رئیس مجلس:
آمریکا در تلاش است حق طبیعی و بینالمللی ایران برای غنیسازی را انکار کند
رئیس مجلس شورای اسلامی در نشست کاری پارلمانهای بریکس با انتقاد از ساختارهای فعلی حاکم بر نظم بینالمللی گفت: آمریکا در تلاش است حق طبیعی و بینالمللی ایران برای غنیسازی را انکار کند.

، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، با حضور در پنجمین نشست کاری پارلمانهای بریکس در موضوع «اصلاح معماری چندجانبه برای صلح و امنیت» به ایراد سخنرانی پرداخت که متن این سخنرانی به شرح زیر است:
بِسم الله الرحمن الرحیم
رئیس محترم مجلس سنای فدرال برزیل،
رؤسای محترم مجالس کشورهای عضو بریکس و شرکای گرانقدر
نمایندگان ارجمند؛
مایلم بار دیگر مراتب تقدیر و تشکر صمیمانه خود را از میزبانیِ شایسته و برگزاریِ موفق این اجلاسِ مهم ابراز دارم. حضور در جمع فرهیخته پارلمانهایِ بریکس، فرصتی مغتنم برایِ تبادلِ دیدگاهها و همکاریهایِ سازنده و تعهدِ مشترک به اصلاح نظمِ بینالمللی و معماریِ چندجانبهای است که قادر باشد پاسخگویِ نیازهایِ پیچیدهیِ قرن بیستویکم باشد.
همکاران گرامی،
نظم بینالمللی کنونی که پس از جنگ جهانی دوم و با محوریتِ قدرتهایِ معدود شکل گرفت، دیگر پاسخگوی نیازها و واقعیتهایِ امروزِ جهان نیست. ساختارهایِ موجود در مواجهه با چالشهای نوظهور، نهتنها کارآمد ظاهر نشدهاند، بلکه در برخی موارد، خود به بخشی از بحران تبدیل شدهاند.
بیتفاوتی ساختاری نسبت به خواست اکثریت ملتها، نمایندگیِ نامتوازن در نهادهایی چون شورای امنیت، تبعیض آشکار در بهرهبرداری از منابع جهانی، و استفادۀ سیاسی از ابزارهایی چون تحریم و تسلط مالی، چندجانبهگراییِ گزینشی و استانداردهایِ دوگانه، مؤید این واقعیت تلخ است که نظامِ چندجانبۀ کنونی، دچارِ بحرانِ عمیقِ کارآمدی و پاسخگویی شده است.
نمونۀ برجستۀ این ناتوانی و ناکارآمدی در بحرانِ فاجعهبارِ غزه نمایان است. ماههاست که مردم مظلوم غزه، به طور بیوقفه تحت شدیدترین بمباران، محاصره و گرسنگی قرار دارند. هزاران کودک، زن و غیرنظامیِ بیدفاع، قربانیِ جنایتهایِ سیستماتیک و نسلکشیِ آشکارِ رژیمِ صهیونیستی شدهاند. با وجودِ شواهدِ انکارناپذیر و هشدارهایِ گستردۀ بینالمللی و خواستِ جهانیِ مردم، واکنش نهادهایِ بینالمللی عمدتاً به سکوت، بیعملی و گاه حتی حمایتِ ضمنی محدود شده است.
سازمانهایی که مسئولیتِ صیانت از صلح، کرامت انسانی و عدالتِ جهانی را برعهده دارند، نتوانستهاند در برابر این جنایت آشکار واکنشهایِ بازدارنده را نشان دهند. این سکوت، صرفاً انفعالِ دیپلماتیک نیست؛ بلکه در نگاهِ ملتها، نوعی مشروعیتبخشیِ ضمنی به جنایت تلقی میشود.
امروز سوال بسیاری از مردم جهان این است: اگر این نهادها در برابرِ چنین فجایعی ناتواناند، چه جایگاه و چه کارکردی دارند؟
این روزها شاهد هستیم پس از دو سال از آغازِ فجایعِ هولناکِ انسانی در غزه، آمریکا برای پنجمین بار در برابر خواست صریح چهارده عضوِ شورای امنیت مبنی بر برقراری آتشبس، ایستاد و بار دیگر، در نقض آشکار تمام قواعد بینالمللی در شرایط جنگی، مانعِ توقفِ جنگ شد. ایالات متحده با حمایتی بیقید و شرط از رژیمِ صهیونیستی، در کنار این رژیم کودککش قرار گرفته و او را در ارتکاب یکی از بیسابقهترین نسلکشیهایِ معاصر همراهی کرده است.
امروز، با پشتیبانیِ مستقیم آمریکا، غزه در محاصرهای تمامعیار و انسانساخت گرفتار آمده است؛ محاصرهای که با گرسنگی، قحطیِ دارو، آب و غذا و مرگِ خاموش، مردمِ بیپناه را هدف گرفته است. تاریخ، به ندرت چنین ابعادِ دهشتباری از ظلم و قساوت را علیهِ مردم غیرنظامی به خود دیده است.
یک نمونۀ دیگر، مذاکراتِ هستهای بینِ ایران و آمریکاست. رفتارِ ایالات متحده در مذاکرات هستهای، نهتنها دوگانه و متناقض، بلکه فاقد صداقت و شفافیت است. با لبخندی دیپلماتیک از گفتوگو سخن میگوید، اما در عمل، با تکیه بر ابزار قدرت و نفوذ، مسیرِ مذاکرات را از پیش طراحی کرده تا تصمیم ناعادلانه خود را به ملت ایران تحمیل کند. این نه گفتوگو، بلکه سناریویی برایِ تسلیم است.
آمریکا در تلاش است حق طبیعی و بینالمللی ایران برای غنیسازی را، که صراحتاً در معاهده NPT به رسمیت شناخته شده، انکار کند. فراتر از آن، با فشار سیاسی بر نهادهای بینالمللی، بهویژه آژانس انرژی اتمی، میکوشد، گزارشهایی گزینشی و غیرواقعی منتشر شود تا افکار عمومی و فرایندِ حقوقی را به سود خود مصادره کند.
این نقضِ آشکارِ حقوق بینالملل، سندی دیگر از ناکارآمدیِ ساختارهایِ جهانی در برابرِ یکجانبهگرایی آمریکاست. اما ملت ایران با قدرت ایستاده است؛ نه برای تقابل، بلکه برای صیانت از حق، عزت و استقلال خود.
خانمها و آقایان،
همۀ این تحولات ما را به یک نتیجه روشن میرساند: اصلاحِ معماری جهانی نه یک گزینۀ سیاسی، بلکه یک ضرورتِ اجتنابناپذیرِ راهبردی برایِ بقا و آیندۀ مشترک ماست. نمیتوان با ذهنیتها و ابزارهای فرسوده گذشته بحرانهای پیچیدهو در هم تنیده امروز را مدیریت کرد. ما به نظمی نو نیاز داریم؛ نظمی که:
بر اصول عدالت، برابری، احترامِ متقابل و مسئولیتپذیریِ مشترک استوار باشد.
بازتاب دهندۀ خواست و صدای ملتها باشد، نه منافعِ قدرتهایِ محدود، صلح را نه بهعنوان یک امتیاز، بلکه بهمثابهِ حق مسلمِ تمامِ انسانها پاس دارد، توسعه را حق همگانی بداند، نه امتیازی انحصاری برایِ شمال جهانی.
در این میان، بریکس بهعنوانِ یک ائتلافِ متعهد به چندجانبهگراییِ عادلانه، ظرفیتِ منحصربهفردی برایِ ایفایِ نقش پیشرو و الهامبخش دارد. این گروه، با برخورداری از حدودِ نیمی از جمعیتِ جهان، سهمی قابل توجه از تولید ناخالص جهانی، منابع طبیعی و فناوریهایِ نوین، میتواند پیشآهنگِ معماریِ نظمِ نوینِ جهانی باشد.
بریکس باید با شجاعت و ابتکار: برای اصلاحِ ساختار شورای امنیت و افزایشِ حضور واقعیِ نمایندگانِ جنوبِ جهانی اقدام کند؛
سازوکارهایِ مالی مستقل، پایدار و منصفانه را در برابر سلطۀ دلار و شبکههایِ مالی یکجانبه توسعه دهد ظرفیتهایِ همکاری در حوزۀ صلحسازی، امنیتِ غذایی، اقلیم و فناوریهایِ پاک و سبز را تقویت نماید، بسترِ همکاریهایِ پارلمانی را برایِ انتقالِ صدایِ ملتها به سطحِ تصمیمسازیِ جهانی ارتقا دهد.
پیشنهاد مشخص ما: تشکیل یک کارگروهِ پارلمانیِ بریکس برای بررسیِ راهکارهایِ شکلگیریِ نظامِ چندجانبۀ جهانی. این کارگروه میتواند با بررسی راهکارهایِ عملی، به تدوینِ نقشۀ راهِ اصلاحاتِ ساختاری در معماریِ نظم جهانی یاری برساند.
از توجه شما سپاسگزارم.
ارسال نظر