خبرگزاری موج گزارش میدهد؛
۳ نکته درباره معادلهای شوکهکننده برای اقتصاد آمریکا
«بهتازگی منابع رسمی در اقتصاد آمریکا از رسیدنِ میزان بدهی خارجی اقتصاد این کشور به عدد ۳۵ تریلیون دلار خبر دادهاند. موضوعی که با پیامهای معناداری درباره موقعیت جهانی آمریکا و آینده معادلات مطرح در عرصه نظام بینالملل همراه است.»
، پس از جنگ جهانی دوم، قدرتهای غربی و بهطور خاص دولت آمریکا، بهعنوان قدرتهای فاتح جنگ، بنیانهای نظام بینالملل کنونی جهان را پایهریزی کردند. نظام بینالمللی که در قالب آن، تا حد زیادی مزایا و قدرت برتر از آنِ جهان غرب است و به شیوههای مختلف، آن دسته از کشورها و بازیگرانی که راه و مسیری مستقل را برای خود بر میگزینند، هدفِ انواع فشارها قرار گرفته و باید منزوی شوند. با این همه، یکی از جلوههای مهم این نظام بینالمللی، هژمونی اقتصادی آمریکا بوده است.
به بیان سادهتر، آمریکا از موقعیت قدرت برتر اقتصادی در جهان برخوردار بوده و خود را در قامت رهبر نظام بینالملل ارزیابی کرده و میکند. با این همه، سال به سال و به تدریج، این تصور مخدوش شده است. تا جاییکه اکنون، بلوک قدرتهای نوظهور در جهان رشد قابلتوجهی را پیدا کردهاند و بسیاری از ظهور یک نظم چندقطبی در جهان صحبت میکنند. در این راستا، هر چه به جلو حرکت کردهایم، جلوههای عینی ضعف قدرت جهانی آمریکا نیز بیش از پیش خود را به نمایش گذاشته و آشکار کردهاند. از اینرو، اخیرا منابع رسمی در آمریکا از رسیدن میزان بدهی اقتصاد آمریکا به عدد تاریخی و بیسابقه ۳۵ تریلیون دلار خبر دادهاند. عددی که در نوع خود با چالشها و پیامهای جدی برای اقتصاد آمریکا و جریان حکمرانی این کشور همراه است و همانطور که پیشتر "ژانت یلین" وزیر خزانهداری آمریکا هشدار داده، باید هر چه سریعتر فکری به حال آن شود. با این همه، این موضوع در نوع خود با ۳ پیام مهم همراه است.
اول اینکه حوزه مدیریت در منظومه حکمرانی اقتصادی آمریکا، بهشدت ضعیف عمل میکند و نتوانسته چالشها و عدمتوازنهای جدی در این حوزه را به نحوی موثر مخاطب قرار دهد. در حقیقت، عدماتخاذ رویکردهای موثر برای مخاطب قرار دادن بحران بدهی آمریکا سبب شده این بحران از دولتی به دولت دیگر در آمریکا ارث برسد و مدام ماهیت بحرانیتر را به خود بگیرد.
به نحوی که اکنون بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که میزان بدهی اقتصاد آمریکا به صورت لحظهای افزایش مییابد و دولت آمریکا نیز هیچ برنامه موثری برای مهار آن ندارد؛ از اینرو رکوردزنی جدید بدهی اقتصادی آمریکا در نوع خود مدیریت درست و منطقی حوزه حکمرانی اقتصادی این کشور را تا حد زیادی زیر سوال برده است.
نکته دوم اینکه رکوردزنی افزایش میزان بدهی خارجی اقتصاد آمریکا در نوع خود پالسهای معناداری را درباره افول هژمونی جهانی آمریکا نیز مخابره می کند. در حقیقت، همزمان با تغییر کریدورهای قدرت جهان از غرب به شرق عالَم، اینکه شاهدیم پالسهایی معنادار از ضعف قدرت اقتصادی و سیاسی آمریکا مخابره میشود، کاملا طبیعی است و نشان می دهد جهان به معنای واقعی و درست کلمه، در یک پیچ حساس تاریخی است و این موضوع نمودها و نشانههای عینی را نیز از خود به نمایش میگذارد. موضوعی که به دیگر کشورها این پیام را میرساند که بهتر است خود را با واقعیتهای آتی نظام بینالملل هر چه سریعتر هماهنگ کنند.
و در نهایت سوم اینکه هر چه ضعفهای اقتصاد آمریکا برجستهتر میشود، روند سقوط جایگاه جهانی این کشور نیز سرعت بیشتری به خود می گیرد، زیرا بسیاری از افکار عمومی و البته بازیگران در اقصی نقاط جهان به خوبی متوجه می شوند که بسیاری از روایتسازیها درباره هژمونی آمریکا حقیقت نداشته و همین مسئله به نحوی دومینووار، تمامی ساختارها و تصورات ذهنی آنها در مورد آمریکا و موقعیت بینالمللی این کشور را فرو میریزد. موضوعی که زمینهها و فرصتهای بازی تازهای را برای دیگر بازیگران در محیط بینالمللی ایجاد میکند.
ارسال نظر