به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج، در پی فشارهایی که سازمان حقوق بشری آمریکا (ACLO) به دولت این کشور برای انتشار موازین و مقررات فعالیت هواپیماهای بی‌سرنشین، واشنگتن یک جزوه راهنمای ۱۸ صفحه‌ای را منتشر کرده است که شامل مواردی مانند شرایط ویژه صدور مجوز برای حملات هواپیماهای بی‌سرنشین آمریکا در مناطقی چون پاکستان، لیبی، سومالی و یمن، که ایالات متحده در آن‌ها در جنگی مشخص درگیر نیست. نکات قابل تاملی که در این جزوه مطرح است تاکید بر آسیب ندیدن شهروندان غیرنظامی در حملات پهپادهای آمریکایی است. قانون گذاران نظامی پنتاگون تصریح کرده‌اند: «ماموریت‌های هواپیماهای بی‌سرنشین و از جمله مأموریت‌های مرگ‌آور علیه اهداف‌ گروه‌های تروریستی باید دقیق و منطقی انجام شوند.» این قوانین در شرایطی اعلام شده است که مقامات آمریکا اعتراف کرده‌اند در بازه زمانی سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ میلادی ۴۷۳ غیرنظامی در پرواز پهپادها در کشورهای مختلف جان خود را از دست داده‌اند که از این تعداد ۱۱۶ نفرشان مربوط به مناطق جنگی افغانستان، عراق و سوریه است. البته ناگفته پیداست که این آمار بیشتر به یک شوخی شبیه است تا واقعیت. بر اساس گزارش موسسه «بروکینگز» به ازای هر ۱۰ نفر غیرنظامی، تنها یک شبه‌نظامی طالبان یا القاعده در حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در افغانستان و پاکستان، کشته شده‌اند. بر طبق گزارش بنیاد آمریکای جدید نیز از سال ۲۰۰۶ بین ۷۵۰ تا ۱۱۰۰ نفر در پاکستان، توسط موشک‌های شلیک شده توسط این هواپیماها جان خود را از دست داده‌اند. طبق همین گزارش، تنها ۲۰ نفر از کشته‌شدگان از سران القاعده و طالبان بوده‌اند و بین ۳۱ تا ۳۳ درصد کشته‌شدگان را نیز مردم عادی تشکیل داده‌اند. همچنین مرکز روزنامه نگاری در لندن نیز اعلام کرده است کمتر از ۴ درصد کشته شدگان حملات پهپادهای آمریکا در افغانستان اعضای القاعده بوده‌اند. این در حالی است که خاطره کشته شدن ۲۴ نظامی پاکستانی تنها در یک روز (نوامبر ۲۰۱۱) فقط یک برگ از پرونده قطور جنایت های آمریکا در این زمینه است. در همین راستا امیر میر، محقق تروریسم در پاکستان در سال ۲۰۰۹ اعلام کرد بیش از ۹۸ درصد از قربانیان حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در پاکستان غیرنظامی هستند. نکته قابل تامل این است که معمولا در گزارش‎هایی که از آمار تلفات این هواپیماها منتشر می‌شود هیچ اشاره‌ای به صد‌ها نفری که در این حملات زخمی شده‌اند، نمی‌شود. در واقع مبنای قانونی این حملات «اختیار برای استفاده از قدرت نظامی است» که توسط کنگره آمریکا تنها سه روز بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تصویب شد. این قانون به رئیس جمهور آمریکا این حق را می‌دهد  که  از نیروی نظامی بر ضد تمامی کسانی که تهدیدی علیه آمریکا محسوب می‌شوند در هر کجا که باشند؛ استفاده کند. قانون فوق اسم گروه خاصی را ذکر نکرده است ولی اوباما در سخنرانی خود درباره سیاست خارجی آمریکا در ماه مه سال ‌۲۰۱۳ گفت که این گروه‌ها القاعده، طالبان و گروه‌های هم‌پیمان آنها هستند. در راستای اجرایی شدن این قانون تعداد عملیات‌های هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در افغانستان و پاکستان از یک مورد در سال ۲۰۰۴ به ۳۴ عملیات در آخرین سال حکومت بوش پسر افزایش پیدا کرد و با روی کار آمدن اوباما این حملات افزایش بسیار چشمگیری داشت و به یک مورد در هر چهار روز رسید. از سویی دیگر ساختار نیروی هوایی آمریکا برای استفاده بیش‌تر از این نوع هواپیما تغییر کرد و پنتاگون برنامه ریزی کرد تا سالانه بیش از ۴ میلیارد دلار برای طراحی ساخت و خرید این هواپیما بودجه صرف کند. به عبارت دیگر یکی از راهبردهای اصلی دکترین امنیت ملی اوباما از سال ۲۰۰۹ که به عنوان رئیس جمهور این کشور انتخاب شد، خروج نیروهای زمینی از عراق و افغانستان و به‌طور کلی خاورمیانه و گسیل آن‌ها به نزدیکی مرزهای چین برای مقابله با افزایش قدرت نظامی چین سپردن مسئولیت‌های ارتش آمریکا در منطقه خاورمیانه به هواپیماهای بدون سرنشین است. از این منظر، افزایش چشم‌گیر تعداد هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی مستقر در خاورمیانه،  به ۷هزار عدد (طبق آمار بنیاد نیو آمریکا) توجیه پذیر است که از این تعداد روزانه بیست فروند پهپاد بر فراز آسمان افغانستان به پرواز در می‌آیند. یکی دیگر از موازین پرواز هواپیماهای بی‌سرنشین آمریکا حفظ حریم ملی کشورها اعلام شده است. از این رو در این رابطه این سوال مطرح می‌شود که تا چه اندازه‌ پرواز پهپادهای آمریکا در کشوری چون پاکستان با اجازه مقامات این کشور صورت می‌گیرد. زیرا بارها اسلام آباد حملات هوایی واشنگتن در وزیرستان شمالی را نقض حاکمیت خود دانسته است. از سویی دیگر بر مبنای اصول اعلام شده، مجوز هر حمله‌ هواپیماهای بی‌سرنشین آمریکا در خارج از مناطق جنگی باید مستقیما از طرف ریاست جمهوری آمریکا صادر شود و جزئیات پرواز نیز باید پیش از ارسال برای شورای امنیت ملی و گرفتن مجوز از نظر حقوقی بررسی شده باشند. بر این اساس شخص اوباما و پیش از وی، جرج بوش به طور رسمی و حقوقی مسئول کشته شدن و قتل عام غیرنظامیانی هستند که در لیبی، عراق، افغانستان و سایر کشورها جان خود را از دست می‌دهند حتی اگر آمار کشته شدگان غیرنظامی یک تن باشد. با این حال سیاست خارجی ایالات متحده نه تنها بدون توجه به قوانین بین‌الملل بلکه با عدول از قوانین داخلی و مصوب خود نیز تلاش دارد منافع ملی این کشور را به هر شکلی عملیاتی کند حتی اگر رسیدن به این هدف مستلزم عبور از روی اجساد مردمی باشد که تنها گناهشان تولد در سرزمینی است که جنگ و ناامنی ویژگی اصلی آن است. از این همین رو نباید چندان اظهارات جان برنان، مشاور ارشد کاخ سفید چندان عجیب باشد وقتی اعلام می‌دارد با توجه به اینکه دولت آمریکا گزارش موثقی در مورد کشتار تصادفی هواپیماهای بدون سرنشین دریافت نکرده است پس عملیات مبارزه با تروریسم (توسط هواپیماهای بدون سرنشین) در افغانستان و عراق ادامه خواهد یافت.