English

لقب دختر کرونایی در شان یک استاد دانشگاه نبود/امروز با هدف نجات حیوانات و درختان به خوزستان می روم

آی تای شکیبافر پس از بهبودی نسبی از کرونا با ریه ای آسیب دیده با هدف عکاسی وجلوگیری از آتش سوزی و مرگ حیوانات به خوزستان می رود.

لقب دختر کرونایی در شان یک استاد دانشگاه نبود/امروز با هدف نجات حیوانات و درختان به خوزستان می روم

آی تای شکیبافر عکاس مستند و مستقل کشور جدای از تلاش هایش در موضوع آتش سوزی پلاسکو و همینطور سیل های وسیع سال گذشته، دراسفندماه 98 با ابتلا به بیماری وحشتناک کرونا در بیمارستان بستری و به «دختر کرونایی» مشهور شده و بر همین اساس خبرساز شد.

وی در این مورد به خبرنگار تجسمی خبرگزاری موج گفت: من در شرایط بسیار بدی به سر می بردم و طی نه روز، پانزده کیلو وزن کم کردم؛ چرا که به طور کلی اشتهایم را از دست داده بودم. در این شرایط تنها با حفظ روحیه خودم و تلاش برای بالا بردن آن، به مقابله با این بیماری رفته بودم. گمان می کنم همه انسانها و حیواناتی که با هنرم در کنارشان قرار گرفته بودم در این شرایط به کمکم آمده بودند.

این هنرمند تاکید کرد: در طول دوران حضورم در بیمارستان، کادر درمان بسیار خوب به کار خود می پرداختند و به من می گفتند که باید روحیه خود را بازیافته و حفظ کنم تا بتوانم این بیماری را شکست دهم. این توصیه نه تنها برای من بلکه برای همه افراد دیگری که بستری بودند مصداق داشت و حتی ما سعس می کردیم با  گوش دادن به موسیقی روحیه بهتری داشته باشیم.

این عکاس مستند افزود: در همان حال و هوا بود که من به صورت زنده در صفحه اینستاگرام خودم حاضر شده و به گفتگو می پرداختم تا شاید بتوانم در اطلاع رسانی و تقویت روحیه دیگران موثر باشم. کاری که با استقبال بی نظیر مردم داخل و خارج از کشور روبرو شد و من نزدیک به دومیلیون پیام مستقیم از ایران، امریکا، بریتانیا و سایر نقاط دنیا دریافت کردم که از من تشکر کرده و می گفتند که فیلم صحبت های تو را ترجمه کرده ایم و در شبکه های مجازی دست به دست می شود.

وی در مورد برخورد خارجی ها با او و لایوهای اینستاگرامی اش گفت: جدای از همه آن پیامهای محبت آمیز، وال استریت ژورنال که یکی از نشریات مطرح دنیا است با من مصاحبه کرد. حتی در این مصاحبه به ریشه یابی چگونگی ابتلای من به این بیماری پرداختند و معتقد بودند که بیماری کرونا از آذرماه در ایران بوده است. که البته بسیاری از افراد چنین تصوری دارند و اطلاع رسانی دیرهنگام را یکی از دلایل شیوع وسیع آن می دانند. ضمن اینکه به نحوه درمان من توجه بسیاری داشتند و از من می پرسیدند چه چیزی باعث شد که بهبود پیدا کنی و درمان شوی که پاسخ من این بود که در تمام مدت به این می اندیشیدم که من روزی مادر خواهم شد و می خواهم متفاوت ترین مادری باشم که می توانم باشم و باید مادری شوم که به فرزندم بگویم توانستم مقاومت کنم و بیماری را شکست دهم، پس به زندگی برگشتم.

این هنرمند ادامه داد: برخلاف پیامهای خارجی که مملو از احترام و تشکر بود و مرا بسیار خوشحال می کرد که به هدف انسانی خود رسیده ام، انبوهی از پیام های آزار دهنده به همراه توهین از بخشی از هموطنان خود دریافت کردم که بسیار مرا آزرد و حتی وادار کرد که مدت زیادی صفحه خودم در اینستاگرام را معلق کنم. به هرحال روحیه حساس من به واسطه بیماری حساس تر هم شده بود.

شکیبافر در مورد محتوای پیامهای آزاردهنده ای که دریافت می کرد گفت: این پیامها بیشتر مرا متهم به دروغ گویی و نمایش دادن و تمارض می کردند و گمانشان این بود که من بدون هیچ کسالت یا وضعیت حادی، در بیمارستان آرایش کرده و در مقابل دوربین حاضر می شوم؛ در حالی که این اتهامات صحت نداشت و من به شدت آسیب دیده بودم و حتی این رفتار مردم باعث شد که مرا مجبور به استفاده داروهای ضد افسردگی کرد. اندک آرایشی که داشتم هم بخشی مربوط به پیش از بستری شدنم بودوبخشی همبرای حفظ روحیه روزانه ام بود که البته هیچکدام هم افراطی نبود.

لقب «دختر کرونایی» مرا آزرد اما از الهام پاوه نژاد متشکرم

این هنرمند در پاسخ به این سوال که آیا از نامیده شدن به «دختر کرونایی» ناراضی هستید گفت: بله بسیار ناراحت کننده بود! به هرحال این لقب و توصیف، در شان یک هنرمند و مدرس دانشگاه نبود و ابتدا مرا آزرده خاطر کرد. اما بعد با خودم فکر کردم که اگر چنین شهرتی باعث بیشتر دیده و شنیده شدن حرف های من و مطلع شدن بیشتر مردم واحیانا نجات جان یک نفر می شود، پس اشکالی ندارد.

آی تای شکیبافر و الهام پاوه نژاد-دختر کرونایی

شکیبافر در پاسخ به این سوال که آیا الهام پاوه نژاد را به دلیل برگزار کردن این گفتگوهای زنده اینستاگرامی، در پیش آمدن چنین وضعیتی مقصر می داند گفت: به هیچ وجه! نه تنها از الهام پاوه نژاد ناراحت نیستم بلکه بسیار ممنونم که جویای احوال من بود و به من روحیه می داد و البته او  در انتخاب چنین توصیف و نامی برای من هیچ نقشی نداشت. این انتخاب برخی صفحات حاشیه ای در سطح فضای مجازی بود که بدنبال دیده شدن بیشتر بودند.

وی تصریح کرد: البته باید به این نکته هم ازعان کنم که شاید ده درصد از پیامهایی که در میان هزاران پیامی که دریافت کردم موهن بود و تعداد بسیاری از آنها محبت آمیز بود. به عنوان مثال مردم برایم نوشته بودند که «آی تای زابل نگران توست» و مانند اینها، که فراوان بودند و شاید به دلیل حساسیتی که در آن شرایط پیدا کرده بودم از آن اندک پیامهای بد احساس فشار شدید می کردم.

به خاطر نجات حیوانات و درختان به خوزستان می روم

این عکاس مستند فعال در مورد وضعیت کاری خود در این ایام گفت: من با استفاده از ماسک N95 و دو اسپری ویژه آسم که به دلیل آسیب جدی ریه هایم، استفاده از آنها برایم اجباری است، فردا عازم خوزستان هستم تا از این آتش سوزی بزرگ عکاسی کنم.

وی در مورد لزوم این کارش گفت: من به خاطر حیواناتی که در معرض خطر هستند، باید به آنجا بروم تا شاید یک عکس من بتواند کمکی باشد برای جدی تر شدن اراده مهار آتش سوزی که هر روز وسیع تر شده و از استانی به استان دیگر می رود. بنا داشتم که در روزهای گذشته به یاسوج در استان کهکیلویه و بویراحمد بروم اما وقتی شنیدم که آتش سوزی به بهبهان رسیده و از آنجایی که از نظر جسمی و روحی کشش و توان سفر با اتوبوس را ندارم، تصمیم گرفتم که به خوزستان بروم.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: من این کار را باید انجام دهم چرا که اگر نروم نشان این است که نتوانستم خودم را مدیریت کنم. من قوی و محکم ایستاده ام و حتما پیش از هر چیز سعی خواهم کرد که از خودم مراقبت کنم تا بتوانم عکاسی کنم و انتشار دهم تا دیده شود که چرا این آتش اینگونه گسترش پیدا کرده و این همه حیوان از جمله سنجاب از بین رفته است. ما می بینیم که در استرالیا آتش سوزی رخ می دهد اما به سرعت مهار می شود اما در اینجا چند روز است که گرفتار آتش سوزی هستیم.

وی تصریح کرد: با اینکه به کرونا مبتلا شدم و ریه ام بقدری آسیب دیده است که اگر کسی در مقابلم عطر بزند یک ربع ساعت سرفه شدید می کنم اما از خودم می گذرم چرا که اگر نروم دیگر آی تای شکیبافر نیستم. احساس می کنم که اگر نروم چند سال دیگر نمی توانم به خودم در آینه نگاه کنم.

آی تای شکیبافر در ادامه اظهار داشت: مهم نیست که برایم چه اتفاق می یافتد من فردا به خوزستان می روم و حتی اگر اجازه عکاسی نداشته باشم سعی می کنم که هر کاری که برای نجات درختان و حیوانات آنجا از دستم بر می آید انجام دهم. حتی اگر شده که حیوانات سوخته و مرده را جمع آوری کرده و محترمانه دفنشان کنم این کار را خواهم کرد. امیدوارم که جوانانی که تازه شروع به کار کرده اند از این کار من متوجه شوند که برای عکاسی مستند باید غرور و منیت را کنار گذاشت.

آیا این خبر مفید بود؟
خبرنگار:
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

  • بهمن جلالی

    واقعا برای شما و خبرگزاری شما متاسفم
    خانم شکیبایی فر به علت تنگی نفس در کلینیک خصوصی بستری شدند، آزمایش کرونا ایشان نیز منفی بود، در ثانی ایشان که تنگی نفس دارند در دود آتش چه می‌خواهند بکنند؟ کسب شهرت به چه قیمتی

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه