خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
تبعات اقتصادی اوجگیری اختلافات میان ترامپ و ایلان ماسک
«برخی از طرفداران ترامپ، ماسک را نماینده “نخبگان دور از واقعیت” میدانند و در مقابل، طرفداران نوآوری و تغییرات اقلیمی، ترامپ را مانعی برای پیشرفت میخوانند. این دوقطبی اجتماعی، پیامدهایی فراتر از بازار دارد: کاهش سرمایه اجتماعی، افزایش تنشهای سیاسی، و پایین آمدن توان گفتوگوی ملی بر سر اولویتهای اقتصادی کشور.»

، به تازگی و تنها اندکی پس از خروج ایلان ماسک از دولت ترامپ، شاهد اوج گیری اختلافات میان این دو فرد و علنی شدن آن در فضای رسانه ای بوده ایم. ایلان ماسک در روزهای گذشته در چندین نوبت برنامه های اقتصادی ترامپ را موجب ایجاد کسری بودجه و رکود اقتصادی در آمریکا دانسته و تاکید کرده که آن ها نفرت انگیز هستند. درنقطه مقابل، ترامپ نیز اعلام کرده که ایلان ماسک دیوانه است و وی مایل نیست با او صحبتی داشته باشد.
عجیب اینکه ایلان ماسک در موضع گیری جنجالی، ترامپ را فردی دانسته که در پرونده فساد جفری اپستین، میلیونر سرشناس آمریکایی حضور داشته و نامش افشا نشده است. پرونده ای که در قالب آن افراد قدرتمند زیادی با دختران کم سن و سال رابطه نامشروع داشته اند و اپستین به عنوان یک دلال از آن ها فیلمبرداری کرده است. با این همه، اوج گیری اختلافات میان ترامپ و ایلان ماسک، با تبعات اقتصادی جدی نیز همراه بوده است.
در ظاهر، این نزاع شاید بیشتر به جنگی لفظی شبیه باشد؛ ترامپ ماسک را “بیشازحد خودخواه” و “غیرقابلاعتماد” مینامد و ماسک نیز در پاسخ، به انتقاد از سیاستهای پوپولیستی ترامپ و نگاه کوتاهمدت او به اقتصاد و تغییرات اقلیمی میپردازد. اما در پس این جدال رسانهای، دو نگرش کاملاً متفاوت به آینده اقتصاد آمریکا و شیوه اداره شرکتها و حکومت نهفته است. این شکاف، در صورتی که عمیقتر شود، میتواند سرمایهگذاران، قانونگذاران، و حتی عموم مردم را با سردرگمیها و بیثباتیهایی جدی مواجه سازد.
نخستین تبعات این اختلاف را میتوان در بازار بورس و سرمایهگذاری مشاهده کرد. ماسک، با حضور پررنگ خود در شبکه X (توییتر سابق) و تأثیر مستقیم بر قیمت سهام شرکتهای فناوری، یکی از چهرههایی است که میتواند تنها با یک توییت، میلیاردها دلار از ارزش بازار را جابهجا کند. ترامپ نیز با داشتن پایگاه گستردهای در میان جمهوریخواهان و حامیان جنبش «اول آمریکا»، قادر است روند تصمیمگیری سیاسی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. برخورد این دو جریان، بهویژه در فضای انتخاباتی یا در بزنگاههایی مثل تصویب بودجههای فدرال یا حمایتهای مالیاتی، میتواند به بیاعتمادی در بازارها بینجامد.
نکته مهمتر، اثرات این نزاع بر آینده نوآوری و سرمایهگذاریهای بلندمدت است. ایلان ماسک نماد اقتصاد آیندهمحور، مبتنی بر فناوریهای نوین، انرژی پاک و اکتشافات فضایی است. در مقابل، ترامپ رویکردی سنتیتر به اقتصاد دارد و بیشتر به صنایع سنگین، تولید داخلی و حفظ مشاغل سنتی تاکید میکند. در نتیجه، تقابل این دو رویکرد در عرصه عمومی، پیامهای متضادی به سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی ارسال میکند: آیا باید در زیرساختهای سبز و تکنولوژی سرمایهگذاری کرد، یا همچنان به صنایع کلاسیک و سیاستهای حمایتی دل بست؟
از سوی دیگر، رفتار سیاسی ترامپ میتواند موجب فشار مضاعف بر شرکتهای بزرگ فناوری شود، بهویژه اگر او بار دیگر به قدرت بازگردد. تهدیدهای او نسبت به بازنگری در یارانههای انرژی پاک یا سختگیری بیشتر بر پلتفرمهایی چون X، سیگنالهایی منفی برای آینده نوآوری در آمریکا است. همین موضوع، احتمال فرار سرمایه از ایالات متحده و حرکت شرکتهای نوآور به سمت بازارهایی چون اروپا، چین یا خاورمیانه را افزایش میدهد؛ جایی که ثبات سیاسی و حمایت بلندمدت از تکنولوژی بیشتر باشد.
از سوی دیگر، چهره عمومی این دو نفر نیز به قطبیتر شدن جامعه آمریکا دامن میزند. برخی از طرفداران ترامپ، ماسک را نماینده “نخبگان دور از واقعیت” میدانند و در مقابل، طرفداران نوآوری و تغییرات اقلیمی، ترامپ را مانعی برای پیشرفت میخوانند. این دوقطبی اجتماعی، پیامدهایی فراتر از بازار دارد: کاهش سرمایه اجتماعی، افزایش تنشهای سیاسی، و پایین آمدن توان گفتوگوی ملی بر سر اولویتهای اقتصادی کشور.
در نهایت، باید اذعان کرد که اختلاف میان ترامپ و ماسک صرفاً یک جدال شخصی نیست، بلکه نشانهای از تضاد در دو نگاه بنیادین به آینده آمریکاست: نگاه مبتنی بر فناوری، جهانیشدن و محیطزیست در برابر نگاه محافظهکارانه، ملیگرایانه و سنتی. اقتصاد آمریکا برای رشد پایدار، نیازمند گفتوگوی بین این دو رویکرد است، نه جدال مستمر. در غیر این صورت، بازندگان نهایی نه ترامپ و نه ماسک، بلکه مردم و آینده اقتصاد این کشور خواهند بود.
ارسال نظر