English

نگاهی به یک کوچ تلخ تابستانی؛

شش سال ‌پس از پرواز پیغان / موتورسیکلتم را فروختم و ارگ خریدم

شش سال از آخرین وداع با حسن پیغان هنرمند هرمزگانی گذشته است اما یاد و آثار وی به‌هیچ‌عنوان فراموش نخواهد شد.

شش سال ‌پس از پرواز پیغان / موتورسیکلتم را فروختم و ارگ خریدم

به گزارش خبرگزاری موج، پای عشقشان پای‌کوبی می‌کنند. می‌نوازند، می‌خوانند، می‌رقصند و پروازهایشان تماشایی، تاریخی و تکان‌دهنده است. پرستوها پیام‌آور بهارند. شکوفه را با خود می‌آورند. می‌آیند و به سبک عشایر، با «سورسک‌ها» و «کغارها» قرار می‌گذارند و به احترام گل‌ها می‌ایستند. زود، پیش از آنکه «زیور خوشگلم» را بازبخوانند روی شاخه ترد گیلاس وحشی می‌پرند.
مهاجرت، رسم دیرینه آن‌هاست. کوچ‌نشین‌ هستند، آزاده‌مردند. از باغو به بهشت می‌روند.
شکیبا نیستند، شوخی‌هایشان شاعرانه است. لبخند می‌زنند و می‌میرند. مثل زنده‌یاد حسن پیغان؛ خواننده خوش‌سیرت و نیکوصورت بندری که بی‌دریغ سفر بی‌بازگشتش، داغ التیام‌ناپذیر هنر هرمزگان است.

*یک خاطره

این خواننده خط‌شکن و پیشگام پاپ، یک روز که خاطره بازی می‌کرد به من گفت: صدای ارگ را که می‌شنیدم تپش‌های قلبم تندتر می‌شد. موتورسیکلتم را خاموش می‌کردم و در سکوت به صدای سحرانگیزش گوش می‌سپردم.
این عشق آن‌چنان عمیق شد که به این نتیجه رسیدم که موتورسیکلتم را بفروشم و یک ارگ بخرم. این اتفاق، یکی از زیباترین رویدادهای زندگی‌ام بود زیرا پس از مدت‌زمان کوتاهی در جشن‌های عروسی زیادی با آن ارگ، ترانه‌های ماندگاری متولد شد.

*رویای ناتمام

استیج او را فریاد می‌زد. رویای هیجان بخشیدن به هوادارن دوآتشه‌اش در کنسرت موجب شد تا ریسک بزرگی بکند. او برای تحقق بخشیدن به هورا و جیغ ممتد در سالن‌های پایتخت؛ کتاب‌فروشی و نوشت‌افزارش واقع در سه‌راه سازمان بندرعباس را به حراج گذاشت و برای دنبال کردن رویای خوانندگی به تهران رفت اما در کمال ناباوری این رؤیا نیمه‌تمام ماند و تولد چهل‌سالگی‌اش با اشک و اندوه در بهشت‌زهرا برگزار شد.

*پیشه و پیشینه

کتاب می‌فروخت؛ متعالی‌نگر بود. میان شهر در همسایگی ناصریا، نگاهش سرشار از «سید کامل» بود و «گور فرنگ» به زیر گام‌هایش گل می‌ریخت. سرپنجه‌های شگفت انگیزش بر تن ارگ، موسیقی دل‌نشین و آهنگینی را ایجاد می‌کرد. موسیقی در وجودش موروثی بود. پاپ می‌خواند.
خواننده خوش‌قلب، خوش‌صدا، شیک‌پوش و مطرح هرمزگانی، چهارشنبه‌شب نهم تیرماه سال 1395 در سن چهل‌سالگی بر اثر ایست قلبی در بیمارستان صاحب‌الزمان (عج) بندرعباس آسمانی شد.
وی زاده چهارم آبان ماه سال 1355 بود و از او چهار فرزند به نام‌های طاها، ترانه، طنین و نازنین زهرا و پنج آلبوم کشوری به نام‌های «باغ بارون»، «پشیمون»، «یار منی»، «شطرنج» و «دوسم داری» به یادگار مانده است‌ و همچنین حضور در اجرای مشترک قطعه «هم‌وطن» با رضا صادقی، فرزاد فرزین و تنی چند از خوانندگان مطرح پاپ اثری ماندگار از وی برجای گذاشت. شادروان «پیغان» سابقه کارهای مشترک با زنده‌یاد ناصر عبداللهی و رضا صادقی را در کارنامه هنری خود دارد. در سال‌های آخر زندگی‌اش بیشتر مشغول به آموزش ارگ بود. آرامگاهش در قطعه مفاخر بهشت‌زهرای بندرعباس (باغو) است.

*مردان موسیقی هرمزگان بر مدار مرگ

موسیقی هرمزگان، در سال‌های اخیر، خاطرات بسیار ناگواری را تجربه کرده است. پنجه در پنجه مرگ نهادن ابراهیم منصفی در پنجاه‌ودوسالگی؛ خنیاگری که هنوز می‌توانست خالق «روزن رفته» شود و «مرد چیچکا» موسیقی ما باشد اما در نخستین روز تیرماه سال 1376، شوربختانه شش‌هایش را عامدانه از اکسیژن خالی کرد. درگذشت دردآور و ناگهانی ناصر عبداللهی در 35 سالگی، موسیقی پاپ ایران را عزادار و سیاه‌پوش کرد و «پشت پا به رسم دنیا زد و رفت». ناصریا، «دوستت دارم» را می‌فهمید و «بوی شرجی» از حنجره زرینش منتشر می‌شد.
آسمانی شدن اجباری علی فدایی، فرصت انتشار «زنجبیلو» را از اتمسفر جنوب گرفت. همبازی‌های علی‌خان حبیب زاده هنوز «ماهی‌فروش بندرند»؛ اما او دیگر در بین ما نیست. غلامشاه مارگیری دف‌نوازی در بهشت را ترجیح داد تا موسیقی آئینی این سرزمین که سند هویتی‌اش را گم کرده باشد. جاودانه شدن جلال اللهیاری خالق ترانه دلپذیر «گل کاغذی»؛ بر ترک مرگ سوار شدن حمید سعید، هنرمند چیره‌دست هرمزگانی؛ ایستادن در ایستگاه آخر حسین قدسی نژاد، قهرمان گروه «لیوا و مامبلیوا» با نام ماندگار یارچغلو؛ نواختن موسیقی رفتن سلیمان راسته پور؛ جان باختن جمشید تنی در سانحه تصادف جاده‌ای و همچنین پویا پاسلار؛ گل پونه موسیقی هرمزگان که در سن ۲۸ سالگی پرواز کرد تا داغ اهالی هنر این دیار تازه شود.

*هم بل هنرمند

لیلا میرشکاری هم بل (همسر) پیغان، از سر سوز، بغضش ترک خورده اینجا و اخیراً کتاب ترانه‌های «حق من این نبود» را که پر از تکه‌های روشن و ترانه‌های درخشان؛ سرشار از سخنان سبز، واژه‌های سفید و آواهای سرخ است را تقدیم یار سفر کرده‌اش و کتاب ترانه‌های «زنجیر بر حنجره» را پیش‌ازاین به نام نامی عشق به رفیق هم‌سفرش پیشکش کرده است. او به نام همسرش، کافی‌نت دستخط را مدیریت می‌کند و همواره به نام همسر هنرمندش روزگار می‌گذراند.

آیا این خبر مفید بود؟
خبرنگار:
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

دیدگاه

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه