English

خبرگزاری موج گزارش می دهد؛

داغ مهسا، درسی برای هوشیاری باشد

در روزهای اخیر خبر بازداشت مرحومه مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله اهل سقز توسط گشت ارشاد در تهران و سپس جان باختن این دختر جوان به داغ‌ترین خبر در فضای رسانه‌ای و مجازی کشور تبدیل شده است.

داغ مهسا، درسی برای هوشیاری باشد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج کرمانشاه، در روزهای اخیر خبر بازداشت مرحومه مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله اهل سقز توسط گشت ارشاد در تهران و سپس جان باختن این دختر جوان در بیمارستان کسری به داغ‌ترین و دردناک‌ترین خبر در فضای رسانه‌ای و مجازی کشور تبدیل شده است.

درد بزرگی که تمام وجود آدمی را غرق در التهاب و انزجار کرده و قطعاً در این بین از کارکرد قوه عقلانی آن‌چنان که باید کاربر نخواهد آمد.

دیدن قد رعنا و جوان دختر ۲۲ ساله که به یک چشم بر هم زدن، عمودی می‌شود، نگاه‌های نگرانی که به واسطه عکس‌های منتشر شده در بیمارستان خبر از کما می‌دهد، پدر و مادری که از شدت عجز وسعت غم، یکدیگر را تنگ در آغوش گرفته‌اند، برادری مبهوت که تا چند ساعت پیش هم خونش در کنارش می‌خندید و حال پزشکان می‌گویند دیگر نیست و متأسفیم... و همه این صحنه‌های سراسر غم و اشک دست به دست در فضای مجازی می‌چرخد و به‌یک‌باره همه صداها، کلام‌ها و عکس‌ها می‌شود

# مهسا_ امینی

و بزرگ‌ترین مقصر این تراژدی سراسر اشک به نظر بعضی غول بزرگی به نام «گشت ارشاد» است...

برای کنکاش منطقی ماجرا اول از همه باید به این نکته کلیدی برسیم که اصلاً گشت ارشاد چرا باید وجود داشته باشد.

داستان گشت‌های خیابانی و مبارزه با بدحجابی قدمتی به اندازه سن انقلاب اسلامی دارد. البته در طول این حدوداً 40 سال هر کس به فراخور درکی که از موضوع مبارزه با بدحجابی داشته به روش خود عمل کرده است.

زمانی که در اسفند 57 امام در جمع طلاب قم گفتند که زنان باید با حجاب اسلامی بیرون بیایند، عده‌ای آن‌قدر پیش رفتند که با شعار "یا روسری یا توسری" با زنانی که حجاب اسلامی را رعایت نمی‌کردند برخورد کردند تا جایی که آیت‌الله طالقانی در گفت‌وگویی اظهار کرد «همه حقوق و حقه زنان در اسلام و در محیط جمهوری اسلامی محفوظ خواهد ماند و از آن‌ها خواهش می‌کنیم که با لباس ساده، باوقار، روسری هم سرشان بیندازند چون به جایی برنمی‌خورد.» وقتی امام این مصاحبه را تائید کرد از موج برخوردهای قهری کاسته شد اما همچنان انتقادات نسبت به نوع پوشش بانوان ادامه داشت و آیت‌الله منتظری تأکید کرد که از زنان انتظار می‌رود مسئله حجاب را رعایت کنند.

و در همان دوره‌ها بود که گشت‌های جندالله و نیروهای ویژه مبارزه با منکرات در سطح شهر آغاز به کار کردند.

در آبان 62 قانون مجازات اسلامی مصوب شد و بر مبنای آن «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به تعزیر تا 74 ضربه شلاق محکوم می‌شوند.»

اما مصداق حجاب شرعی چیست؟ بنا بر تعریف «حجاب ظاهری همان حجابی است که خداوند متعال زنان و دختران را به التزام و رعایت او امر نموده است. همانند پوشاندن بدن مقابل مردان نامحرم.آنچه در حجاب واجب است پوشاندن اجزای بدن به‌جز کف دستان و گردی صورت از نامحرم است.»

و از آن سال تا سال ۱۳۷۵ به عناوین مختلف گشت ارشاد با شدت و ضعف نسبت به امر مبارزه با بدحجابی در سطح جامعه فعال بود، زمانی به شکل مبارزه با مانتو اپل‌دار و موهای قلمبه شده زنان با کلیبس و یا پوشیدن شلوار چند پیله و آستین‌کوتاه مردان و یک دوران هم برخورد با مانتو‌های چاک‌دار و موهای فرق باز شده زیر مقنعه‌ها و روسری‌های عقب کشیده شده خانم‌ها و یا شلوار جین و موهای کتیرا زده شده آقایان.

بیشتر بخوانید:

 

نتیجه پرونده مهسا امینی تا ۲ هفته دیگر روشن می‌شود/ بازبینی کلیه دوربین‌های شهری

آمریکا در حادثه مهسا امینی نمی‌تواند خود را غمخوار مردم ایران نشان دهد

مرحومه "مهسا امینی" را همچون دختر خودم می‌دانم

این روند در سال ۱۳۷۵ و روی کار آمدن دولت اصلاحات رنگ تازه‌ای تحت عنوان «حقوق شهروندی و حق انتخاب پوشش توسط افراد مطرح شد و در این دوران و با توجه به فضای جدید به وجود آمده تقریباً مبارزه با بدحجابی کنار گذاشته شد اما در سال آخر دولت اصلاحات کار به جایی رسید که به گفته سردار کارگر معاون اجتماعی نیروی انتظامی با بالا گرفتن بدحجابی در سال 84، رئیس دولت اصلاحات دستور تنظیم راهکار شانزده‌گانه حجاب و عفاف را صادر کرد و این راهکارها در شورای عالی انقلاب فرهنگی دولت اصلاحات به تصویب رسید.»

تابستان 85 با حضور ون‌های سبزرنگ گشت ارشاد در خیابان‌ها طرح ارتقای امنیت اجتماعی کلید خورد و در سال 86 نیروی انتظامی این طرح را رسماً در برخورد با چکمه پوشان آغاز کرد. البته در زمستان 87 محمود احمدی‌نژاد انتقاداتی را از نحوه اجرای این طرح مطرح کرد و در سال 88 به خاطر انتخابات حساس ریاست جمهوری این طرح تقریباً کم‌رنگ شد ولی در سال 89 با تغییر رویکردی تحت عنوان طرح امنیت اخلاقی ادامه یافت. در سال 90 فعالیتش بیشتر شد و در تابستان 91 به حضور در کنسرت‌ها هم کشیده شد اما باز با انتخابات ریاست جمهوری این طرح کم‌رنگ‌تر شد ولی پس از انتخابات و در تابستان 92 گشت ارشاد دوباره در میدان‌ها، مراکز خرید و کنسرت‌ها حضور یافتند.

در سال‌های اخیر نیز تقریباً با آغاز فصل گرما گشت‌های ارشاد به صورت محسوس در خیابان‌ها دیده می‌شود، دلیل آن را هم به‌راحتی می‌توان در تغییر پوشش‌ها از مانتوهای جلو بسته با رنگ‌ها تیره مشکی، قهوه‌ای سوخته تا نهایت سورمه‌ای در خانم‌ها و شلوارهایی جین و پیراهن‌های کمر تنگ آقایان در گذشته به مانتوهای جلو باز و ساپورت پوش با رنگ‌های متنوع و گاها جیغ خانم‌ها و شلواری فاق افتاده و تی‌شرت‌های نیم‌تنه آقایان مشاهده کرد.

تغییر سبک پوششی که کپی گرفته شده از بهشت‌های نمادین غرب البته نه در بین اقشار متوسط به بالای جامعه بلکه پوشش‌ها و برندهای خاص گروه‌ها و فرقه‌های پایین اجتماعی غرب پوشیده می‌شود و آن را به خورد کشورهای جهان‌سومی می‌دهند و نامش را آن‌ها مد می‌گذارند و مسئولین ما به تأسی به نگاه آسیب شناسانه رهبر انقلاب «تهاجم فرهنگی غرب» می‌دانند.

دردی که به‌کرات مقام معظم رهبری به مسئولین مختلف اجتماعی و فرهنگی هشدار داده‌اند مانند " ۲۴ آذر ۱۳۸۶ -«آقایان! نسل جوان در حال تباه شدن تدریجی به وسیله دشمن است، ما باید نگذاریم. ما باید نسل جوان را حفظ کنیم که اگر جنگ بود، دفاع کند؛ اگر حادثه‌ای در داخل بود، حضور پیدا کند... روی این نسل جوان که مایه تکیه و امید انقلاب است، دارد به‌تدریج با شکل‌ها و شیوه‌های گوناگون کار می‌شود. این تلاش‌ها بیشتر فرهنگی است... آنچه بیش از همه خطرناک است، ذهن و فکر و روحیه جوان است. این را باید دریافت.» "

با بیان موارد فوق به‌خوبی می‌توان دریافت که از همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون که گشت ارشاد در دولت‌های مختلف رنگ و لعاب‌های متنوع گاهی ضعیف، گاهی قهری و بعضاً ارشادی در مقابل نحوه پوشش عموم جامعه به خود گرفته، مردم فقط نقش مصرف‌کننده را داشته‌اند چرا که بسته به شل کن، سفت کن‌های دولت‌های مختلف به فراخور جمع‌کردن رأی‌های انتخاباتی به پشتوانه حس جوان‌گرایی و تنوع‌طلبی عموم به خورد جامعه داده‌اند.

حال بیفزایید به میان‌راه‌های دولتی برخی عزیزکرده‌ها که بخشی از جاذبه‌های پوشالی را از کانال‌های مختلف همچون واردات‌های بی‌رویه البسه از کشورهای مطبوع برخی آقازاده‌ها، بازی با احساسات نوجوانان و جوانان با شعارهای غیر واقعی «آزادی عمل» زیر لوای رنگ‌ها یک روز سبز و یاسی، روزی بنفش و سفید و بازهم سبز...، بستن عملی دست و پای تولید کننده، طراح و گرافیست ایرانی با قوانین من‌درآوردی برای ارائه طرح‌های جذاب و ایرانی پسند و از آن طرف باز کردن چراغ‌های سبز زیبا شدن توسط الگوهای بازیگری، ورزشی و ... با برندهای خارجی آن‌چنانی و ده‌ها آسیب دیگر از این‌دست که ذهن و روح نوجوان و جوان ایرانی را درگیر خود کرده و دلش می‌خواهد پوشش اش، رفتارش و افق آینده‌اش الگویی باشد که خود همین دولتمردان در طول این سال‌ها به‌صورت ناقص و کرم‌خورده برای نسل چهارم انقلاب ترسیم کرده‌اند.

ذکر این مهم را هم به لحاظ اجتماعی نباید فراموش کنیم که شرایط کنونی جامعه ما در دهه 80 و 90 به نحوی نهادینه‌شده که در یک جهش آنی دیگر خبری از خانواده‌ای بر پایه پدرسالاری و چند فرزندی و کم‌توقعی دهه‌های 60 و 70 نیست و امروز خانواده ایرانی بر مبنای فرزند سالاری و تک فرزندی با هزاران طلب از خانواده به جامعه رسیده و حال دیگر نمی‌توان انتظار داشت که نوجوانان و جوانان دهه نودی به توپ‌وتشری میدان را از ترس بگیروببند و یا حتی مؤاخذه خانواده خالی کنند و سرشان را پایین انداخته بگویند " چشم".

واقعیت تلخ این است که به‌رغم تمامی هشدارها و تأکیدات مقام معظم رهبری به بخش‌های مختلف فرهنگی، صدا و سیما، فضای مجازی، و اجتماعی، در دولت‌های مختلف عملاً این حوزه‌ها به ابزاری سیاسی برای دستیابی قدرتی نسبی بوده‌اند و امروز حاصل این همه کم‌کاری شده است اینکه به قول سردار شهید سلیمانی«اینکه در جامعه مدام بگوییم او بی‌حجاب و این باحجاب است یا اصلاح‌طلب و اصولگراست، پس چه کسی می‌ماند؟ این ها همه مردم ما هستند. آیا همه بچه‌های شما متدین‌اند؟ آیا همه مثل هم هستند؟ نه. اما پدر، همه این‌ها را جذب می‌کند و جامعه هم خانواده شماست.

اینکه بگوییم من هستم و بچه‌های حزب‌اللهی خودم، اینکه نمی‌شود حفظ انقلاب.

(پانزدهمین اجلاس روز جهانی مسجد - تهران؛ مرداد 96)

* من اصلاً قبول ندارم در بین بچه حزب‌اللهی‌ها بگیم این آدم با اون شکل و قیافست...! همان دختر کم‌حجاب، دختر منه، دختر ما و شماست؛ نه دختر خاص من و شما، اما جامعه‌ ماست.

(توئیت به مناسبت روز حجاب - تیر 98)»

به هر ترتیب حادثه تلخ فوت مهسا امینی به وجود آمد، شاید ترس از دستگیر شدن، شاید وجود یک عارضه قلبی آنی، شاید مشیت الهی و شاید هزاران دلیل منطقی، علمی یا غیر علمی را بتوانیم برای فوت این جوان نازنین کشورمان تعریف کنیم و قطعاً هم در این آب گل‌آلود شده بی‌تدبیری، دشمن بیکار ننشسته و درست زمانی که ما زبان رسانه‌های رسمی‌مان را در باب تحلیل و کنکاش ابعاد واقعی حادثه به سکوت وامی‌داریم و حتی صداوسیمایی که باید منبع اصلی وقایع داخلی برای عموم جامعه باشد، در حد یک خبر ساده و جریحه‌دار شدن عواطف عمومی بسنده می‌کند، آن‌ها با تمام قدرت و پولشان زمان را لحظه به نفع خودشان و اهداف شومشان می‌خرند و با ساخت خوراک مسموم از تعریف وارونه «حفظ حجاب» در جامعه ایران، فضای کنونی را متشنج‌تر می‌کنند.

واقعیت تلخ این است که «مهسا» رفته است، خانواده‌ای داغدار شده و جماعتی به اشتباه و از سر احساسات «هنجار برگرفته از قانون حفظ حجاب» را که بر پایه اعتقادات قلبی خودشان هم است را مقصر این قضیه می‌دانند و در این بین می‌طلبد که دولتمردان همچون اقدام مثبت و مستقیم رئیس‌جمهور که خود به درد دل داغ دیدگان گوش‌داده و از آن‌ها به کلام دلجویی کرده، در عمل نیز در کنار مردم و قدم‌به‌قدم آن‌ها به واکاوی مستند حادثه بپردازند و به مدد همین رسانه‌های رسمی کشور بخشی از اعتماد ازدست‌رفته عمومی جامعه به اخبار داخلی را بازگردانند.

آیا این خبر مفید بود؟
خبرنگار:
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

دیدگاه

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه