English

«هفت» نگران چیست؟

«هفت» با اتخاذ روشی غیرمستقیم و اقناعی، تلاش می‌کند به مخاطبی که در حال آشنایی با بخش غیربازاری سینماست و در تهران و شهرستان‌ها، دیدن فیلم‌های هنر و تجربه را تجربه می‌کند، آدرس دیگری بدهد. آدرسی که دست آخر، مخاطب را از تفکر و عمق خارج ‌سازد و او را به سطحی‌نگری و ساده‌پسندی و شعارهای عوامانه عادت ‌دهد.

چرا برنامه «هفت» موضوعات روز سینمای ایران را فراموش کرده؟ چرا موضوع جنجالی «فیش‌گیت» برای بهروز افخمی و «ناصر هاشم‌زاده» و دوستان‌شان جذابیتی ندارد. آیا «هفت» نگران سطح اطلاعات مردم (مخاطبان‌اش) از سینمای کلاسیک است؟ آیا گردانندگان این برنامه قصد دارند دانش مردم را در زمینه سینمای کمدی بالا ببرند؟ آیا «هفت» به صرف جذب مخاطب مدتی است همه موضوعات روز سینمای ایران را به کنار زده و روی «سینمای کمدی» زوم کرده است؟ ساده‌انگاری‌ست که تصور کنیم برنامه‌سازان «هفت» بر اساس دغدغه‌های طرح شده بالا، در دوره جدید (پس از تعطیلات ماه رمضان و همه حرف‌وحدیث‌هایی که پیرامون ادامه این برنامه به وجود آمد و رسانه‌ای شد) چنین رویکردی را اتخاذ کرده‌اند. «هفت» از سینمای ایران دور است چون عامدانه اتفاقات روز سینمای ایران را نمی‌بیند یا نمی‌خواهد ببیند. برنامه آقای افخمی بر خلاف هفته‌های اول تولیدش که تلاش می‌کرد بر اساس رسم نانوشته قدیمی این برنامه، سرکی به موضوعات روز سینمای ایران بکشد، درباره فیلم‌های روی پرده با عوامل‌شان (ولو در میزانسنی غریب) صحبت کند و دغدغه‌های خود را (ولو گاه در تقابل با ذهنیت اهالی سینما) در قالب بحث و سرمقاله ارائه دهد، حالا، شکل دیگری از ارائه را برگزیده است. کافی‌ست به شکل گفت‌وگوی دو نفره فراستی-افخمی با مهران مدیری در برنامه جمعه شب نگاه کنید، یا به گفت‌وگوی فرزند ناصرهاشم‌زاده با مسعود ده‌نمکی دقیق شوید. این برنامه در دوره جدید سعی می‌کند به جای القای مستقیم نظریه‌های خود در مقابل جریان سینمای نخبه‌گرا، با انتخاب موضوعاتی که بتواند به اقناع مخاطب بیانجامد، تفکر خود را به جامعه هدف منتقل کند. قطعا در اکران ۹۵ سینمای ایران که بیشترین حجم فیلم‌های میلیاردی و پرمخاطب‌اش، فیلم‌های کمدی بوده‌ است، سخن گفتن از این که مردم به فیلم کمدی نیاز دارند و اختصاص حجم عمده‌ای از زمان این برنامه (و حتی بهره‌گیری از یک متخصص ژانرشناسی) درباره این که در تاریخ سینمای جهان، فیلمسازان مشهور به سینمای کمدی بها داده‌اند، هدفی غیر از آنچه در حال گذر از جلوی چشمان‌مان است، دنبال می‌کند. کلیدواژه «هفت»  را می‌توان در یکی از جملات «فرزاد موتمن» در گفت‌وگو با «بهروز افخمی» یافت؛ آنجا که موتمن می‌گوید به خاطر فرار از انگ سینمای روشنفکری بر پیشانی خود به سمت ساخت کمدی «پوپک و مش ماشالله» رفته است. یا آنجا که از «من دیه‌گو مارادونا نیستم» به عنوان یک کمدی ناموفق روشنفکرانه، یاد شد! و این همان رویکرد تازه اقناعی برنامه «هفت» است؛ این که نظریه و رویکرد خود را در لایه‌های زیرین برنامه دنبال کند و در طول زمان به شکل غیرمستقیم به مخاطب القا کند. با این دیدگاه، تقارن پرداختن «هفت» به سینمای  کمدی با روزهای پس از درگذشت «عباس کیارستمی»  هم اتفاقی نیست. جایی که بخش از مردم و سینمادوستان، حتی آنها که با سینمای کیارستمی ارتباط برقرار نمی‌کردند یا اصلا فیلم‌های او را ندیده بودند، در حال جست‌وجو برای شناخت سردمدار سینمای نخبه‌گرا هستند و «هفت» به آنها می‌گوید که نیازی نیست زحمت این کار را به خود بدهند چون سینما، اساسا چیز دیگری است! طراحان و سازندگان «هفت»، نگران ژانرشناسی مردم نیستند. آنها نگران این هستند که چرا «ابد و یک روز» در منگنه کمدی‌های نازل، ۱۲ میلیاردی می‌شود و «رسوایی۲» ۳ میلیاردی. آنها نگران میلیاردی شدن «اژدها وارد می‌شود»، «خشم و هیاهو» و «دختر» هستند. آنها به مخاطبان هدف خود (که البته بخش عمده‌ای از علاقه‌‌مندان به سینمای ایران نیستند) می‌گویند که انتخاب‌شان اشتباه است. آنها تلاش می‌کنند به مخاطبی که در حال آشنایی با بخش غیربازاری سینماست و در تهران و شهرستان‌ها، دیدن فیلم‌های هنر و تجربه را تجربه می‌کند، آدرس دیگری بدهد. آدرسی که دست آخر، مخاطب را از تفکر و عمق خارج می‌سازد و او را به سطحی‌نگری و ساده‌پسندی و شعارهای عوامانه عادت می‌دهد.   علی افشار  

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه