English

عصری: ‌ نیازمند ترانه‌های شادهستیم / ضیایی: راه دموکراسی معنایی را باز بگذاریم

مازیار عصری، خواننده، ‌ گفت: به شادی در ترانه‌ها پرداخته شود تا هم موسیقی رونق بگیرد و هم روحیه شادی و نشاط در بین مردم بیشتر شود. همچنین عبدالحمید ضیایی، شاعر و مدرس فلسفه، ‌ بیان کرد: شاعران نباید از این که شعرشان معنا و پیام دارد شرمسار باشند، مخاطب را با چندصدایی در شعرمان مواجه کنیم تا شریک احساس و ذوق و کشف شاعرانه باشد.

عصری: ‌ نیازمند ترانه‌های شادهستیم / ضیایی: راه دموکراسی معنایی را باز بگذاریم

به گزارش خبرگزاری موج، محفل شعر و موسیقی اتفاق ترانه که شنبه‌های اول هر ماه برگزار می‌شود، عصر شنبه دوم مرداد ۱۳۹۵ با حضور پرشور شاعران و شعردوستان در تماشاخانه ماه حوزه هنری برگزار شد. این برنامه مانند چند «اتفاق ترانه» قبلی، با اجرای علیرضا بدیع،‌ شاعر و ترانه‌سرا، همراه بود. او در سخنانی با اشاره به این که غزل امروز به ایهام احتیاج دارد،‌ گفت: در غزلیات حافظ و سعدی این ایهام‌ را می‌بینیم ولی متاسفانه از سوی جوان‌ها به این غزل‌ها و نکاتی که می‌توان از آنها آموخت توجه کافی نمی‌شود. بدیع همچنین ادامه داد: در غزل و ترانه گاهی شاهد وزن‌ها و قالب‌های یکنواخت هستیم بدون این که به این موضوع توجه شود که قالب‌های تکراری ممکن است مضامین تکراری را نیز با خود همراه داشته باشند و شاعر از نوآوری در معنا و مفهوم بازبماند. پس از آن نوبت به بخش شعرخوانی رسید که در این جلسه بیش از گذشته به ترانه اختصاص داشت. در این بخش، افرادی چون سعید سکاکی، فهیمه داوودی مقدم، شهرزاد زرگر، محسن معین، افسانه غیاثوند، حسن خسروی‌وقار، محمد نیازی، سیدعلی کیا، حسین قدمی، پوریا شیرانی، امیرعباس بختیاری،‌ مجید ترک‌آبادی، علی سعیدپور، سیدمصطفی هاشمی، روح‌الله ابهری، علیرضا رمزی و علی مقیمی سروده‌هایشان را برای حاضران خواندند. سعید سکاکی در ترانه‌ای خواند: بیشتر از این منو خراب نکن / باز دیوار پشت دیوارم عمرتو پای من نریز که بهت / تا همینجا یه عمر بدهکارم تو هم ای آشنا زلال برو / رود من بگذر از برابر من من یه دریاچه‌ام که خشک شده / هرچی آبه گذشته از سر من جز سیاهی چی می‌بینی از من / چشاتو رو ببند تماشا کن دل تو روشنه به چی آخه / بچه جون چشماتو یه کم وا کن ما دو آتشفشان خاموشیم / تو دلامون هزار و یک گله هست ما دو تا کوه با همیم اما / بینمون دره دره فاصله هست ..... حسن خسروی وقار نیز شاعر جوانی که از قم در این برنامه شرکت کرده و رتبه اول چهاردهمین مهرواره جوان سوره بود،‌ در غزلی خواند: هر کسی نمی‌فهمد این همه زلالی را / بغض‌های بی‌رنگ حوض‌های خالی را هرچه بود مرگی بود این خیالبافی نیست / روی دار می‌بینم نقش‌های قالی را عشق می‌رسد از راه، آه می‌رود از هست / رنج زیستن دارد درد بی‌مجالی را گیج بازی دنیا سرخوش تغافل بود / طفلکم که باور کرد وهم خوش‌خیالی را گفتی از بهار اما عاقبت به بار آورد / خدعه زمستانی شاخه شاخه کالی را در میان ما دیریست شوق پرزدن مرده‌ست / خوب من نمی‌بینی این شکسته بالی را؟ سیدعلی کیا، شاعر جوان دیگری بود که با حضور در اتفاق ترانه مردادماه، شعری را برای حاضران خواند که بخش‌هایی از آن به شرح زیر است: سال‌ها مثل کرم ابریشم / کنج دلتنگی‌ات قوی بشوی آنقدر عاشقانه بنویسی / مثل یک سایه،‌ منزوی بشوی بوی افسردگی بگیری و بعد / بعد هر شادی‌ات به غم برسی کال باشی و هی دعا بکنی / کاش قبل از عدم تو هم برسی فارغ از گفت‌وگوی من با من / آدمی مبتلای خویشتن است شاعرت را بنوش چایی جان / درد در حال مبتلا شدن است ... مجید ترک‌آبادی نیز غزلی خواند که در ادامه قسمت‌هایی از آن را می‌خوانید: زندگی با مرگ فرقش چیست دوزخ دوزخ است / پر کشم از پرتگاهی بی‌تفاوت بهتر است اشک خود را پاک کردم تا فراموشت کنم / برکه خالی‌تر ز ماهی بی‌تفاوت بهتر است با نگاهی نفرتت را خوب فهماندی به من / راضی‌ام این از نگاهی بی‌تفاوت بهتر است ایستادی خنده‌ای کردی پریشان‌تر شدم / بگذری گر گاه‌گاهی بی‌تفاوت بهتر است بخشی از این برنامه نیز به موسیقی اختصاص داشت. در این بخش، مازیار عصری خواننده به همراه عادل فلاح، نوازنده پیانو به اجرای قطعاتی پرداخت. مازیار عصری پیش از شروع آواز، در سخنانی به وضعیت ترانه‌سرایی در کشورمان اشاره و اظهار کرد: اغلب ترانه‌هایی که سروده می‌شوند غمگین هستند و جای ترانه‌های امیدوارکننده خالی است که امیدوارم شاعران جوان به این موضوع توجه نشان دهند. وی تاکید داشت: دوستان خواننده زیادی داریم که به دنبال قطعاتی که امیدبخش بوده و از غم در آنها خبری نباشد می‌گردند در حالی که اغلب شعرهایی که به ما پیشنهاد می‌شود مضمونی غم‌انگیز دارند. امروز در این مراسم هم که به ترانه‌ها دقت می‌کردم غالب آنها اینطور بودند اما پیشنهاد می‌کنم به شادی هم در ترانه‌ها پرداخته شود تا هم به موسیقی رونق بیشتری داده شود و هم روحیه شادی و نشاط در بین مردم بیشتر شود. مازیار عصری تاکنون آلبوم‌های «اگه بارون بزنه»، «نازنین» و «مازیار» را روانه بازار کرده و این روزها مشغول آماده سازی آلبوم تازه‌ای است که به زودی آن را منتشر خواهد کرد. همچنین در ین مراسم، عبدالحمید ضیایی، شاعر و مدرس فلسفه، به بیان نکاتی پیرامون ترانه پرداخت. ضیایی با بیان این که یکی از موضوعاتی که هم در جشنواره شعر و داستان جوان سوره و هم سایر جشنواره‌ها نظر من را به خود جلب کرده است، بحث داوری در بخش ترانه است، گفت: برای گزینش نهایی چه میزان باید امتیاز به ترانگی آن داده شود و چه میزان امتیاز به جوهره شعری آن؟ وی با اشاره به این که باید دید تعریف مان از جوهره شعری چیست و هنگامی که از ترانگی حرف می‌زنیم دقیقا از چه صحبت می‌کنیم و چه تفاوتی با جوهره شعری دارد؟ افزود: این پرسش هم مطرح می‌شود که آیا نوستالژیک بودن یک ترانه جوهره شعری محسوب می‌شود یا خیر؟ مثلا وقتی ما ترانه "مرا ببوس برای آخرین بار" با صدای گلنراقی را می‌شنویم، کدام صاعقه روانشناختی درون ما به وجود می آید که باعث می شود از شنیدن این ترانه لذت ببریم حتی با وجود این حقیقت که اثری از جوهره شعری در این ترانه دیده نمی‌شود، ضمن اینکه تا پایان ترانه نیز اثری از خیال شاعرانه یا اندیشه جدی نیست اما عنصر عاطفه در اینجا دخیل است. این شاعر افزود: در بعضی از ترانه‌هایی که به جشنواره شعر و داستان جوان سوره ارائه شده بود معناستیزی یا معناگریزی نیز دیده میشد. بعضی از ترانه سرایان فکر می‌کردند هرچه از معنا بیشتر فاصله بگیرند به همان میزان خواهند توانست نظر داوران را جلب کرده و با مخاطب ارتباط برقرار کنند؛ در حالی که حتی در فرم‌گراترین اشعار یعنی اشعار حجمی و انواع دیگر شعر، تعهد به یک شیء، شخص یا مفهوم وجود دارد. این مدرس فلسفه اضافه کرد: اما موضوع دیگر این است که آیا شعر می تواند باعث ایجاد تصمیم و اراده و میل شود؟ بله همانطور که مثال معروفی در این زمینه وجود دارد. امیر سامانی برای تفریح و تفرج به منطقه ای می رود و هرچه یاران و همراهان اصرار می کنند از آن ناحیه خوش آب و هوا دل نمی‌کند، تا این که رودکی در شعری می گوید "بوی جوی مولیان آید همی، یاد یار مهربان آید همی، ای بخارا شاد باش و دیر زی ..." این شعر باعث می‌شود امیر خوشگذارنی که خیال بازگشت به وطن را ندارد همان لحظه عزم سفر و بازگشت به خانه و کاشانه کند. بنابراین شعر می‌تواند در ساحت اراده و میل شخصی ما نیز تغییر ایجاد کند ضیایی تاکید کرد: شاعران ما نباید از این که در شعرشان معنا و پیام مستتر باشد شرمسار بوده یا نگران باشند که شعرشان متعهد است و انگ خواهند خورد. هیچ انسانی وجود ندارد که نسبت به چیزی تعهد نداشته باشد و تنها نوع تعهدها متفاوت است. معنای تعهد تنها همسو بودن با جریان ذی نفع نیست و به نگرش شخصی شاعر بازمی‌گردد. شاعر نباید نگران حضور معنا در شعرش باشد و همچنین نباید در شعر و ترانه لایه اول نحوی و دستوری را فراموش نکند. حضور معنا و پیام را باید در شعرمان ارجمند بشماریم اما راه را برای دموکراسی معنایی نیز باز بگذاریم و مخاطب را با چندصدایی در شعرمان مواجه کنیم تا بتواند شریک احساس و ذوق و کشف شاعرانه ما باشد.

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر