به گزارش خبرگزاری موج، در تاریخ 15 خرداد ماه جاری عربستان، امارات، بحرین و مصر و جزایر مالدیو و همچنین دولت خودخوانده شرق لیبی و رئیس جمهوری فراری و مستعفی یمن اعلام کردند که تصمیم گرفته اند روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کنند. این کشورها با متهم کردن قطر به حمایت از تروریسم و دخالت در امور داخلی این کشور، روابط خود را با دوحه قطع و تحریم هایی علیه قطر وضع کردند.

بر اساس گزارش های منتشره، در فهرست تحریم اعلام شده عربستان، مصر، امارات متحده عربی و بحرین علیه قطر، نام 59 فرد و 12 سازمان در رابطه با اقدامات تروریستی درج شده و این در حالی است که عربستان سعودی با حمایت همه جانبه ازگروه های تروریستی در سوریه، عراق و یمن که مرتکب جنایات خونین علیه مردم منطقه شده و موجی از ناامنی و بی ثباتی را به همراه داشته اند، به عنوان یک پرونده ضد حقوق بشری، مورد اعتراض کنشگران صلح جوی منطقه و شماری از مجامع بین المللی قرار گرفته است.

عربستان به عنوان کشوری با بافت قبیله ای و بدوی، منشاء و زادگاه بسیاری از گروه های تروریستی در منطقه و جهان است و اقدامات نسنجیده رژیم سعودی موجب برهم خوردن ثبات و نظم سیاسی در منطقه و افزایش افراط گرایی و خشونت های سیاسی شده است.

'کرایگ کانسیداین' استاد جامعه شناسی دانشگاه رایس آمریکا در صفحه شخصی خود در توییتر با اشاره به اقدامات گروه های تروریستی در سال های اخیر، به صراحت و مبتنی بر اطلاعات دقیق خود تاکید کرد: داعش ریشه در وهابیسم سعودی دارد.

درحال حاضر، فرقه ضاله وهابیت در جامعه و حاکمیت عربستان ریشه دوانده و به تمام بخش های حکومت قبیله ای در این کشور تسری پیدا کرده است؛ مبلغان و مفتی های این فرقه در این کشور میلیاردها دلار برای ترویج افکار ضاله و ضد بشری خود هزینه می کنند و بستر فکری را برای فریب و جذب جوانان به گروه های تروریستی برای استفاده ابزاری از آنان در حملات تروریستی در منطقه و جهان فراهم می کنند.

بنا بر آنچه گفته شد، حاکمیت سعودی، به عنوان یک الیگارشی قبیله ای، بر پایه تعالیم ضدبشری وهابیت و مبتنی بر اعتقادات بدوی خود با حمایت از گروه های تروریستی در منطقه، نه تنها امنیت و ثبات منطقه را به خطر انداخته اند، بلکه با توجه به مجموعه چالش های پیش روی این کشور، آینده سیاسی خود را نیز در معرض خطر جدی قرار داده است.

(در حکومت های الیگارشی، گروهی اقلیت، حکومت بر اکثریت مردم را بر عهده دارند و ساختار قدرت در انحصار گروهی کوچک قرار می گیرد تا بدین وسیله سرنوشت اکثریت را به دست گیرند.) 

با نگاه به این مفهوم سیاسی و با توجه به ویژگی های ماهوی حاکمیت عربستان، به روشنی می توان دریافت که منطقه خاورمیانه امروز با یک الیگارشی جاهلی مواجه است که رفتار سیاسی و کنشگری آن مبتنی بر بی منطقی، فرار از واقعیات، توهمات قبیله ای و روان گسیختگی های دیپلماتیک، قابل تعریف است.

بنابراین، برای بررسی دقیق مجموعه تحولات امروز منطقه راهبردی خاورمیانه، ضرورت دارد بدین نکته اساسی توجه تام صورت گیرد تا ساختار تحلیلی مطالعات تخصصی در حوزه خاورمیانه به درستی طراحی و تهیه گردد تا از رهگذر آن به درکی صحیح و دقیق از واقعیات امروز منطقه و چشم انداز آینده آن، دست یابیم.