گزیده سیاسی مطبوعات در موج؛
جام جم: سفر احمدی نژاد به دوبی او را سر زبان ها انداخت/ شرق: طالبان نباید به رسمیت شناخته شود
جام جم نوشت: شاید به این فکر کنید که اگر احمدینژاد محبوبیت خودش را از دست داده باشد، پس چرا هرجایی که میرود مردم از او استقبال میکنند؟ یک ژورنالیست وقتی کارهای احمدینژاد را میبیند، ذوق میکند. فکر میکند این آدم چقدر از نظر رسانهای خوشفکر است که میداند چه زمانی، درست در چه مکانی باشد که جنجال به پا کند.
به گزارش خبرگزاری موج، روزنامه جام جم با اشاره به حواشی سفر اخیر احمدی نژاد به امارات نوشت: این روزها خیلی از رئیسجمهور اسبق ایران حرف میزنند؛ محمود احمدینژادی که انگار خسته نمیشود. انگار برای همهجا بودن آفریده شده، از شرق به غرب، از این استان به آن استان، از پای پلههای دادسرا به مجمع تشخیص مصلحت و حالا هم که دوبی! بله، محمود احمدینژاد در نمایشگاه اکسپوی دوبی شرکت کرده است و این را خیلیها دیدند.حالا او روی زبان آدمهایی افتاده که جنجال دوست دارند، هرچند اگر امروز لایکش میکنند علت دیگری دارد. احمدینژاد همانطور که از تهران به دوبی رفت تا مقابل دوربینها قرار بگیرد از کف هرم و بین مردم هم کمکم فاصله گرفته و به سمت طبقه متوسط میرود تا دوباره در تیررس رسانهها باشد، شاید با خودش حساب میکند همراهی طبقه محروم را به هر قیمتی دارد، بد نیست یک دوری هم جلوی رسانههای زرق و برقی بزند، حالا این رسانه گاهی دوربین بیبی سی است و گاهی دوربین موبایل یک دخترخانم ایرانی ساکن دوبی!
شاید به این فکر کنید که اگر احمدینژاد محبوبیت خودش را از دست داده باشد، پس چرا هرجایی که میرود مردم از او استقبال میکنند؟ یک ژورنالیست وقتی کارهای احمدینژاد را میبیند، ذوق میکند. فکر میکند این آدم چقدر از نظر رسانهای خوشفکر است که میداند چه زمانی، درست در چه مکانی باشد که جنجال به پا کند. او آیندهای هم برای خودش ترسیم کرده و اینقدرها هم بیبرنامه نیست. او میخواهد تا آن روز به عنوان یک چهره تاثیرگذار نقشآفرینی کند. کارهای او جالب است. او واقعا رسانه را خوب میشناسد و برای برنامهای که در سرش هست، درست حرکت میکند.
کسانی که با احمدی نژاد عکس یادگاری می گیرند چند دسته اند؛ برخی با دیدن یک آدم معروف به وجد می آیند، همان خانمی که در گذشته بارها به احمدینژاد و تمام دارودسته اش بد و بیراه گفته ولی وقتی او را میبیند گل از گلش میشکفد و چه برای یادگاری، چه برای بزرگی کردن در جمع دوستان و ... عکس یادگاری هم با او میگیرد. بههرحال ما در مورد یک آدم معروف صحبت میکنیم که سالهای سال تیتر اصلی رسانههای دو طرف بوده است. دسته دیگر افرادی هستند که متاسفانه مستاصل هستند، آدمهایی که در این جامعه زندگی میکنند اما صدایشان به جایی نمیرسد یا تصور میکنند صدایشان به جایی نمیرسد که تفاوتی در این دو مورد از نظر نتیجه وجود ندارد. افرادی که مشکل دارند و در هشت سال بعد از احمدینژاد انگار از کانون توجهات بیرون شده اند و کسی حرفهایشان را نمیشنیده است. آنها در هشت سال دولت متبختر روحانی، برای دیدن یک مدیرکل در سطح استان باید به هردلیلی مدتها تلاش میکردند و دست آخر هم مشکل شان حل نمیشد، این افراد به علت استیصال بیش از حد به هر مسؤولی که فکر میکنند کاری از دستش بر میآید متمسک میشوند.
شرق: طالبان خطرناک تر از 20 سال قبل شده اند
روزنامه شرق در یادداشتی با عنوان " چرا طالبان را نباید به رسمیت شناخت"، نوشت: تمام نشانهها حاکی از آن است که این طالبان از 20 سال گذشته بسیار خطرناکتر است و همه نیروها و حامیان این گروه وظیفه اخلاقی دارند برای تغییر این وضعیت فاجعهبار وارد عمل شوند و این گروه فاسد، فاشیست و غیرمسئول را در برابر اینهمه فاجعه و رنج مجبور به پاسخگویی کنند و اجازه بهرسمیتشناختن آن را ندهند.
طالبان کابوس زنان افغانستان است. با آمدن آنها دوباره زنان افغانستان به کنج خانههایشان رانده شدهاند، حق آموزش، کار و حضور در اجتماع از آنها گرفته شده و از این پس برای آنها فهرست طویلی از بایدها و نبایدها وجود دارد؛ مانند ورزشکردن، مدرسهرفتن، کارکردن، شنیدن موسیقی، استفادهکردن از عطر، بیرونرفتن از خانه بدون مرد، ازدواج اجباری، پوشیدن برقع و... . همچنین گزارشهای سازمان ملل نشان میدهد که طالبان زنان بیوه را به جهاد نکاح با جنگجویانش وادار میکند.
توضیحات روزنامه دولت درباره جمله حاشیه ساز رییسی پیرامون تخت جمشید
روزنامه ایران نوشت: برخلاف دیدگاه و ایراد وارد شده در مقاله وارده در جریده محترم سازندگی تحت عنوان «نماد مدنیت یا ظلم؟»2باید تصریح نمود که جمله ریاست محترم جمهوری در بازدید از پاسارگاد مبنی بر تأکید بر نماد تاریخی و ارزش هنری بنای باشکوه تخت جمشید در کنار درس عبرت گرفتن از عواقب ستم بر انسانها با نظر عبرتبینانه به این بناها، کاملاً علمی و منطبق بر آموزههای تمدن وحیانی و حقایق وارده در تاریخ است زیرا القای این مطلب که نمادی از نمادهای مدنیت نمیتواند در عین حال، موجبی برای ستم و ظلم نیز باشد، مطلبی کاملاً غیرعلمی و مبتنی بر مبانی عقلی نیست؛ کمااینکه علوم و فنون مختلف و ابزارها و امکانات به دست آمده از آنکه در مبانی نظری جزو مؤلفههای مادی تمدنی محسوب میشوند، میتواند در عین حال، کاربردی غیرعادلانه نیز در جامعه داشته باشد. از سوی دیگر و با وجود اینکه بخشی از دوره هخامنشی به جهاتی در منابع تاریخی ستوده شده است، اما در گزارشات تاریخی دیگری از فقر و تنگدستی توده مردم و تنگناهای معیشتی فوقالعاده برای اکثریت مردم، مطالبی مشاهده میشود که نمیتوان به سادگی از آن گذشت. برخی از این گزارشها در منابع مستشرقانی ذکر شده3که تصریح دارند اغلب مردم از نظر معیشتی در اوج سختی و تنگدستی قرار داشته و رفاه نسبی تنها برای تعداد کمی از مرفهین، اعیان و شاهزادگان و درباریان بوده است.
ارسال نظر