English

مرثیه‌ای برای سرمایه‌های هنری اردبیل؛

صدای بی‌صدا!؟ / میوه فروشی خوش صدا که صدایش به هیچ کجا نرسید

اسماعیل مهدوی آذر، میوه‌فروشی خوش‌صدا است که هرگز نتوانست از صدایش برای شهره شدن بهره ایی ببرد و هنر کم نظیرش را به گوش همه دنیا برساند، او در واقع مجسمه متحرکی از استعدادهایی است که در تمامی حوزه‌ها از فرهنگ و هنر تا علوم نظری و طبیعی هر روز و هر ساعت در حال تولد و مرگ هستند.

صدای بی‌صدا!؟ / میوه فروشی خوش صدا که صدایش به هیچ کجا نرسید

به گزارش خبرگزاری موج اردبیل، به قول خودش مردی است از جنس میوه اما صدایی آسمانی دارد که این روزها لرزه بر اندام فضای مجازی انداخته است. بسیاری از کانال‌ها و صفحات در فضای مجازی با هشتگ اسماعیل عمی فیلم‌های آوازخوانی او را به اشتراک می‌گذارند. عده‌ای به شوخی و با کامنت‌های طنز به استقبال او می‌روند اما عده‌ای دیگر که از صدای روحانی او به وجد آمده‌اند، تحسینش می‌کنند.

اسماعیل مهدوی آذر، متولد اسفند ماه ۱۳۴۱ در محله حسینیه اردبیل است او علاقه زیادی به درس خواندن نداشت و در مقطع سوم ابتدایی تحصیل را رها کرد خیلی زود و در ابتدای نوجوانی، زمانیکه در کارگاه تولید فرش مشغول به کار شده بود دانست که صدای او توجه دیگران را به خود جلب می‌کند. در همان کارگاه هر از گاهی برای همکاران خود آوازی سر می‌داد تا خستگی از روح و روان آنان رخت ببندد.

او نمی‌دانست که این موهبت الهی می‌تواند دروازه‌ای بر خوشبختیش شود اما اطرافیانش می‌دانستند یا لااقل این موضوع را درک کرده بودند که صدای اسماعیل متفاوت و روح‌نواز است او وقتی متوجه این قضیه شد که در هیات‌ها و مراسمات عزاداری به عنوان میان‌دار نوای یا حسین و یا ابلفضل سر‌می‌داد اما به دلیل اینکه از سواد لازم برای خواندن شعر برخوردار نبود حتی نتوانست به عنوان یک نوحه‌خوان حرفه‌ای سردر میان سرها داشته باشد.

اسماعیل مهدوی آذر در گفت‌و گو با خبرنگار خبرگزاری موج گفت: یک بار وقتیکه در حال فروختن میوه در یکی از محله‌های قدیمی اردبیل بودم مرحوم سلیم موذن‌زاده صدای من را شنید و از من خواست تا در کلاس‌های نوحه‌خوانی او شرکت کنم. مرحوم موذن‌زاده به او گفته بود “صدای پرقدرتی داری و اگر روی آن کار کنی می‌توانی مداح سرشناسی بشوی” اما اسماعیل به دلیل مشکلات مالی و نداشتن سواد خواندن و نوشتن از این فرصت طلایی بازمانده بود.

وی ادامه داد: حتی یک بار هنگام اذان ظهر در کنار میوه‌فروشی اذان گفتم و مرحوم محدباقر منصوری بعد از شنیدن صدای من با تعجب به سوی من آمد و گفت من اصلا فکر نمی‌کردم که چنین صدای با استعدادی در اردبیل وجود داشته باشد و از من خواست تا در کنار میوه فروشی به مداحی نیز بپردازم اما از بازهم به دلایل ذکر شده از این کار باز ماندم

اما اسماعیل سینه پردردی از نامردمی‌های رایج در فرهنگ ما داشت او بارها از سوی افرادی که باید مشوق او می‌شدند مورد تمسخر قرار گرفته بود. آنانیکه باید در مقام دوست، آشنا و فامیل چراغی برای روشن‌شدن راه پرافتخار او می‌شدند با نیش‌خندها، طعنه‌ها و کنایه‌های خود سدی در برابر پرورش این استعداد بی‌نظیر شدند. رفتارهایی که همه ما به نوعی در این شهر غریب و نخبه‌کش آن را تجربه‌ کردیم و مزه آن را یا چشیده‌ایم و یا چشانده‌ایم.

اسماعیل مهدوی آذر

ایثارگر هستم اما هیچ وقت به دنبال استفاده از این موضوع برای افزایش رفاه خانواده خود نبودم.

مهدوی آذر با اشاره به خاطرات ایام جنگ و حضورش در جبهه افزود: من بیش از دو سال در جبهه بودم و در ایامی که رژیم بعثی عراق با ناجوانمردای تمام اقدام به حمله شیمیایی به پیرانشهر کرد من در منطقه عمیاتی حضور داشتم و به این علت ایثارگر هستم اما هیچ وقت به دنبال استفاده از این موضوع برای افزایش رفاه خانواده خود نبودم.

او اهل منطقه زرخیز مغان و فرزند چهارم یک خانواده ۸ نفره است پدر وی در شغل چوبداری مشغول بود. اسماعیل بعد از ازدواج در ۳۲ سالگی صاحب ۳ فرزند شد و بیشتر از گذشته درگیر معیشت و غم نان گردید اما همچنان در کنار شغل شریف میوه‌فروشی به خواندن ادامه داد تا اینکه ابزارهای نوین اطلاع‌رسانی صدا و تصویر او را به مردم گوشه و کنار این دیار رساندند.

وی ۵ بار برای شرکت در مسابقات مختلف تلویزیونی راهی تهران شد و ۴ بار توانست در برابر سایر استعدادهای خاموش عرصه آوازخوانی در کشور مقام اول را کسب کرد اما این بار هم کسی به یاری او نشتافت و اسماعیل مهدوی آذر تنها تبدیل به ابزاری برای جذب مخاطب برای برنامه‌های آنها شده بود.

به اذعان خود اسماعیل مهدوی آذر تاکنون هیچ ارگان و نهاد فرهنگی و هنری از وی دعوت به همکاری نکرده است اما در صورت تمایل هر مجموعه دولتی یا غیردولتی حاضر به همکاری با آنها هستم.

او با اشاره به اینکه هر سال مسافران و علاقه‌مندان بسیاری از شهرهای مختلف کشور و حتی خارج از کشور برای گرفتن عکس یادگاری به من مراجعه می‌کنند، عنوان کرد:  چندین بار از روسیه و آذربایجان افراد مختلفی پیش من آمدند و از من خواستند تا برای مداحی در ایام محرم به کشور آنها سفر کنم اما من نتوانستم درخواست آنها را اجابت کنم.

اسماعیل شاید از دیدگاه بسیاری از ما که او را از دور یا نزدیک می‌شناسیم یک میوه‌فروش خوش‌صدا باشد اما او در واقع مجسمه متحرکی از استعدادهایی است که در تمامی حوزه‌ها از فرهنگ و هنر تا علوم نظری و طبیعی هر روز و هر ساعت در حال تولد و مرگ هستند. نخبگانی که متولد شهر آرزوهای دست‌نیافتنی ‌می‌باشند و در صورت مساعد بودن شرایط با یک احتمال کمتر از ده درصد به مرحله شکوفایی می‌رسند و بعد از اینکه سرشان به سقف کوتاه این شهر می‌رسد گردنی کج کرده و بار سفری بی‌بازگشت را می‌بندد.

آری «اسماعیل عمی» تصویر تمام نمای جوانانی است که در ایام نوجوانی با غم نان وارد بازار کار می‌شوند و  در گرداب بی‌توجهی، تمسخر و عدم حمایت مردم و مسوولان به ورطه فراموشی سپرده می‌شوند و این نتیجه‌ای جز زنده به گور کردن سرمایه‌های اجتماعی و قربانی کردن اسماعیل های دیگر در آینده نخواهد داشت.

آیا این خبر مفید بود؟
خبرنگار:
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

دیدگاه

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه