English

نگاهی به سریال «پریا» به بهانه پخش از شبکه آی فیلم؛

ایدز بدون روتوش

سریال پریا با شناخت درست و درک منطقی از جامعه مخاطبان هدفی که قرار است با آنها ارتباط بگیرد، نه تنها بدون پرده پوشی به سراغ ایدز رفته که در کنشی متعهدانه و منصفانه، با مبتلایان این بیماری، اظهار همدردی می کند.

ایدز بدون روتوش

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری موج، در سال ‌های ابتدایی دهه ۷۰ سریالی از تلویزیون پخش می ‌شد که «آخرین ستاره شب» نام داشت و حکایت جوانی به خارج رفته بود که به اصرار پدر به ایران می بازگشت، به سبب ابتلا به یک بیماری سخت و صعب العلاج؛ بیماری‌ای که قرار بود اسم نداشته باشد. در سریال مرحوم منوچهر پوراحمد فقط با ایما و اشاره به این بیماری اشاره می‌ شد، مثلا می‌ گفتند سخت تر و بی درمان تر از سرطان. قهرمان جوان تازه از فرنگ برگشته سریال آخرین ستاره شب به بیماری منتهی به مرگی دچار بود که اسمی از آن به میان نمی ‌آمد؛ اما همه می دانستند که ایدز دارد. این بیماری در آن سال‌ ها به تابویی می ‌مانست که حتی نام بردن از آن نیز دشوار به نظر می ‌رسید.

 ۲۲ سال بعد سریال دیگری از تلویزیون پخش می ‌شود تحت عنوان «پریا»، باز هم با محوریت جوانی که به شکل ناخواسته گرفتار ایدز شده است. این مرتبه اما، نه ایدز تابو است و نه صحبت درباره آن، که دوره و زمانه عوض شده و اثر حسین سهیلی‌ زاده قرار است فرزند زمانه خویش باشد و با بیننده ای رابطه برقرار کند که نسل فضای مجازی و شبکه‌ های اجتماعی است و به منابع و مأخذ گوناگون دسترسی دارد و دیگر آن مخاطب چشم و گوش بسته دهه هفتاد نیست.

سریال پریا با شناخت درست و درک منطقی از جامعه مخاطبان هدفی که قرار است با آنها ارتباط بگیرد، نه تنها بی تعارف و بدون پرده پوشی به سراغ ایدز رفته که در کنشی متعهدانه و منصفانه، با مبتلایان این بیماری که اغلب هم به طور ناخواسته گرفتارش آمده‌ اند، اظهار همدردی می کند و قضاوت های عجولانه و ناآگاهانه درباره آنان را یکسره به زیر سوال می برد. اگر به این اصل و قاعده کلی باور داشته باشیم که تلویزیون در مقام رسانه ای همگانی و ملی، نقشی مهم را در آگاهی بخشی، روشنگری و تنویر افکار عمومی دارد، یکی از مصادیق و مثال‌ های بارز و شاخصش می شود همین سریال‌ پریا. حسین سهیلی زاده به عنوان کارگردان سریال پریا در ورای روایت قصه ای جذاب و دراماتیک و داستانک ‌های حوالی اش، آموزه های علمی و کارشناسی شده ای را درباره بیماری ایدز و مبتلایانش به مخاطبان خود عرضه می ‌کند، بدون آن که در ورطه کلیشه گرفتار آید و راه به بیراهه شعارزدگی کج کند.

سهیلی زاده در پیوند با این رویکرد، تصویری واقعی و به روز از اغراق از مبتلایان به ایدز ارائه می دهد و آنها را از زیر بار سنگین قضاوت های جاهلانه و عجولانه می رهاند و به صراحت می‌ گوید که اغلب این گرفتاران، خود قربانی هستند و بی خبر از آنچه بر سرشان رفته است. کاراکترهای سریال پریا، خاصه آنهایی که با بیماری ایدز دست و پنجه نرم می کنند، شبیه قاطبه مردم جامعه هستند و ناخواسته و غیرعامدانه و در اثر یک غفلت، مبتلا شده اند و خودشان کمترین دخل و تصرفی را در این گرفتاری نداشته اند. این قاعده نه تنها درباره کاراکترهایی مانند پریا و کیوان مصداق دارد که حتی در مورد شهرام (به عنوان یک معتاد متجاهر) هم صدق می‌ کند. شهرام هم به شکل ناغافل و ناخواسته مبتلا به ایدز شده و غیرعامدانه و بی ‌خبر به دیگران انتقال داده است.

سریال‌ پریا در مسیر درستی که در پیش گرفته، یک گام رو به جلو و اساسی دیگر برمی ‌دارد و به این مهم می ‌پردازد که مبتلایان و آلوده شدگان به ویروس اچ آی وی هم به مانند بقیه افراد جامعه، حق حیات دارند و با رعایت یکسری نکات بهداشتی ساده، می توانند در کنار سایر مردم زندگی عادی و روزمره خود را داشته باشند.

سعید فرهادی در مقام فیلمنامه نویس سریال‌پریا این آموزه های مفید را در شمایل یک قصه دراماتیک به مخاطب عرضه می کند تا حد تعادل را حفظ کند و به قول معروف، نه سیخ را بسوزاند و نه کباب را. به تعبیر دیگر، فیلمنامه آنقدر گرفتار آموزه و پیام نشده که قصه را تحت الشعاع قرار دهد و دل مخاطب را بزند و خاطرش را مکدر سازد.

فرهادی با طراحی روابط و چالش های احساسی و اجتماعی میان کاراکترهای سریال از جمله پریا و کیوان، پریا و حبیب (به عنوان همسر سابقش)، شهرام و بهار و حتی حسین و نیره (پدر و مادر کیوان و پریا) مقوله درام را در قصه اش پررنگ کرده و با گره افکنی های متعدد در روابط این کاراکترها بر جذابیت های متن سریال افزوده است.

از برخی کاستی و نارسایی ها از جمله وجود کاراکترهای کلیشه ای و به تیپ پهلوزده ای مانند علیرضا و گلنوش با بازی امیررضا دلاوری و کمند امیرسلیمانی که بگذریم و از کش دادن های غیرضروری قصه در برخی از مقاطع که عبور کنیم، سریال‌ پریا اثری معقول و استاندارد است که توانسته با طیف وسیعی از مخاطبان قاب جادویی ارتباطی موفق برقرار کند.

حسین سهیلی زاده با ساخت سریال‌ هایی مانند ترانه مادری، دلنوازان، فاصله ‌ها و آوای باران نشان داده که رگ مخاطبان تلویزیون را در دست دارد و می ‌داند چه بسازد که به مذاق آنها خوش بیاید. بماند که با دو اثر آخرش «مرز خوشبختی» و «هست و نیست» نشان داد که با روزهای اوجش فاصله دارد و اگر بخواهد همچنان همان کارگردان خوشنام و معتبر تلویزیون باشد، باید طرحی نو دراندازد و فکرهای تازه داشته باشد.

سریال پریا با نقاط قوت و تمایزش موید این نکته مهم هم هست که یک مجموعه مشارکتی هم می تواند در جلب نظر مخاطبان موفق باشد و همکاری وزارتخانه ها و ارگان ها با سازمان صدا و سیما در مجموعه سازی، می ‌تواند به نتایج مبارک و فرخنده ای ختم شود. پریا همچنان پرمخاطب است و بینندگان خاص خودش را دارد؛ نشانه اش هم استقبال مخاطبان شبکه آی فیلم از بازپخش این سریال در این شب ها.

آیا این خبر مفید بود؟
خبرنگار:
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه