خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
صائب؛ شاعری برای روزهای بحران/ اشعاری که همچنان میتواند التیام بخش روح جامعه باشد
در روزگاری که واژهها گاه بیرمقتر از زخمهای روزگارند، هنوز میشود از زبان شعری برخاست که قرنها پیش جوشید و در جان مردم جاری شد. شعری از تبریز برخاسته و در اصفهان آرام گرفته است.

، در روزگاری که واژهها گاه بیرمقتر از زخمهای روزگارند، هنوز میشود از زبان شعری برخاست که قرنها پیش جوشید و در جان مردم جاری شد. شعری از تبریز برخاسته و در اصفهان آرام گرفته؛ شاعری که در هنگامه بحرانهای سیاسی، اجتماعی و معنوی زمان خود، پناهگاه مردم شد. او کسی نیست جز صائب تبریزی، غزلسرای بزرگ سبک هندی.
صائب بیش از آنکه فقط شاعر باشد، روانشناسی مردمی در زمانه بیثباتی بود. او زندگی کرد در روزگار ناامنیها، جنگها، مهاجرتها و تغییر قدرتها؛ از تبریز به اصفهان، از ایران به هندوستان، و باز به ایران. در میانه همهی این رفتوآمدها، با زبانی نرم و دلنشین، اما پر از درونمایههای فلسفی، اخلاقی و عرفانی، از درد مردم گفت و به زخمیهای روح آنان مرهم زد.
در میان شاعران فارسیزبان، کمتر کسی را میتوان یافت که همچون صائب، توانسته باشد در دل بحرانها شعر بگوید، اما نه از جنس گلایه و زاری، بلکه از جنسی که به انسان امید بازمیگرداند و او را به اندیشه، صبر، توکل و حرکت دعوت میکند. صائب میگوید:
روزگار است این که گه عزت دهد، گه خوار دارد
چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد
در این بیت، فلسفهای عمیق نهفته است؛ فهم چرخه بیثباتی دنیا، اما با نگاهی که دعوت به تعادل میکند، نه ناامیدی.
او شاعری است که اگر امروز در کنار ما بود، میتوانست همچنان مرهمِ دلهای زخمی باشد. بحرانهای اقتصادی، فروپاشی اخلاقی، جنگ، مهاجرت، بیاعتمادی و ترس، امروز همانقدر زندهاند که در قرن یازدهم هجری زنده بودند. صائب در دل همین بحرانها، میسراید:
ز سعی و کوشش خود هر که را امیدی نیست
ز چرخ سفله توقع مدار یاری را
این سخن، دعوتی است به مسئولیت فردی، به کار، به امیدواری بیتکیه به بیرون؛ پیامی که امروز بیش از هر زمان دیگر شنیدنش ضروری است.
در شعر صائب، یکی از مهمترین ویژگیها، روشنبینی اجتماعی است. او برخلاف بسیاری از شاعران درباری، از مردم، از فقر، از نابرابریها، از ظالمان و منافقان زمانه سخن میگوید. اشعارش آینهای است از جامعهای که در آن زندگی میکرد؛ اما نه برای تکرار رنج، بلکه برای تأمل و بیداری.
اگر امروز، جوانی سرگشته در کوچه پسکوچههای بیمعناییِ روزگار به دنبال معنایی برای بودن میگردد، صائب میتواند چراغ راه باشد:
دل شکسته ما را به وصل مرهم نیست
چه سود از اینهمه رنگینبیان، اگر دل نیست؟
این بیت نشان میدهد که اگر دل، یعنی جان و انسانیت و اصالت از میان برود، نه زبان، نه ظاهر، نه شعار و نه سیاست، هیچکدام نمیتوانند انسان را نجات دهند.
در روزگار بحران، شعر، فقط هنر نیست؛ پناه است. صائب پناه کسانی است که در تلاطم بحرانها، میخواهند به ریشههای خود بازگردند. به اخلاق، به توکل، به فهم زندگی.
اما امروز چه اندازه از او میدانیم؟ آیا جوانان ما «صائب» را میشناسند؟ آیا در رسانهها و مدارس و دانشگاهها، او به درستی معرفی شده؟ پاسخ، تلخ است. شاعرِ هفتاد هزار بیتی، با عمیقترین لایههای معنوی، هنوز آنطور که باید و شاید در فضای فرهنگی ایران زنده نشده است.
شاید زمان آن رسیده باشد که صائب را نه فقط در قالب یک شاعر کلاسیک، بلکه در قامت یک معلم اخلاق، یک راهبر فکری و یک رواندرمانگر تاریخی دوباره بخوانیم.
اگر امروز جهان پر از اضطراب و غبار است، صائب در لابهلای غزلهایش، همچنان پنجرهای رو به نور گشوده:
از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود؟
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم؟
این سؤالها، سؤال انسان امروز هم هست. پاسخش را شاید بشود در آیینه شعر او جست. شاعر بحرانها، نه برای ناامیدی، بلکه برای بیداری.
هنر، زبانی برای التیام جامعه در بحرانها است
لیلا کریمیفرشی، روانشناس و کارشناس حوزه سلامت روان در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری موج ، با اشاره به نقش مؤثر هنر در دوران بحران، گفت: مهمترین ویژگی هنر، توانایی آن در بیان احساساتیست که بسیاری از افراد، بهویژه در موقعیتهای بحرانی، امکان و توان ابراز آن را ندارند. هنر در قالبهایی مانند نقاشی، خطاطی، موسیقی، شعر و داستاننویسی، نه تنها ابزاری برای تخلیه هیجانات است، بلکه بستری برای گفتوگوی جمعی و همدلی میان انسانها نیز فراهم میکند.
وی با اشاره به مناسبت روز صائب تبریزی اظهار کرد: صائب در دورانی پر از جنگ، آشفتگی و ناامنی زندگی میکرد و بخشی از اشعار او در پاسخ به همین فضای ملتهب اجتماعی سروده شده است. اشعارش نه فقط بازتاب احساسات فردی، بلکه پاسخی هنرمندانه برای تسکین آلام یک جامعه بودند؛ همان چیزی که امروز نیز به آن نیاز داریم.
کریمیفرشی در ادامه گفت: در موقعیتهای بحرانی مانند جنگ، زلزله یا شیوع بیماری، بارها دیدهایم که یک سرود، یک دلنوشته یا حتی یک نقاشی ساده چطور میتواند جامعه را به هم نزدیک کند و اضطرابها را کاهش دهد. این همان قدرت زبان هنریست که فراتر از کلمات، به دلها مینشیند.
وی افزود: هنر از سویی ابزاریست برای بیان و تخلیه احساسات، و از سوی دیگر، بستری برای برقراری ارتباط و همدلی. وقتی افراد تحت فشار شدید روانی هستند، نمیتوانند راحت حرف بزنند، اما میتوانند نقاشی بکشند، بنویسند، بخوانند یا گوش دهند. اینها ابزارهای بسیار مؤثری برای عبور از بحران هستند.
برای مدیریت روانی بحران این توصیه ها را رعایت کنید
این روانشناس با اشاره به اهمیت مداخلات غیرمستقیم در سلامت روان خانوادهها بهویژه در شرایط جنگی اخیر گفت: در روزهای گذشته، بسیاری از خانوادهها و بهویژه کودکان دچار اضطراب شدید بودند. ما به والدین توصیه کردیم از ابزارهای هنری متناسب با سن فرزندانشان استفاده کنند. نقاشی یکی از بهترین شیوههای بیکلام برای بیان احساسات کودکان است. در مورد بزرگسالان هم پیشنهاد کردیم که از فرصت استفاده کنند و کتابهایی را که مدتها قصد مطالعه داشتند، شروع کنند یا بنویسند.
وی ادامه داد: هنر به ما کمک میکند تا احساسات را بشناسیم، بپذیریم و با آن کنار بیاییم. درواقع نوعی فرآیند خوددرمانی غیرمستقیم است که به بازسازی روان انسانها در مواجهه با رنج و اضطراب کمک میکند.
کریمیفرشی در پایان با اشاره به صائب تبریزی بهعنوان نمونهای از شاعران روزهای دشوار گفت: صائب با اشعارش پناهگاهی برای جامعه بود؛ هم در غم و هم در امید. این الگو نشان میدهد که چطور شعر، داستان یا تصویر میتواند جامعه را آرام و مقاومتر کند. در روزهای پرالتهاب، هیچ ابزاری به اندازه هنر، توان ایجاد آرامش، امید و انسجام اجتماعی ندارد.
ارسال نظر