با جنجالیترین کتاب روانشاسی سال ۲۰۲۱ آشنا شوید!
در کتاب نشخوار ذهنی نویسنده ابتدا به این موضوع میپردازد که اساسا چرا ما با خود صبحت میکنیم و سپس ما را با این پدیده بیشتر آشنا میکند. کراس به ما میآموزد که چگونه میتوانیم این افکار را مدیریت کنیم تا شاهد تاثیر مثبت آن بر زندگیمان باشیم.
به گزارش خبرگزاری موج، پرفروشترین کتاب ملی آمریکا در زمینه روانشناسی را به قلم اتان کراس بخوانید! کتاب نشخوار ذهنی که یکی از پرمخاطبترین آثار ادیبات خودیاری در ماههای اخیر به شمار میآید، موضوعات جذابی همچون گفتگو با خود و مدیریت ذهن را میکاود.
درباره کتاب نشخوار ذهنی:
بهترین کتاب روانشناسی سال از نگاه واشنگتن پست، خبرگزاریهای bbc، cnn، یو اس ای تودی، ناشران هفتگی و بسیاری از مراجع معتبر دیگر!
اتان کراس (Ethan Kross) در جدیدترین اثر خود که در سال 2021 منتشر نموده است به مبحث گفتگو با خود، یکی از پربحثترین و جنجالیترین موضوعات علم روز روانشناسی پرداخته است. کتاب نشخوار ذهنی (Chatter: The Voice in Our Head, Why It Matters, and How to Harness It) که اندکی پس از انتشار به زبان فارسی برگردانده شد، در دسته کتابهای خودیاری به حساب میآید.
اگر شما به یک غریبه بگویید که با خودتان صحبت میکنید، به احتمال زیاد مورد تمسخر قرار میگیرید یا در بهترین حالت به شما توصیه میکنند که به یک مشاور روانشناس مراجعه کنید. اما این در صورتی است که در ذهن همه ما سر و صداهایی وجود دارد. هنگامی که ما فکر میکنیم، در حقیقت داریم با خودمان صحبت میکنیم. شاید این نکته را فلاسفه قرنها پیش از میلاد مسیح در یونان به خوبی دریافته بودند و از همین جهت بود که میگفتند زبان و تفکر دو روی یک سکه هستند!
ایتان کراس در این اثر معتقد است هنگامی که ما با خود صحبت میکنیم، دو نیروی بالقوه وجود دارد: یکی مربی درونی و دیگری منتقد درونی. مادامی که ذهن آدمی در حال اندیشه است، در حال صحبت کردن با خود نیز هست. در این صحبتها هنگامی که ما با مشکلی بیرونی مواجه میشویم خواستار ارتباط با مربی درونمان هستیم. در حقیقت از او میخواهیم که راه درست را به ما نشان دهد و ما را از اضطراب و نگرانی برهاند. در این موقعیت بسیار پیش میآید که با منتقد درون همصحبت میشویم. او که نقش احتذار را بر عهده دارد، راهنمای خوبی در این موقعیت برای ما نخواهد بود. آنچه شما در این کتاب میآموزید این است که از هر کدام از این نیروها چگونه بهره بگیرد و آنها را مدیریت کنید.
در کتاب نشخوار ذهنی نویسنده ابتدا به این موضوع میپردازد که اساسا چرا ما با خود صبحت میکنیم و سپس ما را با این پدیده بیشتر آشنا میکند. کراس به ما میآموزد که چگونه میتوانیم این افکار را مدیریت کنیم تا شاهد تاثیر مثبت آن بر زندگیمان باشیم.
نکوداشتهای کتاب نشخوار ذهنی:
- یک شاهکار به تمام معنا! (آنجلا داک ورث)
- در مورد صدای درونی ما چیزی بسیار اسرارآمیز و حتی فوق العاده وجود دارد؛ وسیلهای که به وسیله آن ما خود را از این که چه کسی هستیم و چه اندیشههایی داریم، آگاه میکنیم. کراس ایدههای خوبی در مورد نحوه مدیریت این صدا دارد. (نیویورک تایمز)
- این مجموعه داستان جذاب، قدرت ما را در مهار افکار مثبت و منفی خود از طریق گفتگوهایی که با خود داریم در سکوتی باورنکردنی به تصویر میکشد. (سی ان ان)
- ایتان کراس نسخه نهایی و تکمیلشدهاش را در مورد چگونگی هدایت صداهای ذهنمان در این کتاب ارائه میدهد. (دنیل اچ پینک)
خواندن کتاب نشخوار ذهنی به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به موضوعات روز علم روانشناسی علاقمندید و خواهان مطالعه جدیدترین آثار در زمینه خودشناسی میباشید، کتاب نشخوار ذهنی را به شما توصیه میکنیم. تمامی دوستداران کتابهای خودیاری و مدیریت ذهن از خواندن این اثر لذت خواهند برد. هماکنون با مراجعه و عضویت در اپلیکیشن کتابراه، هزاران کتاب رایگان را مطالعه نمایید. همچنین برای خرید کتاب و دانلود آن به صورت قانونی از تخفیفات ویژه مناسبتی و آخر هفته با کتابراه بهرمند شوید و به جمع بیش از چهار میلیون کاربر اپلیکیشن کتابراه بپیوندید.
با ایتان کراس بیشتر آشنا شویم:
دکتر ایتان کراس یکی از برجستهترین متخصصان مدیریت ذهن در جهان است که آثارش در زمینه ذهنآگاهی طرفداران بسیاری در کشورهای گوناگون دارد. کراس دانشآموخته دانشگاههای برتری همچون پنسیلوانیا و دانشگاه کلمبیاست. او که افتخار کسب جایزه دانشگاه میشیگان را در کارنامهاش دارد، مورد تحسین داوران مدرسه تجارت نیز قرار گرفته و با نشریات مطرحی همچون یو اس ای تودی مصاحبه کرده است.
در بخشی از کتاب نشخوار ذهنی میخوانیم:
آن روز بعد از ظهر روی تخت بیمارستان بیدار شد. از اینکه زنده است شگفتزده شد با این حال میدانست که زندگیاش برای مدت طولانی مثل سابق نخواهد شد. صدای درونی او به آن شکلی که همیشه میشناخت، او را ترک کرده بود. او بعداً گفت «افکار گفتاری من حالا بی ثبات و پارهپاره بود و با سکوتهای منقطع، مختل میشد. من تنها بودم. در آن لحظات فقط با ریتم ضربان قلبم تنها بودم.» او حتی با افکار خود هم تنها نبود زیرا اصلاً افکاری نداشت.
حافظهی کاری او از کار افتاده بود و این باعث میشد که سادهترین کارها را نتواند انجام دهد. به نظر میرسید که لوپ فونولوجیکال او از هم گسیخته. گفتگوی او با خودش خاموش شده بود. او دیگر توانایی سفر ذهنی در زمان و دیدن گذشته و تجسم آینده را نداشت. جیل به حدی احساس آسیبپذیری میکرد که پیش از این هرگز در تصورش نمیگنجید، گویی در فضای بینهایت چرخ میخورد. او در خاموشی و بیکلامی خود، نمیدانست که آیا کلمات هرگز بهطور کامل به زندگی و ذهن او بازخواهند گشت یا خیر. او بدون دروننگریِ کلامی، دیگر به آن شکلی که سراغ داشت، انسان نبود. جیل بعد از بهبودی گفت «من، خالی از کلام و پردازش زبانی، احساس میکردم که از زندگی قبلی خود گسسته شدهام.»
از همه مهمتر این بود که او هویت خود را از دست داده بود. روایتی که او با کمک صدای درونی خویش در طی حدود چهل سال ساخته بود، ناپدید شده بود. به تعبیر خودش «آن صداهای کوچک درون سر»، او را او کرده بودند اما حال آن صدا خاموش شده بود. او میگفت «پس آیا من هنوز من بودم؟ چهطور هنوز میتوانستم دکتر جیل بولت تیلور باشم وقتی که دیگر تجربیات، افکار، و تعلق خاطرهای عاطفی او را نداشتم؟»
ارسال نظر