English

در ذمِ فرهنگ مرگبار صفر تا صد؛

بگذاریم «حســن» بماند!

سرانجام رقابت‌های جهانی کشتی آزاد هم به پایان رسید و با علم بر اینکه تمام قدرت‌های اول دنیا، غالبِ اهداف و برنامه‌های خود را برای موفقیت در آوردگاه المپیک معین می‌کنند، تیم‌ملی کشتی آزادِ ما، نتایج مطلوبی را در این رقابت‌ها کسب کرد.

بگذاریم «حســن» بماند!

به گزارش خبرگزاری موج؛ جوانگرایی و پوست‌اندازی امیدوارکننده تیم، طلای دلچسب حسنِ دلاور و پایان طلسمِ ترسناک تیلورِ مغرور، تاج‌گذاری زارعِ جوان در سنگین وزن و شاهکارِ دلپذیر و بی‌نقص کامران قاسمپور در یک وزن بالاتر، از دستاوردهای مهم کشتی آزاد از جام اسلو بود.

اما باید به چهاردهم مرداد ماه برگردیم، فینال المپیک توکیو، جدالِ حسن با تیلورِ آمریکایی، انگار همه‌چیز برای تاریخ‌سازی آماده بود، مانند دو مسابقه قبلی دیگر به شکست هم فکر نمی‌کردیم، مگر چند نفر مانند پهلوان‌گُل ما وجود دارد که بتواند این آمریکایی بدبدن را شکست دهد؟ 

به‌هر‌حال، با هر فشار و استرسی که بود، کشتی آغاز شد، انصافا هم زورِ یزدانیِ ما می‌چربید، گرچه تیلور تاکتیکی‌تر به‌نظر می‌رسید، همه‌چیز داشت خوب پیش می‌رفت، انگار جدی جدی حسن آقای ما طلای دوم المپیک را دشت کرده بود، آخ که این طلا بدجور کیف‌مان را کوک می‌کرد، المپیک و کشتی ایران، مدال طلا و حسن یزدانی، اصلا مگر ترکیبی بهتر از این هم می‌شد برای ورزش مملکت تصور کرد!؟ اما همه‌چیز در یک‌لحظه رقم خورد، درحالی که کم‌کم به فکر آماده کردن سور و سات جشن قهرمانی حسن یزدانی بودیم، آن ۱۸ ثانیه لعنتی فرا رسید، ای وای که پای حسن در چنگال تیلور گیر کرد و یزدانی خاک شد، زمان مثلِ برق و باد گذشت، سوت پایان را که شنیدیم، انگار آبِ سردی بر پیکرمان ریختند، ۴-۳ و تمام! دیوید تیلور قهرمان المپیک و یزدانیِ ما نقره‌ای شد.

مشت‌ها به زمین کوبیده شد، صدای فریاد‌های دلاور به آسمان هفتم رسید، با هر سختی که شد، حسنِ مغموم را از تشک خارج کردند، اما حالِ یزدانی از ما خراب‌تر بود، وقتی به میکسدزون آمد، کمی آرام‌تر شده بود اما تکه کلامش فقط یک چیز بود: «شرمنده مردم، شرمنده مردم.» بغض هم داشت و اگر کمی بیشتر مقابل دوربین‌ها می‌ایستاد قطعا می‌ترکید.

اما ۱۱ مهر، درست پس از ۵۹ روز از شب تلخ توکیو، تیلور و یزدانی بازهم به‌هم رسیدند، اما این‌بار داستان به شکلِ دیگری نوشته شده بود، فینال جهانی نروژ و راند چهارم، تیلور حرفی برای گفتن نداشت، حسن همه‌جوره سر بود، نمایشی که تلفیقی از قدرت بدنی و برتری تاکتیکی بود، یزدانی با اقتدار طلای جهانی را از چنگ رقیبِ دیرینه‌اش درآورد، تمام! طلای ناب اسلو برای ما شد، بی‌حرف و حدیث، اما این‌بار فریادها بلندتر شده بود، بغضِ میکسدزون توکیو در تشک اسلو ترکید، قهرمانی که طلای المپیک لندن را جشن گرفته بود، برای طلای جهانی اشک می‌ریخت!

به هر جهت، حسن تیلور را برد، خوب هم برد، نازِ شستش به قولِ هادی عامل «شیر مادر و نان پدر حلالش!» اما سخنِ ما چیز دیگری است؛ شوربختانه سالیان مدیدی است، غالب استعدادهای ناب کشور در «فرهنگ صفر یا صد» ما می‌سوزنند! این یعنی ما توانایی بهره‌گیری کافی با مراقبت از نوابغ‌مان را نداریم! حالا این نابغه می‌خواهد حسن یزدانی باشد یا عادل فردوسی‌پور! 

نکته مهم اینجاست که، قبل از هر اظهارنظر یا انتظاری درخصوص نوابغی چون حسن یزدانی که سرمایه‌ملی محسوب می‌شوند، باید این نکته را در نظر گرفت که او هم یک انسان است، ممکن است، شکست را هم تجربه کند، ممکن است برهه‌ای روزش نباشد و هزاران ممکن دیگر! راستی صورتِ یزدانی را دیدید!؟ تکه‌ای از ریشش ریخته بود! در المپیک هم بود اما نه به این شکل، گویا یک بیماری است به اسم آلوپسی آره آتا که به دلیل وراثت، فشار و استرس زیاد به وجود می‌آید! تازه این فقط در ظاهر ماجراست، خدا می‌داند در بازه زمانی شکست در توکیو و قهرمانی در اسلو در دلِ او چه گذشته است و تا چه حد از درون با این فشارها آسیب دیده است!

کشتی یک ورزش است، باخت دارد، همان‌طور که برد هم دارد، حسن یزدانی به هزاران دلیل که همه ما می‌دانیم، لایق صفت پهلوانی است، او جزئی از تاریخ پرافتخار ورزش کشور است، اما باید «بگذاریم حسن، حسن بماند!» او در وهله اول یک کشتی‌گیر است، اگر آن‌قدر انتظارات و خواسته‌هایمان از او بالا رود که باختن را برایش قدغن کنیم، کمر به نابودی او بسته‌ایم.

یک لحظه فکر کنید حسن فینال اسلو را هم به تیلور باخته بود! با این جو سنگین اگر خدایی ناکرده به مرز سکته نمی‌رسید باید شک می‌کردیم! دلیلی وجود ندارد تا این حد یزدانی یا یزدانی‌ها در فشار قرار گیرند.

حسن یزدانی هم می‌تواند یک کشتی‌گیر باشد و هم می‌تواند به‌عنوان یک اسوه یا الگو در جامعه یاد شود، اما اگر حدِ انتظاراتمان بالاتر رود، تباهی در انتظار این چهره محبوب و این استعداد بی‌نظیر خواهد بود.

همین حالا هم حسن بزرگ است، از حیث تعداد مدال در کنار جهان‌پهلوان تختی ایستاده، تختی هم ۷ مدال جهانی و المپیک دارد، ۳ طلا، ۴ نقره. یزدانی تاکنون ۴ طلا، ۲ نقره و ۱ برنز در مسابقات جهانی و المپیک کسب کرده است، پس نیازی به تشبیهاتِ عجیب و غریب ندارد، یزدانی‌ هنوز هم یک المپیک دیگر در پیش دارد، اما باید به او کمک کرد، تا حسن با طلای المپیک پاریس «جاودانه تر» شود.

 

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه

وب گردی