«روحالامین؛ سید مقاومت از زبان سید مقاومت» به نمایشگاه کتاب رسید
«روحالامین؛ سید مقاومت از زبان سید مقاومت» به کوشش الهه آخرتی توسط انتشارات حماسه یاران به سی و ششمین نمایشگاه کتاب رسید.

به گزارش
این کتاب که در ۳۱۳ صفحه به همت انتشارات حماسه یاران منتشر شده است، روایت شهید سید حسن نصرالله از تولد تا عملیات طوفانالاقصی را دربرمیگیرد.
الهه آخرتی در مقدمه این کتاب نوشته است؛
شاید نوشتن از کسی مثل سیدحسن نصرالله، یکی از سختترین کارهای دنیا باشد. شاید که نه، حتما. راحت نیست بخواهی لیوان برداری و با آن، دریا را پیمانه کنی. در خودم نمیدیدم بخواهم از کسی در حد و اندازههای سید مقاومت حرف بزنم. اصلا چه میتوانم درباره سید شهیدان امت بگویم؟ از یک طرف درگیر این احساس عجز بودم و از طرف دیگر دلم میخواست یک قدم، ولو بسیار کوچک، در جهت ثبت و ضبط تاریخ زندگی باشکوه این سید تکرارنشدنی بردارم. کسی که ما مفتخر به درک دوران حیاتش بودیم و آیندگان در کمال نگونبختی، از چنین حظ عظیمی محروم خواهند بود.
هرچه فکر کردم کسی را تواناتر، آگاهتر و مناسبتر از سید مقاومت برای معرفی سید مقاومت پیدا نکردم؛ کسی که میتوانست با کلمات معجزه کند و با تعابیرش دنیا را تکان بدهد. کلام سیدحسن نصرالله نه نظم بود و نه نثر. سید با کلمات و جملات، با همین حروف معمولی الفبایی که میشناسیم، حماسه و عزت را در هم میآمیخت و سرود مقاومت و آزادگی سر میداد. دوست و دشمن مبهوت کلامش میشدند و به صدق کلام و وعدههایش بیشتر از چشمانشان ایمان داشتند. اغراق نیست اگر بگوییم سخنرانیهای سیدحسن نصرالله مهمترین رسانهی مقاومت در دهههای اخیر بود.
فایل تصویری سخنرانیها، مصاحبهها و گفتوگوهای سید مقاومت را پیش رویم گذاشتم و سید را در زبان سید پیدا کردم. ساعتها شنیدن صدای سید مقاومت در هر روز، این حسن بزرگ را داشت که فراموش میکردم سید به شهادت رسیده است و دیگر خبری از اعلام زمان سخنرانی بعدیاش، بالا و پایین رفتن هنرمندانه صوت حیدریاش و حرکت فراموش نشدنی انگشت دستش نخواهد بود. سید حرف میزد و من فراموش میکردم چه بلایی به سرمان آمد و چه داغی به دلمان نشست. غرق سُکری ناخواسته بودم تا سید با همان قریحهی لطیف، سخن شیرینی بیان میکرد یا با عاطفه سرشارش، به وقت اشاره به مصائب اهلبیت بهویژه سیدالشهدا، اشک به چشم میآورد و میبارید و به یاد میآوردم این سید عزیز دیگر در میان ما نیست.
آن فراموشی شیرین و این یادآوری تلخ، بارها و بارها در طول تألیف کتاب تکرار شد و شرایطی به وجود آورد که احساس میکردم هر روز با خبر شهادت سید مواجه میشوم و از نو فرومیریزم. تنها چیزی که میتوانست دستم را بگیرد و از این غم بلند کند، خدای سید بود و کلام سید؛ سیدی که نهتنها برای من، برای یک تاریخ آیههای ایمان میخواند و ترجمان مقاومت و ایستادگی بود؛ سیدی که «لبیک یا حسین» را برای تمام آزادگان عالم معنا میکرد و از عمقِ جانِ تمام شاگردان مکتب عاشورا فریاد «هیهات من الذله» سر میداد. نیت کرده بودم همین سید را در قالب کلمات قاب بگیرم. هیچکس نمیتوانست بهتر از سید، به فصاحت سید و دقیقتر از سید، از سیدحسن نصرالله بگوید. بیش از صدوهفتاد ساعت سخنرانی، مصاحبه و گفتوگوهای ایشان را دیدم و شنیدم و از میان دریای عمیق و اعجابانگیز کلمات ایشان، بنا بر موضوع و محتوای هر فصل، بخشهایی از سخنرانیها، مصاحبهها و گفتوگوها را بدون هیچ تغییری روی کاغذ آوردم.
جملات و عبارت سید مقاومت، بدون هیچ دخل و تصرفی در کتاب آمده است و تنها از زبان عربی به فارسی ترجمه شده است؛ حتی در جایی که جملات طولانی، تو در تو و گاهی قدری پیچیده میشد هم به خودم اجازهی ویرایش یا بازنویسی آن را ندادم و عینا کلام ایشان را منتقل کردم. تنها برای پرداخت جامع و کامل به یک مبحث، برای نگارش هر فصل به یک مصاحبه، سخنرانی و یا گفتوگو بسنده نکردم و جمعی از آنها را در کنار هم آوردم. در بعضی موارد لازم بود برای حفظ یکپارچگی مطلب، ترتیب پاراگرافهای یک سخنرانی را به هم بزنم و یا حتی یک جمله از سخنرانی یا مصاحبه دیگری را به دل سخنرانی یا مصاحبه دیگری وارد کنم؛ بااینحال خط به خط کتاب، ترجمهای از صحبتهای سید مقاومت است و بهجز کلمات و عبارات محدودِ ذکر شده در کروشهها، چیزی به کلام ایشان افزوده و یا از آن کم نشده است؛ حتی اگر در مواردی سبک و سیاق بیان یک جمله یا پاراگراف بهدلیل تفاوتهای کلامی و نوشتاری سخت شده باشد، یا عبارات و جملات از اصول صحیح نگارش فارسی پیروی نکرده باشند.
در پایان هر فصل فهرست مصاحبهها، سخنرانیها و گفتوگوهایی که شامل مطالب آن فصل میشود را با ذکر اسم و سال بهصورت پاورقی آوردم تا مخاطب در صورت نیاز بتواند راحتتر به فایل تصویری محتوا دسترسی پیدا کند. همچنین در جایی که سید مقاومت بهدلیل تواضع و پرهیز از خودبزرگبینی و منیت، از ذکر جزئیات خودداری کرده بودند و یا افراد دیگری، ازجمله اعضای خانواده و همرزمان ایشان نکاتی داشتند که میتوانست تکملهی مناسبی باشد برای مسئلهای که سید مقاومت درباره آن صحبت میکرد، آن مطالب هم با ذکر منبع، بهصورت پاورقی به متن اصلی ضمیمه شد.
نهایی شدن متن کتاب با روزهای برگزاری تشییع سید مقاومت و حضورم در لبنان همزمان شد. در دیدار با یادگار و تنها دختر سید مقاومت، گزارشی از روند تألیف کتاب به ایشان ارائه دادم و سؤالی که ذهنم را مشغول کرده بود از ایشان پرسیدم؛ سؤالی که بعد از شنیدن تصریح واضح سید مقاومت که در کتاب هم آمده است، در خصوص علاقهمندی ویژهی ایشان به ایرانیها، مثل بغض راه گلویم را گرفته بود و کودکانه دوست داشتم جواب آن را بدانم. «آیا سید میدانستند ما ایرانیها چقدر به ایشان علاقهمند بودیم؟» جواب همان چیزی بود که سید خود به آن اشاره کرده بودند و در ادامهی جملهی نخست، در خصوص علاقهمندی ایشان به ایرانیها، در متن کتاب آمده است.
ارسال نظر