English

کارشناس مسائل اوراسیا در گفتگو با موج؛

رویارویی با غرب تنها راه حفظ کاریزمای داخلی پوتین است

امیراحمدیان با اشاره به توان اقتصادی شکننده روسیه گفت: مسکو توان مالی کافی برای ورود به چالش های سیاسی، نظامی و تجاری با غرب ندارد اما پوتین برای حفظ کاریزمای داخلی خود ناگزیر از رویارویی با غرب است.

رویارویی با غرب تنها راه حفظ کاریزمای داخلی پوتین است

با توجه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در روسیه و پیروزی دوباره ولادیمیر پوتین در این کارزار سیاسی، دکتر بهرام امیراحمدیان استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل اوراسیا، درباره عملکرد پوتین در 19 سال گذشته به خبرنگار سیاسی خبرگزاری موج گفت: ورود پوتین به عرصه سیاست روسیه به سال 1999 برمی گردد که در نتیجه بیماری یلتسین، وی به عنوان جانشین رئیس جمهوری این کشور قدرت را در دست گرفت.  در آن دوران وضعیت روسیه نابسامان بود. مافیای سیاسی و اقتصادی امکان اعمال حاکمیت را به دولت نمی داد، جنگ در چچن در جریان بود و در برخی از نقاط از جمله ولگا و قفقاز جنبش های جدایی طلبی قدرت گرفته بود. 

وی افزود: پوتین در یک سال موفق شد با مافیا مبارزه کند لذا در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 با اکثریت آرا به پیروزی رسید. زیرا علاوه بر موفقیت های اجرایی خود در یک سال، نامزدهای انتخاباتی هم از نظر شخصیتی قابل توجه نبودند. در این دوره پوتین با شانس افزایش قیمت نفت خام در جهان مواجه شد. این مساله با توجه به وابستگی روسیه به درآمدهای نفتی فرصت عملکرد بهتر را به دولت پوتین داد. در این دوره پوتین، کشور را به 7 منطقه فدرال تقسیم کرد و هر منطقه را به یکی از دوستانش که افسران سابق کاگ ب بودند داد تا اداره کنند. از این رو دوره اول ریاست جمهوری پوتین با نظام بسیار قدرتمند نظامی مانند دوره تزارها اداره شد. 

این کارشناس مسائل اوراسیا با اشاره به دوره دوم ریاست جمهوری پوتین که از سال 2004 شروع می شد اظهار داشت: در  این دوره پس از موفقیت های پوتین در ایجاد ثبات داخلی و تقویت اقتصاد، کرملین علاقمند به حضور در عرصه بین الملل بود. از این رو در کنفرانس مونیخ آن سال پوتین با ایستادگی در برابر آمریکا، نشان داد که درصدد سهم خواهی در عرصه جهانی است. در پایان این دوره علی رغم اصرار بر مادام العمر شدن ریاست جمهوری، وی با آن مخالفت کرد و از سال 2008 مدودف به ریاست جمهوری برگزیده شد، اما پوتین در نقش نخست وزیر کماکان در قدرت باقی ماند. 

امیراحمدیان با بیان اینکه در ساختار سیاسی روسیه نخست وزیر چندان قدرتی ندارد خاطر نشان کرد: از انجا که پوتین «قدرت» بود، استقرار بر مسند نخست وزیری، این جایگاه را نیز در دوره زمامداری نخست وزیری، ارتقا داد. در این دوره مساله آبخازیا و اوستیای جنوبی پیش آمد اما با دستور پوتین مبنی بر مقابله نظامی، ماجرا به نفع روسیه فیصله یافت. در این دوره بحث شش ساله شدن ریاست جمهوری به تصویب رسید و قرار بر آن شد تا از دوره بعد اجرایی شود. مدودف ظاهرا به عنوان محلل برای فاصله بین دوره دوم ریاست جمهوری به مسند ریاست چمهوری تکیه زد زیر در دوره بعدی یعنی در انتخابات سال 2012، مدودف کاندید نشد و بعد از یک دوره چهار ساله دو باره در مسند نخست وزیری قرار گرفت. لذا با پیروزی پوتین در انتخابات سال  2012، حاکمیت شش ساله او تا سال 2018 آغاز شد. 

پوتین با برانگیختن حس ناسیونالیستی مردم روسیه، مشکلات تورم و بیکاری را مدیریت کرد

وی ادامه داد: از سال 2012 در دوره نخست ریاست جمهوری 6 سال گذشته، روسیه با مشکلات زیادی روبرو شده است. بحران اوکراین، اشغال نظامی، برگزاری رفراندوم استقلال در دوره اشغال نظامی، برگزاری همه پرسی اتحاد با روسیه در شبه جزیره کریمه و متعاقب آن سیاست تحریمی غرب علیه روسیه، از جمله این موارد بود تا جایی که تحریم های سال 2014 تولید ناخالص ملی این کشور را دچار نقصان کرد و در سالهای 2016 و 2017 تولید ناخالص داخلی این کشور بر اساس گزارش بانک جهانی، بین 40 الی 50 درصد کاهش داشت. اما پوتین بازهم توانست با برانگیختن حس ناسونالیستی مردم روسیه مشکلات مربوط به تورم، بیکاری و خروج سرمایه از این کشور را مدیریت کند. 

در روسیه به جز پوتین، شخص قدرتمند دومی وجود ندارد

این کارشناس مسائل اوراسیا با اشاره به پیروزی دوباره پوتین در انتخابات ریاست جمهوری تصریح کرد: طبیعی بود که او پیروز انتخابات باشد زیرا در روسیه شخص دومی وجود ندارد و همه در پوتین خلاصه می شود. در این دوران مسکو با بحران مسابقه تسلیحاتی، تنگ شدن حلقه ناتو در حرکت به سمت شرق و فشار در بحران های اوکراین و سوریه مواجه می شود. 

امیراحمدیان در خصوص قدرت اقتصادی روسیه برای ورود به مسابقه تسلیحاتی با غرب گفت: به طور قطع درگیری نظامی بیان دو طرف رخ نخواهد داد زیرا احتمال استفاده از سلاح هسته ای وجود دارد. آنها به بازدارندگی و افزایش قدرت نظامی استراتژیک و تهدید به حمله پیش دستانه روی خواهند آورد. اما این مساله هم اقتصاد روسیه را تحت فشار می گذارد. آمریکا 700 میلیارد دلار هزینه نظامی دارد و روسیه 8 برابر کمتر از این مقدار. لذا روسیه بازنده این رقابت خواهد بود. در این راستا کاهش قیمت نفت، گستردگی جغرافیایی و نیاز به ارائه خدمات درمانی بهداشتی و نوسازی زیرساخت ها بر مشکلات روسیه در مسابقه تسلیحاتی با غرب می افزاید. زیرا ارائه این خدمات در یک گستره وسیع بسیار گران تمام می شود و بخش مهمی از هزینه دولت را به خود اختصاص خواهد داد.

روسیه نقش اندکی در مراودات تجاری هند و چین دارد

وی تاکید کرد: در نهایت مسکو به این نتیجه می رسد با غرب سرشاخ نشود زیرا غرب تنها آمریکا نیست و اروپا را هم شامل می شود. به ویژه آنکه روسیه در حال حاضر هم به دلیل اختلافات سیاسی با بریتانیا، بیش از پیش در حال فرورفتن در انزوا است. حرکت به سمت چین و آسیا هم سیاست خوبی نیست. چرا که بخش اعظم حجم تجارت هند و چین با آمریکا است و روسیه نقش کمی در این مراودات دارد. 

این استاد دانشگاه با بیان اینکه خاورمیانه هم پتانسیل کافی برای تامین نیازهای روسیه ندارد بیان کرد: قدرت روسیه در صادرات تسلیحات نمی تواند کمکی به این کشور بکند زیرا ضمن آنکه بازارهای این منطقه اشباع شده، تجارت سلاح حجم اندکی در مقاسیه با دیگر محصولات صادراتی را شامل می شود. اما پوتین برای حفظ کاریزمای خود، از طریق افزایش حس ملی گرایی ناگزیر به رویارویی با غرب است.

وی در مورد وضعیت برجام در سالهای پیش رو و رویکرد روسیه به این مساله خاطر نشان کرد: مسکو اگر تحت فشار قرار گیرد، برای کاهش رویارویی لفظی و استراتژیکی شاید مجبور به مصالحه با غرب در موضوع برجام شود.

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

دیدگاه

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه