، چند روز قبل بود که برخی رسانه های صهیونیست از عقب نشینی نیروهای ویژه اسرائیلی موسوم به تیپ گولانیِ رژیم اشغالگر قدس از نوار غزه خبر دادند. اگرچه مقام های ارشدِ نظامی صهیونیست دلیل این عقب نشینی را نیاز به تجدید قوا و آرایش مجدد عنوان کرده اند با این حال، شمار قابل ملاحظه‌ ای از تحلیلگران و رسانه‌های اسرائیلی، دلیل حقیقی این موضوع را حجم بالای تلفات این تیپ نظامی و در عین حال، ناکارآمدی های آن در اجرای دستورکار اصلی اش یعنی آزادسازی اسرای اسرائیلیِ در بندِ جنبش حماس عنوان کرده اند.

با این حال، به تازگی شاهد انتشار اخبار تازه ای دال بر عقب نشینی پنج تیپ دیگر ارتش رژیم اشغالگر قدس از نوار غزه هستیم. معادله ای که سبب شده تا در بخش اعظم جبهه های جنگی نوار غزه، وضعیت به دوره زمانی قبل از آغاز حمله سراسری صهیونیست ها به منطقه مذکور، بازگردد. اگرچه که هنوز در جنوب نوار غزه، درگیری‌های سنگینی میان نیروهای حماس و دیگر گروه های مقاومت اسلامی فلسطینی، با ارتش اسرائیل در جریان است. جالب اینکه همزمان با عقب نشینی گسترده نیروهای ارتش اسرائیل از نوار غزه، شمار زیادی از مقام‌های امنیتی سابق صهیونیست ها، به صراحت اذعان کرده اند که هیچ نشانه ای از تضعیف جنبش حماس قابل مشاهده نیست.

حال در این میان، اینطور به نظر می رسد که اقدام اخیر ارتش رژیم اشغالگر قدس در عقب کشیدن پنج تیپ نظامی اش از نوار غزه، حداقل حامل 3 پیام عمده و محوری است.

اولا، همانطور که نشریات صهیونیست در مدت اخیر بارها و بارها اعلام کرده و افشاگری کرده اند، شمار تلفات واقعی صهیونیست ها در میدانهای جنگ غزه، به مراتب بیشتر از آمارهایی است که ارتش اسرائیل به صورت رسمی اعلام می کند. اسرائیلی ها به قدری در این رابطه دچار مشکل شده اند که دیگر قادر به لاپوشانی واقعیت ها نیستند. گفته شده که در جریان حمله زمینی صهیونیست ها به نوار غزه تاکنون دست کم 5 هزار سرباز صهیونیست کشته و یا به شدت مجروح شده اند.

البته که هزاران سرباز و نظامی دیگر صهیونیست نیز با آسیب های روانی رو به رو شده و در مراکز توانبخشی ارتش رژیم اشغالگر قدس حضور دارند. در این رابطه نیز برخی گزارش ها از سوی نشریات صهیونیست از پُر شدن ظرفیت مراکز توانبخشی ارتش اسرائیل خبر می دهند. از این رو، ظاهرا صهیونیست ها به نوعی به این درک راهبردی رسیده اند که تداوم گزینه نظامی و حضور گسترده نظامیان صهیونیست در میدان های جنگ غزه، می تواند چالش‌های به مراتب جدی‌تر و گسترده‌تری را برای آن ها ایجاد کند و کنترل امور را از دستان آن ها خارج سازد. از این رو، آن ها عقب‌نشینی شمار قابل توجهی از تیپ های نظامی خود از نوار غزه را در دستورکار قرار داده اند.

دوم اینکه در مدت اخیر شاهدِ به اوج رسیدن منازعات و درگیریهای سیاسی در عمق اراضی اشغالی و در بحبوحه جنگ غزه بوده ایم. اگرچه این درگیریها نمودهای چندان آشکاری به خود نگرفته اند با این حال، برخی نشانه های آن ها نیز به وضوح قابل مشاهده هستند و مثلا دادگاه عالی رژیم اشغالگر قدس به تازگی در اقدامی، قانون "لغو برهان عدم معقولیت" که بر پایه آن نظارت دادگاه عالی اسرائیل بر دولت مستقر در اراضی اشغالی، تا حد زیادی کاهش می یافت و بخشی مهم از لایحه اصلاحات قضایی نتانیاهو بود و البته که پارلمان اسرائیل قبل از آغاز جنگ غزه آن را تصویب کرده بود، باطل کرده است.

اقدامی که یک زلزله معنادار در اراضی اشغالی را تداعی می کند و البته که حامل پیام های زیادی برای نتانیاهو و دولتش است. از این رو، به نظر می رسد که بخش قابل توجهی از اقدام اخیر ارتش رژیم اشغالگر قدس در عقب‌کشیدن نیروهایش از نوار غزه نیز تحت تاثیر فشارهایی است که هم افکار عمومی ساکن در اراضی اشغالی و هم نخبگان سیاسی و نظامی منتقدِ دولت نتانیاهو به آن وارد می سازند.

و در نهایت سوم اینکه آشکار شدن بیش از پیش شکاف در روایت های ادعایی دولت نتانیاهو و ارتش رژیم اسرائیل مبنی بر پیروزی‌هایشان در میدان های جنگ غزه ، و آنچه حقیقتا در قالب جنگ مذکور در حال وقوع است نیز نقشی مهم در عقب نشینی اخیر پنج تیپ ارتش اسرائیل از نوار غزه بازی کرده است. مساله ای که مدت اخیر چالشی عینی و اساسی را برای دولت نتانیاهو و دستگاه های نظامی و امنیتی اسرائیل ایجاد کرده است. مثلا این فرد و جریان ها مدام از تسلط کامل ارتش اسرائیل بر مناطق شمالی نوار غزه سخن می گفتند با این حال، جنبش حماس و دیگر گروه های مقاومت فلسطینی از این مناطق، هم اقدام به شلیک راکت و هم انجام عملیات های مختلف کرده و می کنند.

جالب‌تر اینکه جنبش حماس از همین مناطق، شماری از اسرای اسرائیلی را در جریان توافق مبادله اسرا با صهیونیست‌ها، آزاد کرد. مساله ای که به زعم بسیاری از کارشناسان و تحلیگران مسائل راهبردی، نوعی اعمال تحقیر علیه رژیم اشغالگر قدس بود. از این رو، صهیونیست ها با عقب کشیدنِ شش تیپ نظامی خود از نوار غزه، به نوعی سعی در کمرنگ کردن شکاف و اختلافات میان روایت های ادعایی مطرح شده از سوی خود و آنچه حقیقتا در میدانهای جنگ غزه اتفاق می افتد، داشته‌اند.