته.
در همین ساختمان، دکتر محمدمهدی طهرانچی، استاد فیزیک و رئیس دانشگاه آزاد، به همراه شماری از همسایگانش، در نیمهشب خونین، به شهادت رسیدند. یکی از ساکنان باقیمانده، درحالیکه دستش را به دیوار گرفته و بهسختی ایستاده، روایت میکند: ساعت سهونیم بامداد، ناگهان همهچیز لرزید. صدای مهیبی آمد. اول فکر کردیم انفجار گاز است. اما وقتی دویدیم بیرون، دیدیم آسمان روشن شده، شعلهها زبانه میکشند، و اطراف مجتمع پر شده از مادران و پدرانی که به دنبال فرزندانشان به این طرف و آن طرف می دوند.
او با چشمهایی سرخ و صدایی که میلرزد، ادامه میدهد: دکتر طهرانچی را همه میشناختند. با اینکه چهرهای علمی بود، اما توی همین ساختمان، مثل یکی از ما زندگی میکرد. اهل تکبر نبود. سادهزیست، خاکی، و همیشه در فکر همسایهها. بارها دیده بودم که برای پیگیری مشکلات ساختمان، خودش پا پیش میگذاشت. باورمان نمیشود دیگر او را نبینیم.
در طبقه سوم این ساختمان یکی از غم انگیزترین داستانهای این حمله رقم می خورد مادری که با بالاترین حجم سوختگی خود را به پایین ساختمان می رساند اما با صدای گریه کودک دو ماهه اش درخواست میکند که کودک را به وی نزدیک کنند تا به او شیر دهد.
مادر شهید شده و آخرین دغدغهاش، مثل هر مادری، سیرابکردن فرزندش بود که او نیز همراه مادر آسمانی شد.
پلاکهایی از اتاقها هنوز سرجای خود هستند، اما در پشت بعضی از آنها دیگر کسی زندگی نمیکند.
این بازدید تنها مرور یک تراژدی نیست، بلکه مواجههای با عمق مظلومیت مردمی است که حتی در خانههایشان از تیررس کینه دشمن در امان نماندند. نه نظامی بودند، نه مسئول، نه مسلح… تنها «زندگی» میکردند.
دشمن نه پایگاه زده، نه انبار مهمات… فقط یک مجتمع، فقط یک خانه را مورد هدف قرار داده است.
دیوارهای این ساختمان، حالا شاهدی شدهاند بر جنایتی که باید ثبت شود. نه فقط برای امروز، که برای تاریخ. ساختمان اساتید، حالا یادگار رشادت و مظلومیت کسانی است که بیهیچ گناهی، آماج کینه صهیونیسم شدند.
تاریخ تکرار می شود؛ فقط دعا کنیم دیگر هیچ مادری، کودکش را در آغوش از دست ندهد یا حداقل پیش از آسمانی شدن آن را سیراب کند.
ارسال نظر